پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   فرهنگ (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=24)
-   -   پاتوق متولدین دهه پنجاه و دهه شصت، اگر متولد دهه پنجاه و دهه شصتی بیا تو (http://p30city.net/showthread.php?t=28225)

SonBol 09-04-2010 11:28 PM

رزیتا جون من و تو همسنیم واسه اینه که تموم اون چیزایی که تو یادته منم یادمه
اون چیزایی که امیر گفت واقعا یادشه؟
شازم، مرد شش میلیون دلاری، کوجک، کلانتر، یک دلار برای تو، دلار سوراخ شده و خیلی چیزهای دیگه مطمئنا شما نداشتین، .... داشتین؟
از من سه چهار سالی کوچکتره آخه!!!:)
اما یه مورد هست که خوبه اینجا تعریفش کنم:
انگار سریال مرد شش میلیون دلاری رو اون روزا پخش میکرده من که یادم نیست الان اما من کوچولو بودم تپل بودم:p نه حالا باربی ام:d خلاصه یه دختر سه ساله تپل قد کوتاه موفرفری .... ای جونم:24: میگفتم من زن شش میلیون دلاری ام بعد میشدم رییس تموم دوستام
یه روز اومدم یه سطل برداشتم از خودم بزرگتر یهو زدم زیر آب یه جوی بزرگ آب که دیگه ناپدید شدم
خدا رحم کرده وگرنه حالا مینا بی مینا... سرعت آب زیاد بوده و حجمش ..همه گفتن دیگه بچه رو آب برده برین چند صد متر اون طرف تر که چلوی آب حصار توری داره بگیرینش. البته مرده اش رو! اما یهو مامان میبینه نوک انگشت من لبه جوی آب دیده میشه
معجزه بوده نوک انگشت پام هم رو زمین بوده
اما تعادلم حفظ شده بوده و آب نبرده بوده منو..... اینم خاطره ی شش میلیون دلاری من:d
یه چیز جالب تر اون روزا لی لی زیاد بازی میکردیم . خودمون رو میکشتیم تا سنگ مرمر سفید و صاف پیدا کنیم
تموم جیب های لباسام همیشه پاره بود
یه قل دو قل هم شیرین بود .... توش آبشار هم داشت;)
لباساس آستین پفکی و کفش تق تقی رو تموم دخترا دوست داشتن
کش موی آلبالو گیلاسی داشتیم و همیشه خانوم بهداشت میومد موهامونو میدید . دستور بود برای مبارزه با شپش مو ببینن! حالا خنده ام میگیره
اون موقع ها دختر پسرا فرق داشتن با حالا
دبیرستان ما نزدیک دبیرستان پسرانه بود اما انگار بدون اینکه کسی چیزی بهمون بگه یه پیاده رو مال اونا بود یکی مال ما
صدامون هم در نمیومد ولی حالا جرات نداریم از کنار دبیرستان یا راهنمایی دختروونه رد شیم:rolleyes:
آتاری داشتیم و همه عاشق اون هواپیماهه که بنزین میزد وسط راه. هفته ای یه دسته میشکستیم.
ویدئو هم تازه اومده بود ولی فیلم نداشتیم کلی طول میکشید تا یه فیلم برسه دستمون
اما بابا گرامافون داشت و صفحه های بزرگش هنوز یادمه
یه چیز خیلی جالب اون موقع ها کاری به پولداری و نداری نداشت اما اصلا موز توی بازار نبود و به ندرت کسی موز میدید . برعکس حالا که حالمون به هم میخوره بس که میبینیم
بازم یادم میاد بعدا....

shadi 09-05-2010 09:48 AM

هييييييييييييييييييييييييييييي ييييي!

واقعا نسل سوخته. بخصوص ما كه اهواز بوديم. باورتون مي شه من هنوز بي اختيار از صداي رعد و برق مي ترسم. چون اون موقع كه كوچيك بودم به محض شروع بمبارون مادربزرگم من و برمي داشت و مي برد تو كمدش. همه اون صداهاي وحشتناك و من تو كمد مادربزرگم مي شنيدم. نمي دونم چرا فكر مي كرد اون كمد اگه موشك بخوره خراب نمي شه!:eek:

جنگ ودربه دري همه دوران كودكي من وخراب كرد.يه سال شوشتر بوديم يه سال شيراز وچند ماه هم مشهد.بقيه شو اهواز بوديم وتو بمبارون ها.اون روزي كه 52 نقطه اهواز و بمب زد ما بوديم هرچند كاملا يادم نيست.اما تو ضميرناخودآگاهم حك شده.

