وقتی دختران از پسران بزرگ ترند
|
اشتباه مردانه در زندگی زناشویی
|
خیلی جالب بود!
از بین ده تای آخر 6 و 7و 8 کاملا درست بودند! حسین داداشی خیلی هم سخت نیست! توقع های ساده ایه! اگه مردی اهمیت بده خودش خود بخود اینا رو رعایت میکنه! |
سن مناسب ازدواج
سن مناسب ازدواج ازدواج مانند تولد و مرگ، یکی از اتفاقات مهم زندگی هر فردی به حساب میآید و از اینرو سوالات مختلفی درباره این دوره از زندگی و بویژه آغاز آن وجود دارد که باید توجه ویژهای به آنها داشت... ازدواج مانند تولد و مرگ، یکی از اتفاقات مهم زندگی هر فردی به حساب میآید و از اینرو سوالات مختلفی درباره این دوره از زندگی و بویژه آغاز آن وجود دارد که باید توجه ویژهای به آنها داشت... سوالاتی مانند چه زمانی مناسبترین سن ازدواج است؟ اختلاف سنی مناسب در ازدواج چقدر است؟ و... این سوالها به همراه هزاران سوال دیگر در ذهن همه افراد وجود دارند. البته عوامل بسیاری از جمله مسائل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... در تعیین جواب هریک از این سوالها نقش دارند. از اینرو مروری بر سن ازدواج در سایر کشورها و فرهنگها و همچنین آداب و رسوم آنها میتواند برای ما جالب باشد. ازدواج کردن فقط به این دلیل که فکر کنیم زمانش رسیده، ایده کاملا اشتباهی است. هرکس باید زمانی ازدواج کند که از نظر عقلی و احساسی آمادگی پذیرش زندگی جدید را داشته باشد. در هیچ کشوری و با هیچ فرهنگی، یک سن مناسب جادویی و خاص برای ازدواج وجود ندارد. در بیشتر فرهنگها، متوسط سن ازدواج بین 18 تا 23 سال برای دختران و 19 تا 25 سال برای پسران است؛ اما به عنوان مثال در اروپای غربی افراد ترجیح میدهند تا اواخر دهه دوم زندگی (اوایل 30 سالگی) مجرد بمانند؛ اما در اروپای شرقی مردم اغلب در اواسط دهه دوم عمر یعنی حدود 25 سالگی ازدواج میکنند و در آسیا نیز سن ازدواج به شرایط گوناگونی چون زندگی در شهر یا روستا، سطح تحصیلات، سطح فرهنگی خانوادهها و... بستگی دارد؛ اما در بیشتر کشورهای آسیایی جوانان بین سنین 18 تا 25 سال ازدواج میکنند. در سالهای اخیر در تمام کشورها با فرهنگهای مختلف، متوسط سن ازدواج نسبت به سالیان گذشته تفاوت کرده و افزایش نشان میدهد. افزایش میانگین سن ازدواج در بیشتر جوامع، پدیدهای است که در دهههای اخیر همه آنرا پذیرفتهاند. متوسط سن ازدواج در بیشتر کشورهای صنعتی افزایش یافته است، اما این مساله مختص به کشورهای صنعتی نیست؛ کشورهای در حال توسعه یا کمتر توسعهیافته نیز با این موضوع مواجه هستند. البته افزایش سن ازدواج در خانمها بیشتر دیده میشود. عواملی چون مسائل اقتصادی و فرهنگی، نقش مهمی در تعیین سن ازدواج در کشورهای مختلف دارند. در بعضی کشورها، اعتقادات دینی هم از جمله عوامل بسیار مهم و تعیینکننده در این موضوع است. به عنوان مثال در آمریکا، متوسط سن ازدواج با توجه به شرایط اجتماعی، آداب و رسوم خانوادگی و حتی موقعیت جغرافیایی و محل زندگی افراد تفاوت میکند. در یک نگاه کلی، افرادی که در شهرهای بزرگ زندگی میکنند، ترجیح میدهند دیرتر ازدواج کنند و بچهدار شوند. آنها معمولا تا 30 سالگی مجرد باقی میمانند؛ اما ساکنان مناطق روستایی معمولا زودتر و در اوایل دهه دوم زندگی ازدواج میکنند. در کشورهایی چون هند و پاکستان که این سنت وجود دارد که والدین مراسم عروسی فرزندانشان را برگزار میکنند و هزینهها بهعهده پدر و مادر عروس و داماد است، متوسط سن ازدواج 17 سال است و بیشتر دختران در 15 سالگی ازدواج میکنند. زندگی شهری، تحصیلات، آزادی و فعالیت بیشتر زنان در محیطهای کاری، وجود رسانهها و... همگی شیوه زندگی و الگوهای فکری افراد را تغییر دادهاند و این بدان معناست که افراد کنترل زندگی خود را بیشتر به دست گرفتهاند و برای ادامه زندگی خود تصمیم میگیرند. به عنوان مثال در کشورهایی چون هندوستان علیرغم حفظ احترام والدین، دختران و پسران دیگر حاضر به ازدواجهای کورکورانه و بدون شناخت نمیشوند. بکوشید خودتان را بشناسید. بدانید که در زندگی چه چیزی میخواهید؟ چه چیزی میخواهید به دیگران ارائه کنید و چگونه؟ پس با هدف زندگی کنید و آنگاه شما میتوانید دید مناسبی نسبت به زندگی داشته باشید. چند توصیه: * کارشناسان میگویند پیش از ازدواج، فرد باید از لحاظ عقلی و عاطفی به بلوغ رسیده باشد تا بتواند متوجه موارد زیر بشود و آنها را تجزیه و تحلیل کند. * عشق برای ادامه یک زندگی موفق کافی نیست. نگرانی زوجها در زندگی، واقعی است و کوشش آنها برای داشتن شغل، خانه، بیمه و... اموری واقعی و جدی هستند. پیگیری این موضوعات و عدم دستیابی به آنها، زوجهای جوان را واقعا خسته میکند. پس چرا بعضی افراد در سنین خیلی کم خود را درگیر این مسائل میکنند؟ * اهداف، انتظارات و شرایط خود را برای ازدواج در نظر بگیرید و مطمئن شوید که آیا شریک شما میتواند این نیازها را برآورده سازد؟ به یقین برای جوانان سخت خواهد بود تا با تجربه اندک خود بتوانند متوجه این موضوع و همچنین نیازهای طرف مقابل شوند. * شما باید هنگام ازدواج کاملا از نظر احساسی و فیزیکی مستقل باشید و وابسته به خانواده خود نباشید. یک ازدواج موفق به دو فرد مستقل نیاز دارد تا یک مجموعه کامل تشکیل دهد. بسیاری از جوانان معمولا به دلیل اینکه میخواهند از شرایط بد خانوادگی جدا شوند، ازدواج میکنند که این به هیچوجه راهحل مناسبی نیست. * بکوشید خودتان را بشناسید. بدانید که در زندگی چه چیزی میخواهید؟ چه چیزی میخواهید به دیگران ارائه کنید و چگونه؟ پس با هدف زندگی کنید و آنگاه شما میتوانید دید مناسبی نسبت به زندگی داشته باشید. اگر در سن ازدواج هستید، امیدواریم با درک صحیح شرایط و با انتخابی معقول، آیندهای خوش و توام با تفاهم و موفقیت برای خود و همراه زندگیتان فراهم آورید و ازدواج را به تاخیر نیاندازید. |
اختلالات شخصیتی که قبل از ازدواج باید تشخیص دهید
اختلالات شخصیتی که قبل از ازدواج باید تشخیص دهید در این جا این اختلالات شخصیتی را معرفی می نماییم: اختلال شخصیت پارانویا: فرد مبتلا به این بیماری که در اصطلاح عامه "شکاک" است. مدام به دیگران بیاعتماد بوده و سوءظن شدیدی دارد. فکر می کند همه در حال سوء استفاده از او هستند و برای نابودی اش نقشه می کشند. بنابراین تمام عمر در حال مجادله و پس زدن این بدخواهی ها است و سعی می کند طوری رفتار کند که کسی نتواند به او رودست بزند یا از زندگی اش سوء استفاده کند. چنین فردی توانایی اعتماد کردن ندارد، کینه مردم را به دل دارد و سعی می کند طوری زندگی کند که کسی به او نزدیک نشود. اختلال شخصیت اسکیزوئید: فرد اسکیزویید در یک کلام در پیله خودش زندگی می کند. در دنیایی که خودش برای خودش ساخته و کسی را به آن راه نمی دهد. مهم ترین ویژگی این بیماری انزوا و کناره گیری، شرکت نکردن در فعالیت های روزمره، اهمیت ندادن به دیگران و تمایل نداشتن به ارتباطات اجتماعی است. فرد مبتلا به این بیماری اغلب به فعالیت های انفرادی تمایل دارد، از فعالیت های کمی لذت می برد، دوستان زیادی ندارد و از نظر عاطفی و جنسی سرد است. او کسی را به خلوتش