پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   موسیقی ایرانی (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=59)
-   -   حاج قربان سلیمانی استاد چیره دست دوتار نواز haj ghorban soleymani (http://p30city.net/showthread.php?t=4423)

دانه کولانه 06-02-2008 04:54 PM

حاج قربان سلیمانی استاد چیره دست دوتار نواز haj ghorban soleymani
 
حاج قربان سلیمانی استاد چیره دست دوتار نواز haj ghorban soleymani


خلاصه:
قربان سليماني معروف به حاج قربان پيشکسوت دوتار نواز ايران در سال 1299 در روستاي علي‌آباد قوچان به دنيا آمد.
او از کودکي به دو تار نوازي علاقه داشت و افتخارات زيادي در عرصه‌هاي داخلي وخارجي به دست آورد که کسب مقام اول جشنواره موسيقي ليون فرانسه، احراز مقام ستاره جشنواره اوينيون فرانسه، اجراي ده‌ها دوتار نوازي در کنسرت‌هاي موسيقي کشورهاي اروپايي، آسيايي و آمريکا از آن جمله است.
قربان سليماني در داخل کشور هم مقام‌هاي برتر جشنواره موسيقي فجر ايران بين سال‌هاي 69 تا 71 را به دست آورد و 12 دوره متوالي داور ثابت جشنواره‌هاي موسيقي مقامي کشور بود.
این نوازنده چیره‌دست خراسانی از دست سیدمحمدخاتمی رییس جمهوری وقت نشان درجه 2 فرهنگ و هنر دولتی دریافت کرده بود.
قوت در پنجه و انگشت‌گذاري شفاف از جمله ويژگي‌هاي بارز حاج قربان سليماني بود.
حاج قربان درسال 1385 با اهداي دو تارش به پسرش عليرضا سليماني با موسيقي وداع کرد.
قربان سليماني استاد پيشكسوت موسيقي مقامي خراساني يكشنبه 30 دي 1386در سن 87 سالگي در قوچان دارفاني را وداع گفت.


=====================================================
هنر حاج قربان و توانایی او در اجرای موسیقی مقامی خراسان، توجه بسیاری را به خود جلب کرده بود. او در کشورهای مختلفی به اجرای برنامه پرداخته است و موفق شده مقام اول جشنواره موسیقی لیون فرانسه، امقام ستاره جشنواره اوینیون فرانسه و مقام های برتر جشنواره موسیقی فجر ایران بین سالهای 69 تا 71 را به دست آورد. او همچنین 12 دوره متوالی داور ثابت جشنواره های موسیقی مقامی كشور بود.
حاج قربان سليمانی، استاد پیشکسوت موسیقی شمال خراسان، قديمی ترين بخشی و آخرين روايتگر از نسل بخشی های بزرگ خراسان بود. حاج قربان سليمانی کشاورز، خواننده و نوازنده دوتار، در روستای ترک نشين علی آباد در شمال قوچان به دنيا آمد. او حتی در آخرین سال زندگی خود نیز به کار در مزرعه و نوازندگی می پرداخت. نوازندگی دوتار در خانواده او موروثی بو و از سن ۷ سالگی دوتار را از پدرش کربلايی رمضان نخستين آموخت.
بيست ساله بود که بعد از فوت پدر نزد استادان موسيقی ترکی: غلامحسين بخشی جعفرآبادی، حاج محمد بخشی قيطانی و عوض بخشی به آموختن نوازندگی دو تار و خوانندگی ادامه داد. در ۲۱ سالگی عنوان بخشی گرفت. حاج قربان از سال ۱۳۴۶ به مدت بيست سال به دلايل مذهبی دست به ساز نزد و از نواختن دو تار امتناع ورزيد. سال ۱۳۶۶ نوازندگی و خوانندگی را از سر گرفت و با وجود بيست سال دوری از موسيقی دوباره مرکز توجه قرار گرفت. بسياری حاج قربان سليمانی را يکی از مهمترين و برجسته ترين هنرمندان معاصر ايران شمرده اند. موسيقی، نوازندگی، خوانندگی، اشعار ترکی و فارسی او که آنها را به لهجه خاص ترکان شمال خراسان می خواند هر گونه مرز و سد زبانی را در هم می نوردد و به هر گوشی خوش می نشيند.
حاج قربان در کشورهای بسياری از جمله سوريه، عربستان، ترکيه، فرانسه، آلمان، سوئيس، بلژيک، کلمبيا، انگليس، پرو، پاناما، آمريکای شمالی برنامه های مختلفی اجرا کرده است. او هشت بار در فرانسه به اجرای موسیقی پرداخت. در سال ۱۹۹۱ ميلادی که اين هنرمند بزرگ در فستيوال موسيقی و تئاتر سنتی ايران در جشنواره شهر آوينيون فرانسه شرکت کرده بود حضار را مجذوب و حيران هنر خويش کرد و تحسين موسيقی دانان و آهنگ سازان نامی غرب را برانگيخت.
[IMG]http://*************/files/116s33ums7z63uvb1v55.jpg[/IMG]
منتقدين اروپايی موسيقی به او لقب «گنجينه ملی واقعی» را دادند و مجله مشهور فرهنگی فرانسوی نوول آبزرواتور در مورد او نوشت: حس عميق او نسبت به موسيقی و مهارت او در نوازندگی، در عين حال که بسيار طبيعی جلوه می کند، بسيار حيرت انگيز است. پس از فستيوال آوينيون او در مقابل تماشاگران به وجد آمده در پاريس به دو تار نوازی مشغول شد. در اين اجرا حاج قربان و پسرش از سوی تماشاگران سه بار به صحنه بازخوانده شدند و پس از آن بر دست های حضار حمل شدند. لوموند نيز تصوير حاج قربان سليمانی را روی جلد خود چاپ کرد و زير آن نوشت:کسی که درهای بهشت را به روی غرب گشود.



