01-14-2010
|
|
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: Tehran
نوشته ها: 4,838
سپاسها: : 1,717
2,520 سپاس در 663 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
گفتوگو با هوشنگکامکار شماره ی 5
▪ چه نگاهی نسبت به گروههای جوانتر دارید؟
ـ جوانها با عشق دور هم جمع میشوند و کار میکنند. من گروههای بسیار بسیار خوبی در جوانها دیدهام که حتی پول تاکسی تلفنیشان را هم خودشان میپردازند و در خانههای هم جمع میشوند و کار میکنند. منتها اینها جایی برای ارائه آثارشان ندارند. ریش سفیدها و افرادی با موهای بلند سفید مشهور هستند. آثار آنها را دنبال میکنند و به آنها استاد میگویند. در حالی که آثاری که جوانترها تولید میکنند، نمیگویم صد برابر ولی چندین برابر باارزشتر و با عشق بیشتری ساخته میشود. منتها حتی مکانی برای کنسرت دادن هم در اختیار آنها نمیگذارند. معمولا در فرهنگسراها و جاهایی با ظرفیت چهل، پنجاه نفر مینوازند و هیچ کس هم متوجه کار آنها نمیشود و بیسر و صدا برگزار میشود و میرود. این گروهها بیشتر میمانند. البته مشکلات مالی خیلی زیاد است. همه اهالی میدانند که هم برای انتشار اثر و هم برای اجرای کنسرت و... مشکلات مالی وجود دارد و مخارجی که نمیتوانیم بگوییم. اوایل انقلاب همه با عشق کار میکردند و مسائل مالی برای هیچکس اهمیت نداشت. اما الان این نکته در امر جمع شدن گروهها هم بسیار اهمیت دارد. هر کسی این را انکار بکند، به نظر من حرف بی راهی زده است.
به گروههای موسیقی اوایل انقلاب اشاره کردید، شما هم با گروه «چاووش» همکاری داشتهاید؟
- برادران من از بنیانگذاران گروه شیدا و عارف بودند. در این گروهها آدمهای بسیاری بودند و برادران من پشنگ، بیژن، ارزنگ و اردشیر از ستونهای اصلی این گروهها بودند و با عشق و علاقه کار میکردند. من هم چند کار برای این گروهها آهنگسازی کردم.
▪ درباره شکلگیری این گروهها در آن سالها بگویید؟
ـ در آن زمان من در هنرستان عالی موسیقی تهران درس میخواندم که محمدرضا لطفی از طریق سپاه دانش به سنندج اعزام شد و آنجا با خانواده ما آشنا شدند. پدر من به همه موزیسینها و البته ایشان هم محبت داشت. به هر حال پیوند خانوادگی هم بین ما و ایشان به وجود آمد و لطفی با برادرهای من، شروع به کار کردند. لطفی ستونهای اصلی گروه شیدا را در اختیار داشت. مثل الان که گروه کامکارها، یک گروه خانوادگی است و امکان ندارد این گروه از هم بپاشد. مگر اینکه بمیرند در غیر این صورت امکانی برای از هم پاشیدن در دست نیست. لطفی هم در آن زمان چنین امکانی داشت و ستونهای اصلی گروهش را جمع کرد ودانشگاه که آمد گروه شیدا را بنیان گذاشت و آقای علیزاده....
__________________
and the roads becomes my bride
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|