راه نمی دهد و دنیای ایده آلی در ذهنش دارد که تنها ساکنش خود اوست. چنین فردی ممکن است وقت عاشقی بسیار پرشور و حرارت باشد و برای به دست آوردن همسرش هر کاری انجام دهد اما به محض تصاحب، همه چیز برایش به حالت قبل برمی گردد و این بار حتی معشوقش را هم به خلوت خود راه نمی دهد. زندگی با چنین شخصی به معنی رکود و واپس زده شدن پی در پی است. به معنی داشتن یک زندگی سرد، تغییر ناپذیر و انفرادی است. حتی اگر ظاهر زندگی، مشترک باشد. اختلال شخصیت اسکیزوتایپی: شخص مبتلا به این نوع اختلال را در نگاه اول می توانید تشخیص دهید. او به شدت از نظر دیگران عجیب و غیرعادی است؛ تفکرات سحرآمیز و عقاید خرافی گوناگون دارد و کارهای عجیب و غریبی برای دفع شر و سحر و جادو انجام می دهد. او دچار اشتباهات حسی و مسخ واقعیت است و اتفاقات عادی را به امور متافیزیکی و موجودات ماورایی نسبت می دهد، رفتار و گفتار عجیب و غریبی دارد و نسبت به دیگران بدگمانی ها و سوءظن های پارانوئیدی نشان می دهد. اختلال شخصیت ضد اجتماعی: شخصیت های ضداجتماعی هم جزو آن دسته از شخصیت هایی هستند که می توانید با کمی دقت آنها را بشناسید. این ها افراد جامعه ستیزی هستند که توانایی مطابقت دادن خود با موازین اجتماعی را ندارند، به حقوق دیگران تجاوز کرده و مرتکب رفتارهای مجرمانه می شوند. این افراد به طور ناگهانی اقدامات شان را انجام می دهند و برای آینده فکر و برنامه ریزی ای ندارند. فریبکار، دروغگو، پرخاشگر و بی احتیاط هستند و عذاب وجدان ندارند. آنها خود را محق می دانند که به هر روشی به خواسته شان دست پیدا کنند حتی اگر به دیگران صدمه وارد کرده یا حقوق آنها را پایمال کنند. زندگی با یک شخصیت ضداجتماعی به معنی دم به دم با خطر و غافلگیری و بی قانونی دست و پنجه نرم کردن است و این افراد حتی همسرشان را هم از اعمال مجرمانه، آسیب زدن و پایمال کردن حق شان مستثنی نمی کنند. خودشیفته ها خودخواه و خودپسند هستند و خود را مرکز دنیا می بینند و به همین دلیل انتظار دارند همه آنها را ستایش کنند. خصوصیت اصلی این اختلال خودمحوری، کمبود احساس همدلی با دیگران و خود مهم پنداری است اختلال شخصیت مرزی: این ها همیشه لب مرز هستند. ویژگی اصلی این نوع اختلال ناپایداری و بی ثباتی در خلق و خو و روابط با دیگران است. فرد دچار اختلال شخصیت مرزی درک ثابتی از هویت خود ندارد، احساس پوچی مزمن می کند، دست به اقداماتی می زند که برای او آسیب هایی در بر دارد، اقدام به خودکشی و یا تهدید به آن می کند و حالت های عاطفی ناپایدار و متغیر دارد. این افراد الگوی ثابتی در روابط شان ندارند، در کنترل خشم خود ناتوان هستند، مشکل هویتی و بی ثباتی هیجانی دارند و مرتب در تلاشند که کسی آنها را رها نکند. با این حال با رفتارشان ناخودآگاه دیگران را وادار به فاصله گرفتن می کنند. شخصیت های مرزی احساس بی هدفی، خالی و بی ارزش بودن شدیدی را تجربه می کنند. اختلال شخصیت نمایشی: شخص مبتلا به این بیماری تمایل شدیدی به جلب توجه دیگران دارد، در موقعیت هایی که در کانون توجه قرار ندارد ناراحت است، ظاهر متفاوتی دارد، گفتارش سرشار از اغراق در مورد هیجانات شخصی است، روابط را از آنچه هست صمیمانه تر تلقی می کند و به شدت تلقین پذیر است. این ها را حتی از روی ظاهرشان می توان شناخت. لباس ها و مدل موی عجیب و غریب دارند، رفتارهایشان بسیار رو و زننده و چشمگیر است و در یک کلام، با غیرعادی بودنشان جلب توجه می کنند. زندگی با این افراد به معنی دست و پنجه نرم کردن با یک