[IMG]http://*************/files/u3acyczq28rqrmq7yp3l.jpg[/IMG]

[IMG]http://*************/files/7qo2e63700vir0j2tcvf.jpg[/IMG]

[IMG]http://*************/files/cuo2698kjjngyubrwrab.jpg[/IMG]

ادامه عكس ها ... اينجا




دانه کولانه 06-02-2008 05:04 PM

حاج قربان سلیمانی haj ghurban soleymani
 
حاج قربان سلیمانی haj ghurban soleymani


http://mohammad.akkasee.com/archives...solimani-2.JPG

در مورد حاج قربان سلیمانی که بعضی جاها به اشتباه حاج سلیمان قربانی نوشته شده اشتباه دیگه ای هم رایج هست و اون هم نوازندگی ایشون در آلبوم شب سکوت کویر استاد شجریان هست که بنده هم اطلاع نداشتم که اینچنین نیست چون حتی پشت آلبوم هم نام ایشون ظاهرا ذکر شده اما حاج قربان در مصاحبه ای که در پیشتر اونرو خواهم آورد این موضوع رو تکذیب میکنه :

نقل قول:

ما آمديم ديديم شجريان با عليرضا برادرش و دخترش مژگان و پسرش و چند نفر ديگه آمدند و «ياد ايام» رو از من ضبط كردند.
بعد شجريان كاست «ياد ايام» را داد و وقتي با او مصاحبه كردند، تنها گفت كه اين آهنگ از آن شمال خراسان است و نامي از قوچان و اينكه چه كسي آهنگ را به او داده، نبرد. بعد از يك سال عليرضا برادرش آمد خانه ما، صحبت از همين نوار «ياد ايام» شد. من گلايه كردم كه چرا شجريان در مصاحبه اشاره اي نكرده است كه آهنگ را از چه كسي گرفته است. بعد عليرضا رفته بود و به شجريان گفته بود. شجريان هم نام ما را در «شب، سكوت، كوير» آورد در حالي كه در آنجا من يك پنجه هم نزدم، پسرم زد. من و استاد حاج علي، فقط نشستيم و نگاه كرديم

در این مورد بد نیست اشاره ای کنم به یکی از کارهای اخیر استاد شجریان در تالار وزارت کشور (اسم کار رو نمیدونم) که تصنیف "رو سر بنه به بالین" رو بر اساس یک ملودی قدیمی کردی که سابقا استاد سید علی اصغر کردستانی اونرو در تصنیفی به نام "غمگین و دل پشیوم" خونده بودند که در این کار هم ذکر شد بر اساس ملودی کردی هست تا اونجا که یادمه حتی نام استاد کردستانی هم ذکر شد اما به هر حال پوشش خبری این قضیه اینقدر زیاد بود که حتی اگه نامی هم برده نمیشد باز این قضیه معلوم بود همون روز اول در تحلیلی که وبسایت بی بی سی از این کنسرت کرده بود به صورت دقیق اشاره شده بود که این ملودی رو پیشتر اقای کردستانی اجرا کرده اند (به زودی هر دو تصنیف رو در سایت قرار خواهم داد)