حس جنگ زده بودن واين اسمي كه بود«اينا جنگ زدن،از اهواز اومدن»خيلي حس بدي بود.

همه اين چيزهايي كه شما مي گين و منم يادمه.ولي قاطي با خاطرات جنگ.

به نظرم تابستونا اون موقع كشش بيشتر بود. نمي گذشت .
دخترا كفش هاي تق تقي يادتونه؟ يه مدت مد شده بود كفش هاي اسپرت با بندهاي رنگي فسفري!مدرسه مي پوشيديم گير مي دادن.جوراب سفيد هم حق نداشتيم بپوشيم.
يه مدت هم ساعت هاي گنده مد شده بود. فكر كنم راهنمايي بوديم. اوايل دبيرستان.من ابتدايي هم يه سال جهشي خونده بودم هميشه از همكلاسي هام كوچيكتر بودم. هوامو داشتن خوب بود.
روزنامه ديواري! تب درست كردن روزنامه ديواري هاي خلاقانه تو دبيرستان!من كلكسيون پاك كن هم داشتم. چه عشقي مي كردم با پاك كن هام.

هييييييييييييييييييييييييييييي ....

دانه کولانه 09-09-2010 11:51 PM

فوق العاده بود فوق العاده بود هم خودش هم خاطره ش
فقط یکیش بد بود !
صدای ناهنجار کشیده شدن ناخن خانم معلم بعد از شکسته شدن گچ رو تخته سیاه وای !.
------------------------------------------------------------------
  1. شما یادتون نمیاد "چی بود چی بود شیشه شکست شیشه نبود پس چی شکست ؟ السون آی ولسون ...."
  2. شما یادتون نمیاد کتابامونو رو به یه طرف خم میکردیم اسم کوچیکمونو کناره-ش مینوشتیم بعد برعکس خم میکردیم فامیلیمونو مینوشتیم بعد نشون بابا مامان میدادیم و از اینکه اسمو محو میکردیم فامیلیمون ظاهر میشد کیف میکردیم
  3. شما یادتون نمیاد یه دونه از این نصفه برگ ها درخت که شبیه نصف بال هلی کوپتر بود توی مسیر دستمون میگرفتیم برسیم مدرسه از طبقه ی چندم ولش کنیم بیفته پایین بچرخه
  4. شما یادتون نمیاد چقدر دنبال قاصدک میدویدیم تا بتونیم سالم بگیریمش
  5. شما یادتون نمیاد همیشه میگفتیم " ممد بیا یه فن بروسلی هست یادت میدم دیگه هیشکی زورتو نمیاد"
  6. شما یادتون نمیاد که میازار موری که دانه کش است که عموش توی امریکا چاقو کش است

vosh 09-09-2010 11:55 PM

شما یادتون نمیاد با چه ذوق و شوقی میرفتم کارت های فوتبالی می گرفتم(از این کوچولوها) و با بچه ها تو سرویس (چه سوسول !!) بازی می کردم(باید کارتهای هم رنگ به هم میفتادن) ... هنوز هم کارتاشو دارم .

SHeRvin 09-10-2010 12:09 AM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط ساقي (پست 183787)


شما یادتون نمیاد، یه برنامه بود به اسم بچه هااااا مواظبببببب باشییییییددددد (مثلا صداش قرار بود طنین وحشتناکی داشته باشه! بعد همیشه یه بلاهایی که سر بچه ها اومده بود رو نشون میداد، من هنوز وحشت چرخ گوشت تو

عالی بود:d

شما یادتون نمیاد وقتی جمعه عصر با موزیک استوریاس (اثر ایزاک آلبنیز) در برنامه تفصیر سیاسی روز یاد روز شنبه سر کلاس میفتادیم و جمعه عصر خیلی دلگیر بود


شما یادتون نمیاد وقتی میومدیم خونه منتظر کارتون دکتر ارنست بودیم و به انتظار فرداش که کارتون چوبین رو نشون بده

شما یادتون نمیاد یک کارتون به اسم بارباپاپا بود همش عوض میشد ... کارتون مسافر کوچولو بود ... انت و لوسین بود... مهاجران ... چقدر به سگ اقای پتیبل میخندیدیم:)