آدم پرهیاهو و آبروریزی های اجتماعی او است. اختلال شخصیت خودشیفته: آنها خودخواه و خودپسند هستند و خود را مرکز دنیا می بینند و به همین دلیل انتظار دارند همه آنها را ستایش کنند. خصوصیت اصلی این اختلال خودمحوری، کمبود احساس همدلی با دیگران و خود مهم پنداری است. فرد خودشیفته از بالا به بقیه نگاه می کند، در مورد موفقیت ها، زیبایی، قدرت، زیرکی و سایر ویژگی های مثبت خود به گونه اغراق آمیزی خیالبافی می کند، استثمارگر و نیازمند تحسین افراطی است و معتقد است دیگران به حال او غبطه می خورند. این اختلال در زن ها بیش از مردها دیده می شود. اختلال شخصیت اجتنابی: افراد مبتلا به این بیماری نسبت به طرد شدن بسیار حساسند، علاقه شدیدی به برقراری ارتباط با دیگران دارند ولی از بیم پذیرفته نشدن از این روابط دوری می کنند. به دلیل ترس از انتقاد، مورد تمسخر قرار گرفتن و یا خرابکاری کمتر در روابط کاری و یا روابط صمیمانه درگیر می شوند کم رو هستند و خود را از بقیه پایین تر می دانند. اختلال شخصیت وابسته: این اختلال با نیاز به حمایت از سوی اطرافیان، وابستگی و پذیرش سلطه دیگران همراه است و فرد مبتلا به آن بدون راهنمایی دیگران قادر به تصمیم گیری و برنامه ریزی برای کارهای روزمره نیست، از رفتار نادرست دیگران انتقاد نمی کند تا مبادا حمایت آن ها را از دست بدهد و برای جلب محبت و حمایت دیگران دست به کارهایی می زند که برای وی ناخوشایند است. اختلال شخصیت وسواسی-جبری: در این اختلال کمال طلبی همراه با انعطاف ناپذیری بر فرد تسلط دارد. بیمار مبتلا به این اختلال به حدی دارای کمال طلبی است که خود را در تکمیل تمام امور دخالت می دهد، در واگذاری امور به دیگران اکراه دارد، علاقه بیش از حد به کار داشته و تفریحات و روابط اجتماعی را قربانی کار می کند، بیش از حد منظم بوده و روی جزئیات امور حساسیت زیادی دارد، لجباز، انعطاف ناپذیر، خونسرد و خسیس است. |
نقش مرد در زندگی مشترک
بسیاری از مردان تصور میکنند که وظیفه آنها فقط تامین نیاز های اقتصادی خانواده است، اما بر خلاف این تصور مردان نیز همان مسئولیت های زن را با اندکی تفاوت دارند. مردی که عاشقانه همسر و فرزندانش را دوست دارد علاوه بر تامین نیازهای مادی آنها متوجه احساس، ناراحتی و خوشحالی آنها نیز هست. او میداند که شریک زندگی اش به مهر و محبت اونیاز دارد و از او انتظار دارن زمان بیشتری را در کنارش باشد. |
عادت هایی که باعث ناراحتی همسرتان میشود
آیا تا به حال شده است به این فکر کنید که گاهی اوقات با رفتارهایتان لحظات شیرین و فوق العاده زندگی مشترکتان را خراب کرده و همسر خود را عصبانی کرده اید؟ آیا تا به حال به فکر ترک این عادت های رفتاری افتاده اید؟ بد نیست گاهی خودمان را تحت فشار بگذاریم تا با کمی گذشت و ترک عادت های بد ، زندگی عاشقانه تر و شیرین تری داشته باشم. از جمله مواردی که باعث ناراحتی همسرتان میشود: |
چگونه همسرتان را با حداقل هزینه شاد کنید؟
مسئله ای که برای بسیاری از زوج های جوان مهم و ضروری است این است که بدانند همسر خود را چگونه خوشحال کنند، دل او را به دست آورند و در عین داشتن زندگی شیرین خاطرات خوب را باهم رقم بزنند تا برای هم تکراری نشوند. به راستی چگونه میتوانیم همسرمان را همیشه راضی و خوشحال نگه داریم؟ ساده است! شما میتوانید با انجام چند کار ساده وبدون صرف هزینه های آنچنانی عشق و دوست داشتن خود را به همسرتان نشان دهید. |
اکنون ساعت 02:54 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)