دانه کولانه 06-02-2008 05:06 PM

فرانسویها بهتر از ایرانیها من را می شناسند
 
فرانسوی ها بهتر از ایرانی ها من را می شناسند


مشهد - خبرگزاری مهر : اینکه بیگانه ها و غربیها بیشتر از هموطنان تو را بشناسند شاید برای برخی افتخار باشد ولی حاج قربان سلیمانی آن را افتخار نمی داند و با اندوه می گوید : " غیر ایرانیها مرا بهتر می شناسند".حاج قربان سلیمانی در آخرین گفتگوی اختصاصی خود با خبرنگار مهر در مشهد گفته بود : مردم جهان به خصوص فرانسویها، بهتر از ایرانیها مرا می شناسد چون هنر دوست هستند.
دلش نمی خواست بگوید که مردم ایران هنردوست نیستند و می گفت هنر نزد ایرانیان است و بس اما تاکید داشت که فرانسویها که هر سال از او دعوت می کنند که برایشان بنوازد هنر او را که نام ایرانی دارد بهتری می شناسند چون هنر دوست هستند و واقعا موسیقی را می فهمند.
حاج قربان بخشی که کشاورز زاده ساده دل اما دل بزرگ و ژرف اندیش بود بدون توجه به سئوالات خبرنگار مهر هر آنچه می خواست گفت. از ناملایمات زندگی، از اینکه چگونه و از کجا نواختن فرا گرفته و از اینکه معنای بخشی چیست .
وی می گفت : بخشی یک موسیقیدان کامل در عرصه موسیقی است که هم باید ساز بسازد و هم بتوان آن را کوک کرد. حاج قربان از فراموش شدن موسیقی مقامی گله های فراوان داشت و تاکید داشت که اینکه شما امروز می بینید موسیقی نیست. وی می گفت : " اگر شما روزهای اوج موسیقی مقامی را می دیدید مطمئن می شدید که موسیقی فعلی موسیقی مرده است".
از گذشته ها که حرف می زد چشمشان کم سویش به دور دستها خیره می شد و با حسرت می گفت : در گذشته مردم در جستجوی موسیقی بودند، نوازنده ارزش داشت، روزها را با دهل سپری می کردند و شبها پای صحبتهای بخشی می نشستند.
حاج قربان می گفت می توانی امروز کسی را بیابی که هم بسراید، هم بخواند، هم ساز بسازد و هم آهنگ بسازد و هم بنوازد، هم داستان بداند و حکایت تعریف کند. راست می گفت در این زمانه کسی با این مشخصات نداریم اما بخشی بزرگ خراسان گفت : " بخشی کسی است که نوازنده باشد، شاعر باشد، خواننده باشد، سازنده ساز باشد، حکایتها و داستانهای مقامها را خوب بداند، تا زمانی که داستانها و حکایتها را تعریف می کند شنونده محو شنیدن شود.
و چه راست می گفت بخشی محجوب و کم ادعای خراسان، زیرا وقتی می نواخت محو می شدی از آنچه که می گفت و از آنچه که می شنیدی که همه اش کار یک نفر بود. او تاکید داشت که "یک بخشی نباید به کسی یا چیزی محتاج باشد باید خود به تنهایی از عهده تمام مراحلی که خلق یک اثر نیاز دارد برآید".
فکرش را بکنید چگونه می توان از تار ابریشم تاری ساخت که صدای دل انگیر بدهد اما استاد می گفت : "آن زمان که سیم ( فلزی ) برای دوتار نبود از ابریشم به جای سیم استفاده می کردیم حتی تار ابریشم را هم خودمان آماده می کردیم".

