مثل یک راز درون سینه ام خواهی ماند
سخت است ولی عادت میکنم برای همیشه خاموش می شوم ولی اندر سکوتی تلخ صدایت می کنم چه روزهایی را باید بی تو سپری کنم شبها را چگونه بی تو سحر کنم؟ پاییز پشت در باغ است مرا به خود می خواند با همه سردی خویش دارم کم کم تنهاییم را باور می کنم پشت پنجره به تماشای باغ نشسته ام خزان رفتن تو از باغ دلم و کوچ بهار از باغ پشت پنجره چقدر زود به کوچه های تنهایی رسیدیم اما نه من کجا باغ پشت پنجره کجا فاصله بین سلام دوباره بهار به باغ به اندازه یک خواب شیرین است چه کسی میداند انتظار من کی به پایان می رسد؟ می خواهم همبنجا پشت پنجره من نیز با باغ به خواب بروم بهاران که می رسدوقتی چشم می گشایم بهار را در آغوش باغ ببینم چه کسی می داند شاید آن موقع آغوش من نیز بهاری باشد |
نشسته ام به روی ابر خاطرات ساکت وخموش و فقط یاد توست که هر لحظه موسیقی قلبم را می نوازدو شیرینی روزهای با تو بودن گهگاهی صورتم را نوازش می کندچه قدر دلم برایت تنگ است نازنینم...
|
آغاز سفر عشق این است: "کنار گذاشتن من و هیچ شدن". از این هیچ است که همه چیز زاده می شود.
|
شعر عاشقانه ی ابدی
|
دروس عشق شناسی
علوم: عشق عنصري هست كه بدون اكسيژن مي سوزد. رياضي: عشق عددي هست، كه هرگز تنها نيست. فارسي: عشق كلمه اي هست، كه ماضي و مضارع ندارد. ورزش: عشق توپي هست، كه هرگز اوت نمي شود. قرآن: عشق آيه اي است، كه در هيچ سوره اي وجود ندارد. انشا: عشق موضوعي است، كه نمي توان توصيفش كرد. زيست: عشق ميكروبي هست، كه از راه چشم وارد مي شود. شيمي: عشق اسيدي هست، كه درون قلب اثر مي گذارد. فيزيك: عشق آدم ربایي هست، كه قلب را به سوي خود مي كشد. زندگی زد ؛آدم رقصید . آدم رقصید ؛ زندگی عرق کرد . زندگی عرق کرد ؛ آدم چایید . آدم چایید ؛ زندگی تب کرد . زندگی تب کرد ؛ آدم لرزید . آدم لرزید ؛ زندگی ترک برداشت . زندگی ترک برداشت ؛هیچ کس درد آدم را نفهمید |
دل تو اولین روز بهار،دل من آخرین جمعه ی سال،
و چه دورند و چه نزدیک به هم ... |
کدام شعر میتواند این عشق را توصیف کند؟ |
براي خريدن عشق هر کس هرچه داشت آورد، ديوانه هيچ نداشت و گريست، گمان کردند چون هيچ ندارد مي گريد، اما هيچکس ندانست که قيمت عشق اشک است.
|
اگر روزی خواستی گریه کنی
به من بگو تا اشکهای زلال دیدگانمان را با هم تقسیم کنیم اگر روزی خواستی از این دیار بروی به من بگو ابر را بگویم تا که سایبان تنهائی گامهایت باشد و هیهات از روزی که در هم شکستی مرا به نزد خود مخوان مرا به خود مخوان که دلی که شکستی تاب دیدن شکستن تو نا مهربان را ندارد |
|
اکنون ساعت 11:14 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)