پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   شعر افغانستان (http://p30city.net/showthread.php?t=20978)

amir ahmadi 01-30-2010 01:46 PM

شعر افغانستان
 
مایل هروی اهل هرات :
من دلم گرفته
از اتش شفق
از کوری فلک
از چهره زمانه سرد سیاه دل
از اشک اختران
از تابش سحر
از شام مرگبار خموش سیاه
کار
از خنده افق
از ابر خیره سر
از جدول طلایی بی تاب صاعقه
از چشم ماهتاب
از شبنم سفید
از سایه های کوه عظیم ستیزه جو
من دل گرفته ام


amir ahmadi 01-30-2010 01:51 PM

گر ماه من چو اختر تابنده فلک
بر من کند نگه
گر بشنود دمی
فریاد بی صدای دل خون چکان من
گر چشم او نگاه نیاموزد از وفا
گر از لبان او
یکباره بشکند بهم طلسم ناز
ریزد قدح قدح
تا از دهان او
الفاظ عشق و عاشقی و اتش فروغ

دل می دهد به دهر
دل می دهم به ماه جهانتاب زندگی.

amir ahmadi 01-30-2010 01:55 PM

الا ای خیمگی خیمه فرو هل
که پیش اهنگ بیرون شد ز منزل
جرس فریاد می دارد که برخیز
به دامن پیچ و اندر کوه امیز
پیاپی گر نمایی راه را پی
نمایی منزل صدساله را طی
زمین چون طی کند پهنای گردون
بتابد مهر اندر دشت و هامون.

amir ahmadi 01-30-2010 02:00 PM

به عالم زره ای بی تاب و تب نیست
کسی فارغ ز دست روزو شب نیست
قدم چالاک یا اهسته بردار
به منزل می رسی در اخر کار
مگو دیگر که بس دور است منزل
که اسان است هر کاری نه مشکل
مگو وامانده این کاروانم
کز این حرف تو سوزد استخوانم
مگو من ناتوان و ناشکیبم
مگو در زندگی حسرت نسیبم
نباشد ناتوان موری به عالم
ندارد او تلاش زندگی کم.

amir ahmadi 01-30-2010 02:04 PM

چه باشی منکر تاب و توانت
که باشد نیروی پنهان به جانت
هنوز از کاروان بانگ دراهست

ترا پرواز نیروی رسا هست
به بانگ تایر شبگیر بر خیز
به دنبال هدف چون تیر برخیز
اگر رفتست روزی کاروانها
شرر اسا تو گرم راه خود باش
فغان شو در فروز اه خود باش.

amir ahmadi 01-30-2010 02:09 PM

شب اهنگ
باز دیشب تا به گاه بامداد
بوده ام اشفته در سودای دل
ارزوی دل پرو بالم ببست
گیر ماندم در خم غوغای دل.

amir ahmadi 01-30-2010 02:10 PM

باز افکارم سر هم ریختند
باز شب شد حسرت من در گرفت
اتش غم در دل من سبز شد
ناله ام یک پرده بالاتر گرفت.

amir ahmadi 01-30-2010 02:12 PM

انقدر رفتم که تا بی خود شدم
در خیال یاد جانفرسای او
ناله ام خون شد به پا انداز او
محشری اوردم از بالای او.

amir ahmadi 01-30-2010 02:14 PM

لحظه های شب زهم پاشید و رفت
در خیالش تا سحر اویختم
تا شبی لغزید از زلف سحر
چون ستاره اشک سردی ریختم.

amir ahmadi 01-31-2010 09:03 AM

نوید
 
غلام احمد نوید غزل سرا تولد1380 اهل کابل مسلط به سه زبان المانی اینگلیسی عربی:
مستی چشم که امشب می برد از جا مرا
کیست این ساقی که ریزد باده در مینا مرا
گر فلاطون مشربان از شهر بیرونم کنند
می دهد دشت جنون در سینه اش ماوا مرا
اب روی عزتی دارم به دشت بی خودی
خضر با ناخن کشد پیوسته خار از پا مرا
ای شراب عشق اتش در وجودم بر فروز
ای محبت شمع اسا سوز سر تا پا مرا
از فراز اسمان هاتف نویدم می دهد
می رسد پیوسته فیض از عالم بالا مرا.


اکنون ساعت 01:11 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)