استاد چند سالی تار نمی زد و وقتی پرسیدیم چرا گفت : " فکر کردم دو تار بین من و معنویت واقعی فاصله انداخته است به همین دلیل من که از بچگی ساز دستم بوده مدتی به دلیل مسائلی که پیرامون موسیقی مطرح شده بود ساز را زمین گذاشتم و چند سالی نزدم تا اینکه روزی از یک روحانی پرسیدم آیا ساز زدن حرام است او هم گفت نه، ساز زدن تو مناجات است و من دوباره بعد از سالها ساز دست گرفتم".
در آن سالها نیز به دنبال معیشت بودم و بازسازی روحم که بفهمم این موسیقی مرا به کجا رسانده است که فهمیدم نوع موسیقی من ویژه است و می تواند روحم را صیقل دهد.
وقتی از آینده پرسیدیم و اینکه موسیقی مقامی به کجا می رود با شوق گفت : " سال گذشته یکی از دوتارهای ارزشمند و نفیسم را به علیرضا پسرم هدیه دادم و از او خواستم برای کسب مقام بخشی و پر کردن جای خالی من تلاش کند".
از استاد 14 فرزند باقی مانده که همه به امر کشاورزی اشتغال دارند و از آن میان دو دختر و یک پسر به موسیقی روی آورده اند و آخرین فرزند وی که 50 ساله است وعلیرضا نام دارد در بیشتر اجراهای پدر به عنوان همنواز حضور جدی داشت.
وی در زمان حیات از سوی خارجیها به عنوان "گنجینه ملی" لقب گرفت و از دست سید محمد خاتمی رئیس جمهوری وقت نشان درجه 2 فرهنگ وهنر دولتی دریافت کرد.
وی علاوه بر موسیقی به شغل کشاورزی در روستای علی آباد از توابع شهرستان قوچان نیز مشغول بود.

دانه کولانه 06-02-2008 05:11 PM

گفتگوي منتشر نشده قدس با استاد حاج قربان سليماني در آخرين روزهاي حياتش؛
 
گفتگوی منتشر نشده قدس با استاد حاج قربان سليمانی در آخرين روزهای حياتش؛ qudsdaily.com
از كجا مي آيد اين آواي دوست...


* امير اطهر سهيلي

چند روز پيش براي عيادت از حاج قربان، سري به محل اقامتش در روستاي جعفر آباد قوچان زديم. حاج قربان مردي بي آلايش بود. او

