پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مجموعه اشعار کارو ... شاعر فقید (http://p30city.net/showthread.php?t=1187)

امیر عباس انصاری 12-02-2007 03:26 AM

مجموعه اشعار کارو ... شاعر فقید
 
زبان سکوت

یک ساعت تمام ، بدون آنکه یک کلام حرف بزنم به رویش نگاه کردم
فریاد کشید : آخر خفه شدم ! چرا حرف نمی زنی ؟
گفتم : نشنیدی ؟ .... برو....!!

امیر عباس انصاری 12-02-2007 03:27 AM

مجموعه اشعار کارو ... شاعر فقید
 
پریشانی

از بس کف دست بر جبین کوبیدم
تا بگذر ازسرم ، پریشانی من
نقش کف دست من! محو شد ، ریخت به هم
شد چین و شکن ، به روی پیشانی من....!!

امیر عباس انصاری 12-02-2007 03:28 AM

مجموعه اشعار کارو ... شاعر فقید
 
شیشه و سنگ

او مظهر عشق بود و من مظهر ننگ
وقتی که فشردمش به آغوشم تنگ
لرزید دلش ، شکست و نالید که : آخ ....
ای شیشه چه می کنی تو در بستر سنگ ؟

امیر عباس انصاری 12-02-2007 03:30 AM

مجموعه اشعار کارو ... شاعر فقید
 
آثار شب زفاف

من زاده ی شهوت شبی چرکینم ...
در مذهب عشق ، کافری بی دینم ...
آثار شب زفاف کامی است پلید ...
خونی که فسرده در دل خونینم...!!

امیر عباس انصاری 12-02-2007 03:31 AM

مجموعه اشعار کارو ... شاعر فقید
 
نام شب

من اشک سکوت مرده در فریادم
داد ی سر و پاشکسته ، در بی دادم
اینها همه هیچ ... ای خدای شب عشق
نام شب عشق را که برد از یادم ؟

امیر عباس انصاری 12-02-2007 03:32 AM

مجموعه اشعار کارو ... شاعر فقید
 
باران

ببار ای نم نم باران زمین خشک را تر کن
سرود زندگی سر کن دلم تنگه ... دلم تنگه
بخواب ، ای دختر نازم بروی سینه ی بازم
که همچون سینه ی سازم همه ش سنگه... همه ش سنگه
نشسته برف بر مویم شکسته صفحه ی رویم
خدایا ! با چه کس گویم که سر تا پای این دنیا
همه ش ننگه ... همه ش رنگه:53::53:

امیر عباس انصاری 12-02-2007 03:34 AM

مجموعه اشعار کارو ... شاعر فقید
 
آرامگاه عشق

شب سیاه ، همانسان که مرگ هست
قلب امید در بدرومات من شکست
سر گشته و برهنه و بی خانمان ، چو باد
آن شب ،‌رمید قلب من ، از سینه و فتاد
زار و علیل و کور
بر روی قطعه سنگ سپیدی که آن طرف
در بیکران دور
افتاده بود ،‌سکت و خاموش ، روی کور
گوری کج و عبوس و تک افتاده و نزار
در سایه ی سکوت رزی ، پیر و سوگوار
بی تاب و ناتوان و پریشان و بی قرار
بر سر زدم ، گریستم ، از دست روزگار
گفتم که ای تو را به خدا ،‌سایبان پیر
با من بگو ، بگو ! که خفته در این گور مرگبار ؟

کز درد تلخ مرگ وی ، این قلب اشکبار
خود را در این شب تنها و تار کشت ؟
پیر خمیده پشت ؟
جانم به لب رسید ، بگو قبر کیست این ؟
یک قطره خون چکید ، به دامانم از درخت
چون جرعه ای شراب غم ، از دیدگان مست

فریاد بر کشید : که ای مرد تیره بخت
بر سنگ سخت گور نوشته است ، هر چه هست
بر سنگ سخت گور
از بیکران دور
با جوهر سرشک
دستی نوشته بود
آرامگاه عشق....!!

امیر عباس انصاری 12-02-2007 03:35 AM

مجموعه اشعار کارو ... شاعر فقید
 
برای مردن

تا روح بشر به چنگ زر ، زندانیست :53:
شاگردی مرگ پیشه ای انسانی است :41:
جان از ته دل ،‌ طالب مرگ است ... دریغ
درهیچ کجا ‌برای مردن جا نیست ؟

امیر عباس انصاری 12-02-2007 03:37 AM

گــفـتگــــو

گفتم :‌ای پیر جهان دیده بگو
از چه تا گشته ، بدینسان کمرت؟
مادرت زاد ، به این صورت زشت ؟
یا که ارثی است تو را از پدرت ؟
ناله سر داد : که فرزند مپرس
سرگذشت من افسانه ست
آسمان داند و دستم ،‌که چه سان
کمرم تا شد و تا خورده شکست
هر چه بد دیدم از این نظم خراب
همه از دیده ی قسم دیدم
فقر و بدبختی خود ،‌ در همه حال
با ترازوی فلک سنجیدم
تن من یخ زده در قبر سکوت
دلم آتش زده از سوزش تب
همه شب تا به سحر لخت و ملول
آسمان بود و من و دست طلب
عاقبت در خم یک عمر تباه ...
واقعیات ، به من لج کردند ...
تا ره چاره بجویم ز زمین ...
کمرم را به زمین کج کردند...!!

امیر عباس انصاری 12-02-2007 03:38 AM

مجموعه اشعار کارو ... شاعر فقید
 
حدود جوانی

از شمال محدود است ، به اینده ای که نیست
به اضافه ی عم پیری و سایه ی مخوف ممات
از جنوب به گذشته ی پوچی پر از خاطرات تلخ
گاهی اوقات شیرین
مشرق ، طلوع آفتاب عشق ، صلح با مرگ
شروع جنگ حیات
مغرب ، فرسنگها از حیات دور ، آغوش تنگ گور
غروب عشق دیرین
این چه حدودیست ! ایا شنیده ای و میدانی ؟
حدود دنیای متزلزلی است موسوم به : جوانی:53:


اکنون ساعت 03:13 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)