شیدای نازنین تولدت مبارک.
چه دعایی کنمت بهتر از این :خنده ات از ته دل گریه ات از سر شوق.
تو اين روز طلايي تو آمدي به دنيا
وجود پاكت آمد تو جمع خلوت ما
تو تقويما نوشتم تو اين ماه و تو اين روز
از آسمون فرستاد خدا يه ماهزيبا
يه كيك خيلي خوش طعم با چند تا شمع روشن
يكي به نيت تو يكي از طرف من
الهي كه هزار سال همين جشنو بگيريم
به خاطر وجودت به افتخار بودن
تو اين روز پر از عشق تو با خنده شكفتي
با يه گريه ساده به دنيا بله گفتي
واسه تولد تو بايد دنيا رو آورد
ستاره رو سرت ريخت تو رو تا آسمون برد
تو اين روز طلائي نگو كمي غم داري
بدون كه بيقراري به اسم (( کیانا )) داري
هر چي تولد باشه ديگه پيشت ميمونم
گونه هاي نازتوبا عطر ياس ميبوسم .
(این هم یک شعر بود که تو مهد کودک امروز یاد گرفتم.!!!!!!!!!)
__________________
شیشه ای میشکند... یک نفر میپرسد که چرا شیشه شکست
آن یکی میگوید شاید این رفع بلاست !
دل من سخت شکست ... هیچ کس هیچ نگفت .... غصه ام را نشنید !
از خودم میپرسم : ارزش قلب من از شیشه ی یک پنجره هم کمتر بود ؟
|