|
|
SonBol |
02-22-2008 07:53 PM |
علیرضا طبایی شاعر و پژوهشگر
علیرضا طبایی شاعر و پژوهشگر برجسته معاصر در واكنش به جعل تاریخ و فرهنگ درخشان ایران زمین با ساخت فیلم هایی چون "۳۰۰" و "اسكندر" از ایران سروده است .
بگذار
این شیر، بر سریر وقار و شكوه خویش بیاساید
با شوكت همیشه در آرامش نهفته به رفتارش
با خشم شیر، پنجه میفكن
زنهار، تا ز جای نخیزد
مگذار تا به خشم برآید
****
هر چند چشم حادثه خفته است
پژواك تازیانه و امواج
از سواحل تاریخ «داردانل»
- با واژههای خشم خشایار -
خواب جزیرهها و گرازان را، تا دوردست امروز، آشفته است
این «زوزه - پارس»های سگانه
یادآور حضور ترس فروخورده، در هزیمت كركسهاست
كابوس دیرسالهی تاریخی، در خوابهای گنج و چپاول
****
وقتی هراس كهنهی خفاشها، ضیافت خون را
بر طبل ناگزیری میكوبد
پیداست،
تكرار تازیانه بر امواج،
خواب جزیرههای فراری را، تا فرصت هنوز میآشوبد.
****
این آسمان شهادت خواهد داد:
از چتر مرگتاب «هیروشیما»
تا شعلههای خشم «ویتكنگ»
از بیستوهشت تركش مرداد و مهربانی قلب مصدق و ایران
تا بغض سقف و پردهی ویرانههای كاخ «آلنده»
تا روح پارهپارهی كابل میان بستر عریانی توحش «ناپالم»
تا آستین نفرت صدام و دست كینهور غرب در شرارت شبهای هشتسالهی ویرانی
تا غارت شبان چراغانی فرات و حریر هزار و یك شب بغداد شعلهور
تا برگبرگ سوختهی باغهای زیتون
و خشم سنگسنگ فلسطین
سوداگران اسلحه و افیون، میتازند
اشباح نفتخوار حریص هزارچهره
- ابرغولهای رسمی خوشپوش
- دستی به جام باده و دستی به ماشههای مسلسل -
زیر دروغ مشعل آزادی، میتازند
پروانهی حضور صمیمانه در ضیافت تالارهای نفت و دلار و خون
آشفته كرده حرص عقابان را
منقار و چنگ جوخهی "بازان" را از شهوتی غریزی آكنده است
میتازند
تا پرچم شرارت شیطان
در اهتزاز مرگ بماند
تا ظلمت شریر بداند
قابیل، در تكثر خود، زنده است
****
اما هنوز حیرت امواج داردانل میدانند
اینجا عقاب پر میریزد
بوزینگان معركهی جعل باغ وحش «هالیوود»
در كارگاه شعبده، كوچكتر و حقیرتر از آنند
تا درس آفتاب بیاموزند
از شوكت و شعور «پاسارگاد»
- «اسوان» و «تخت جمشید»
امواج داردانل
بر شانههای زخمی خود، داغ تازیانهی ایران را
با ششهزار سال صلابت هنوز حس میكنند
امواج داردانل میدانند
زیرا خطوط حافظه را از كتیبههای سواحل میخوانند
****
امروز نسل خاك بدانند:
سیمای آریایی ایران، به سایهروشن تاریخ، مثل لحظهی اشراق، خورشیدی است
اینجا طنین گام غرور از فراز قلهی البرز، در مسیر سحر جاری است
«عهد عتیق» نیز
منشور سرفرازی ایران را، با واژههای كوروش مینوشد
و روح باغهای معلق، هنوز در شب بابل
لبخند كودكان و زنان یهود، در سحر روشن رهایی و آزادی را
از ظلمت اسارت «بختالنصر» تفسیر میكند
رؤیای «اشعیا» را تعبیر میكند
در كوچهباغهای اساطیری جوانه و لبخند، در نمایش پروانههای رنگی معصوم
جایی برای فصل «نرون» نیست
****
ای مرگچهرگان تمدنباز
- هشدارید:
اینجا، ایران است
اینجا قرارگاه دلیران است
- آرش، رییسعلی، سورنا، بهرام
- شاپور، ارشك، امیر ... بگویم باز؟
اینجا،
پروردگاه رستم دستان است
- گردآفرید و كاوه و بابك ... -
اینجا گهوارهی شكفتن عرفان است:
- حلاج، سهروردی، سینا
- فارابی و غزالی و حافظ ، سنایی و سعدی ...
جغرافیای دانش انسان را
ایران، كتاب حكمت و فرزانگی
آتشسرای شرق «پرومته»
قلب زمین، تغزل تاریخ، خاستگاه تمدنهاست.
نبض غرور میزند اینجا
- با خون مهربانی و آتش
زیرا
اینجا فلات انسان
سرچشمهی زلالی ایمان شش هزارهی تاریخ
گهوارهی تمدن، ایران است
****
بوزینگان جنگل تزویر باغ وحش «هالیوود» را
- چهكار به منظومهی مفاخرهی شیران!
ایران هماره ایران خواهد ماند.
پینوشت:
داردانل: تنگهای در مدیترانه كه خشایارشاه بر امواج آن تازیانه زد، تا شوكت ایران را نشان دهد.
اسوان: نام سدی در مصر كه نزدیك آنجا كتیبهای از داریوش نصب شده است.
اشعیا: نام پیامبر یهود است.
بختالنصر: پادشاه كلدانی كه یهودیان را به اسارت كشید و كوروش آنها را آزاد كرد.
پرومته: قهرمان اساطیری كه آتش و نور را از آسمان به مردم هدیه داد.
نرون: نام امپراتور رم كه این شهر را به آتش كشید.
|
اکنون ساعت 09:58 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
|
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)