01-05-2010
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: بندرعباس
نوشته ها: 2,910
سپاسها: : 267
508 سپاس در 332 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
در یک روز بسیار سرد زمستانی که برف فراوانی باریده بود .رشید الدین وطواط برای دیدار و هم صحبتی عازم خانه ادیب صابر شد .این دو شاعر و فاضل معروف سالهای دراز با هم دوست و رابطه محبتی داشتند و شوخی های ان دو با یکدیگر دهان به دهان می گشت وقتی رشید در ان برف و سرما به در خانه ادیب رسید و حلقه بر در زد کنیزکی در را باز کرد و در جواب رشید گفن که ادیب در خانه نیست.رشید همانجا این بیت را سرود
و به صدای بلند خواند
ان کس که برون رود در این روز
احمق تر از او کس دگر نیست
و ادیب صدای او را شنید دربچه بالای خانه را گشود و در جوابش این بیت را ساخت و خواند
من خود به حرمسرای خویشم
پیداست که در برون در کیست.
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|