یادش بخیر

دانه کولانه 09-10-2010 12:19 AM

نمیدونم چرا ...
نمیدونم ... الان یکی از بچه ها که از وجود این تاپیک خبر نداشت مثل من فقط پست اولش رو توی تاپیک دیگه ای زد
من خوندم شاد و خوشحال شدم کلی شارژ شدم
یکی از دوستان نامه داد گفت اینجا رو قبلا بر پا کرده بودین
نمیدونم چرا اما از خوندن اینجا کمی حالم گرفته شد
کمی رفتم توی فکر ...
اول فقط به زیبایی های دوران کودکی فکر کردم اما اینجا بعد از خوندن نوشته های شما با خوندن نوشته ی شادی مینا و بقیه گذشت عمر رو احساس کردم
احساس کردم رفت خیلی چیزا رفت قداست پاکی کودکی جوانی خوشی
از جنگ گفتین ...
...
حالم گرفته شد. ..

bigbang 09-10-2010 10:53 AM

ای بابا کدوم گذشته ها گذشته !؟؟
همین گذشته پدر ما رو در آورد !! بیشتر از همه من ضد حال میخورم که وقتی پیش خاطره باز ها میشینم چیزی برای گفتن ندارم تازه مسخره تر اینکه تا میام یه چیزی هم بگم تکراری و تو زرد از آب در میاد
راستش رو بخاین من دهه 60 در واقع آخرهاش(68) به دنیا اومدم زیاد از این کارتون ها چیزی یادم نمیاد !
شاید یکم پدربزرگم یادم بیاد شاید دوستام البته در واقع زیاد دوستی هم نداشتم !
کلاً صحبت از گذشته که میشه کلی زد حال می خورم چون چیزی واسه گفتن ندارم
شاید ناز و نوازش های پدر پدرم ( پدربزرگ پدری ) که میگفت مرد مردون، علی مردون، حکومت زنجون ، رییس تهرون ! ................
حالا اون هم فوت کرده خدا بیامرزتش اگه اون نبود که اصلاً بچگی من میرفت رو هوا به سرنوشت ازلی
می پیوست
نمی دونم شاید هم حافظه ام شیفت دیلیت شده که هیچی یادم نمیاد
به هر حال با خاطره های بچه ها حسابی حال اصلاً فرض میکنم این خاطره ها مال خودم هستن !

kiana 09-15-2010 03:35 PM

شما يادتون مياد؟


· شما یادتون نمیاد تو دبستان زنگ تفریح که تموم می شد مامورای آبخوری دیگه نمی ذاشتن آب بخوریم

شما یادتون نمیاد شبا بیشتر از ساعت 12 تلویزیون برنامه نداشت سر ساعت 12 سرود ملی و پخش می کرد و قطع می شد.... سر زد از افق...مهر خاوران

شما يادتون نمياد هركي بهمون فحش ميداد كف دستمونو نشونش ميداديم ميگفتيم آيينه آيينه

شما يادتون نمياد ساعت 9.30 هر شب با این لالایی از رادیو میخوابیدیم
گنجیشک لالا مهتاب لالا شب بر همه خوش تا صبح فردا...لالالالایی لالا..لالایی لالالالایی لالا ..لالایی..گل زود خوابید مثل همیشه قورباغه ساکت خوابیده بیشه...جنگل لالا برکه لالا شب بر همه خوش تا صبح فردا


شما يادتون نمياد زمستون اون وقتا تمام عشقمون این بود که رادیو بگه مدرسه ها به خاطر برف تعطیله

شما يادتون نمياد علامتی که هم اکنون میشنوید، اعلام وضعیت قرمز است و معنا و مفهوم آن اینست که حمله هوایی انجام خواهد شد! محل کار خود را ترک و به پناهگاه بروید

شما یادتون نمیاد کوچولو ها کوچولوها دستاتون بدیم به ما بریم به شهر قصه ها

شما یادتون نمیاد . گنجشگکه اشی مشی .... میفتی تو اب خیس میشی ....کی میپزه اشپز باشی ..... کی میخوره حاکـــــــــــم باشــــــــی
به یاد هنرمندی که تنها خوند تنها زد و در تنهایی مرد


شما یادتون نمیاد مدیر مدرسه از مادرامون کادو می گرفت سر صف می داد به ما.بعد می گفت: همه تو صفاشون از جلو نظام برید سر کلاساتون

شما یادتون نمیاد آلوچه و تمره هندی ، بستنی آلاسکا, همشون هم غیر بهداشتی

شما یادتون نمیاد تقلید کار میمونه...میمون جزو حیوونه

شما یادتون نمیاد خط کشهائی که محکم می زدیم رو مچ دستمون دستبند می شد

شما یادتون نمیاد کلی با ذوق و شوق تلویزیون تماشا می کردیم یهو یه تصویر گل و بلبل میومد: ادامه برنامه تا چند دقیقه دیگر


شما یادتون نمیاد کارت صد آفرين مي‌دادن خر کیف مي‌شديم، هزار آفرين که مي‌دادن خوده خر
مي‌شدیم

شما یادتون نمیاد اما وقتی بچه بودیم گلبرگ گلها رو روی ناخنمون می چسبوندیم بعد می گفتیم لاک زدیم

شما یادتون نمیاد کارنامه هامونو میبردیم شهر بازی که بهمون بلیط بدن

شما یادتون نمیاد پسرا شیرن مثه شمشیرن...دخترا موشن مثه خرگوشن

شما يادتون نمياد بستني ميهن رو که میگفت مامان جون بستنيش خوشمزه تره

شما یادتون نمیاد پستونک پلاستیکی مّد شده بود مینداختیم گردنمون

شما یادتون نمیاد این بازیو پی پی پینوکیو پدر ژپتو، گُ گُ گُربه نره روباه مکار

شما یادتون نمیاد هر وقت آقای نجار می رفت بیرون ووروجک خراب کاری می کرد

شما یادتون نمیاد... سیاهی کیستی ؟منم پار30 کولا

شما یادتون نمیاد دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده سواد داری؟ نه نه بي سوادي نه نه پس تو....

شما یادتون نمیاد آهای، آهای، اهاااااای ، ننه،من گشنمه

شما یادتون نمیاد ماه رمضون که میشد اگه کسی می گفت من روزم بهش میگفتیم: زبونتو در بیار ببینم راست میگی یا نه

و خیلی‌ چیزای دیگه هست که شما یادتون نمیاد... ولي براي خيليا به ياد مي ياره كه:

كودكي كجائي كه يادت بخير

امیر عباس انصاری 09-15-2010 04:44 PM

آن مان نواران
تو تو اسکاچی
آنا مانا کلاچی

دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده
سواد داری
نچ نچ
بیسوادی
نچ نچ
پس تو دوست من هستی

در سال 1920
رفتم توکیو دیدم اوشین نیست
گفتم ریوزو اوشینو ندیدی؟
گفت چیکار کنم تاکیشی منم نیست

ای خدا جوانی یادمان افتاده روله

دیگه جونم برای همه نسل سوخته ها بگه که.....

اتل متل توتوله هم که بلدین

شمع و گل و پروانه
شمع و گل و پروانه
آخ من عاشق این طناب بازی بودم:d
دخترها رو می انداختم وسط طناب رو با یکی از پسرها همچین تند می چرخوندیم دخترها بنده خداها عین کانگورو ورجه ورجه می افتادن و هن و هن می کردند و تمام شعر و تند ند و غلط و غولوط میخوندن!!!!!{جشن پتو}

شما یادتون نمیاد:
بچه ها مواظب باشید

شما یادتون نمیاد:
سریال هشدار پلیس با آهنگهای ونجلس

شما یادتون نمیاد:
http://fardanews.com/files/fa/news/1.../54146_378.jpg

آئینه عبرت و بازیگرش محمود دینی که همه دخترها کشته مرده اش بودند!!!!!!!!!!:d:d:d:d:d:d:d:d:d:d:d

و آتقی:
عکس‌های خاطره‌انگیز از پشت صحنه سریال «آئینه عبرت» و آتقی
همشهری سرنخ در شماره 56 خود در پرونده‌ای کم‌نظیر به بحث اعتیاد پرداخته،در این پرونده عکس‌ها و یادداشتی از کارگردان سریال آئینه عبرت که هنوز هم بعد از گذشت سال‌ها در خاطره‌ها مانده منتشر شده است.



که همه پیرمردها کشته مرده اش بودن:24::24::24::24::24::24:ر




به نام خدا
سلام دوستان.خوب هستيد؟اميدوارم كه سلامت باشيد.
براي امروز يه پست ويژه دارم.تيتراژقديمي برنامه كودك كه تقريبا مربوط ميشه به سال 65-66 با بهترين كيفيت موجود براي اولين بار در اينترنت از سايت TVI.دانلود كنيد و لذت ببريد.
-------------------------------------------------------------------------
http://irtvi.com/files/ardalan/17/Ti....tvi.ir%29.jpg
-------------------------------------------------------------------------

حجم: 508 كيلوبايت. . . . . كيفيت: 128. . . . . مدت: 00:31. . . . . . . .لينك مستقيم دانلود
-----------------------------------------------------------------------------------
با تشكر از آقاي حامد نجفي
1.تيتراژ قديمي برنامه كودك شبكه 1.(براي اولين بار در اينترنت از سايت ايران سيما)

امیر عباس انصاری 09-15-2010 04:51 PM

کی این فیلم رو یادشه:
• دودسکادن (DODES'KA-DEN)
محصول سال 1970
ژاپن - درام
رنگي - 140 دقيقه
بازيگران عمده: زوچي يوشيتاکا، توموکو يامازاکي، هيروشي آکوتاگاوا، کيوکو تانگه، آتسوشي واتانابه، کوني تاناکا و شينسوکه مينامه.
کارگردان: آکيرا کوروساوا.
خلاصه ي داستان: در گوشه هايي از زندگي مردمي که در يک محله ي فقير در حاشيه ي رودي در حومه ي توکيوي مدرن زندگي مي کنند.
شرح فيلم: نخستين فيلم رنگي کوروساوا، مجموعه اي است تقريبا اپيزوديک از زندگي چند نفر بي آن که ارتباط مستقيمي ميان آنان برقرار شود. با آن که نامزد دريافت اسکار بهترين فيلم خارجي مي شود، اما شکست سنگين تجاري آن کوروساوا را به سوي «هاراکيري» سوق مي دهد.

کلی مرتبه هفت سامورایی رو دیدم و چندبار هم اینو
درسوازولا سالی دوبار
هفت دلاور وسترن چندبار
از همه باحالتر و تکراری ها این بود:

http://nipaz.com/_files/movie/LaLinea-Poster_s.jpg
اطلاعات بیشتر درباره لا لاینا - آقای خط بالای صفحه

در سال ۱۹۶۹ میلادی کارگردان معروف ایتالیایی Osvaldo Cavandoli اوسوالدو کاواندولی آغاز به تولید نوع جدیدی از تصاویر متحرک نمود که تا آن زمان ایده به کار گرفته شده در آن کاملا بی سابقه بود . شخصیت اصلی این مجموعه انیمیشن تنها پاره خطی میباشد که با تغییر شکل در فضای عینی سایر بازیگران بیانگر پاره ای از لطیف ترین احساسات انسانی و بعضی از مشکلات اجتماعی میگردد.
نحوه ابراز برخی از تصورات ذهنی در این مجموعه به گونه ای میباشد که به گواه بسیاری از منتقدین جز با شیوه رویاگونه و زیبای تغییر شکل خطوط با هیچ روشی قابل بیان نمیباشد .


این مجموعه در ۴۰ سال گذشته در بیش از ۵۰ کشور جهان و نیز ایران به نمایش درآمده است و همواره علاوه بر کودکان و نوجوانان توجه بخش وسیعی از بزرگسالان را نیز به خود جلب کرده است و علاقمندان بخش هنری فیلمهای انیمیشن از جمله طرفداران پر و پا قرص آن به شمار میرفته اند .

به مجموعه La Linea تا کنون جوایز متعددی نیز تعلق گرفته که به عنوان مثال میتوان به جایزه سال ۱۹۷۲ در Annecy فرانسه و ۱۹۷۳ دز Zagreb یوگسلاوی سابق اشاره نمود .


برخی از منتقدین ایده استفاده از خطوط متغیر در این مجموعه را با الهام از کارتون معروف Daffy Duck ( ساخته برادران وارنر ۱۹۵۳ ) میدانند که البته بسیار دور از ذهن مینماید چرا که حتی با نگاه مختصری به مجموعه کارتون یاد شده استفاده از فضا ، رنگ و حرکتی کاملا متمایز به خوبی مشهود میباشد .
مجموعه کامل کارتون انیمیشنیی La Linea شامل ۳ فصل میباشد که در سال های مختلف ساخته و پخش شده. به همراه این مجموعه تعدادی از قسمت ها هم به صورت Bonus)جایزه(گردآوری شده است.



اکنون ساعت 07:53 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)