http://www.qudsdaily.com/archive/138...icture/5-1.jpg

حتي در بستر بيماري هم از پذيرفتن ميهمان اجتناب نمي كرد. حاج قربان بيش از اينكه در موسيقي مردي بزرگ باشد، از لحاظ اخلاقي و شخصيتي، چهره اي بي نظير محسوب مي شد.
همنشيني و گپ زدن با او، به ما روحيه مي داد. جواني در روحش ريشه دوانيده بود. از هر دري سخن مي گفت، از درد بي آبي و زمين كشاورزي اش تا موسيقي و دغدغه هاي معنوي اش. با وجود بيماري، فكرش هنوز پر بود از دغدغه هايي كه داشت و هوش سرشار و حافظه دقيقش را مي شد به راحتي از ميان جملات ساده اش پيدا كرد.
آشنايي من با حاج قربان پيش از همه اينها بر مي گشت به يك تحقيق پيرامون موسيقي؛ چند سالي قبل از آشنايي با موسيقي مقامي، يك لوح فشرده دايرة المعارف موسيقي به دستم رسيد كه از هر لحاظ كامل بود. دايرة المعارفي با نام «اطلس موسيقي جهان». اين نرم افزار توسط يك شركت آلماني توزيع شده و مشاهير موسيقي را براساس «موقعيت جغرافيايي» طبقه بندي كرده بود.
نمي دانم عرق ناسيوناليستي بود يا كنجكاوي كه در اين اطلس، كلمه ايران را جستجو كردم. تنها نامي كه آمد، مشخصه موسيقي شمال خراسان بود و «حاج قربان سليماني».
چندي بعد رئيس جمهور وقت آقاي خاتمي در مسافرتش به قوچان، اين شهر را شهر حاج قربان ناميد و كنجكاوي مرا نسبت به او افزايش داد. همان ايام بود كه در جشنواره اي صداي تار استاد، دليل همه اين اوصاف را نشانم داد و بعد از آن چند ملاقات كوتاه با او داشتم تا چندي پيش كه آخرين ملاقات و عيادتم را براي يادگار ضبط كردم.
فكر مي كنم اين گپ دوستانه را كه بسيار هم آشفته به نظر مي رسد، مي شود آخرين گفتگوي رسانه اي حاج قربان دانست. خودش هم همين طور فكر مي كرد. وقتي وارد شديم، بي مقدمه سراغ سازش رفت و شروع به نواختن «نوايي» كرد؛ آهنگي كه به گفته خودش بهترين آهنگ است؛ آهنگي كه خيلي دوست دارد و گلايه مي كند كه اكنون آن را ناقص مي زنند و از آغاز آن را نمي نوازند. يك لحظه صبر مي كند، صدايش را صاف مي كند و روي آهنگ مي خواند.
مي گويد: «تار را بزني و نخواني هيچه. خوندن زبان تار را باز مي كنه. باعث ميشه شنونده آهنگ را بفهمه».
نواختن را كه تمام كرد، خواستم از خاطراتش بگويد. از خاطره سفرهاي خارجي اش.
** اولين سفر خارجيم فستيوال فرانسه بود. اولين حضور ما در سال 69 بود. در اونجا ما به عنوان پديده فستيوال شناخته شديم. بعد اون در سال 70 اول مرداد، ما رو بردن فرانسه، در شهري حدوداً 840 كيلومتري جنوب پاريس. يك شهر تاريخي در كنار رود «سن» كه چشمه برنادت هم همونجاست.
اونجا كه رفتيم، يك دنيا آدم ريخته بود. از همه دنيا هنرمند دعوت كرده بودند. معاون وزير براي ما سخنراني كرد. از ايران 5 يا 6 تا گروه بوديم . خلاصه پس از شش شب كه اونجا بوديم، نوبت اجرا به ما رسيد.
قبل از مراسم، آقاي هوشيار آمد گفت ما چند ساله مي خواهيم هنر ايران را به اروپا نشان دهيم، ولي اونها قبول نمي كردند. حالا خدا خواسته و خودشان دعوتمان كرده اند. اولين گروهي كه روي سن رفت «سرور احمدي» از تربت جام بود. هر گروه فقط 40 دقيقه وقت داشت. اجراها هم در فضاي باز انجام مي شد. خلاصه آقاي احمدي 40 دقيقه اجرا كردند و پشت سرشان ما رفتيم . خدا شاهده اينقدر كه ما تو ايران برنامه اجرا كرديم، يك دونه از اون برنامه ها صداش درست نبود. اونجا يك هكتار زمين بود با اون همه مخاطب، اما صدا كاملاً درست بود.من شروع كه كردم، قرار شد 5 دقيقه بعد عليرضا مان شروع كنه. من نوايي رو گرفتم و زدم. بعد از 40 دقيقه اجراي برنامه حركت كرديم كه بريم، مردم هورا كشيدند. خلاصه آقاي معاون آمد گفت اينها خواستند، بايد بشيني و بزني. ما نشستيم، 40 دقيقه ديگه برنامه اجرا كنيم. خلاصه هر 40 دقيقه ما بلند مي شديم، اونها ما رو مينشوندن. دو ساعت و بيست دقيقه بعد، آقاي معاون آمد گفت اين پيرمرد خسته شده و ما رو خلاص كرد !بعد خبرنگارها ريختند سر ما. بعدش هم كه اگه بگم به خدا جمعيت مارو رودست بردند، دروغ نگفتم. آقاي معاون به خبرنگارها گفت اين پيرمرد خسته است، باشه بعد. خلاصه ما رفتيم هتل. خسته شده بوديم، يك چايي خورديم و دراز كشيديم. ساعت يك و نيم بعد از ظهر صداي در آمد. من خوابيده بودم، عليرضا پاشد در را باز كرد، 24 نفر ريختند داخل. روزنامه نيوز، روزنامه ليبريال ، نيويورك تايمز، الجزاير ؛ بي بي سي ... اينا ريختند توي اتاق.
از من 200 تا عكس گرفتن. از تارم هم كلي عكس گرفتن. فردا صبح از هتل كه آمديم بيرون، ديدم يكي از عكسها صفحه اول روزنامه ليبريال بزرگ چاپ شده. بعد به ما گفتن سه تا برنامه واسه ما دارند چون برنامه مون گل كرده. البته بعد آمدند گفتند با فلاني نگرد، به حرف فلاني نكن، فلان كار رو نكن و ... من هم برنامه ها رو قبول نكردم.گفتم رفيقم رو نميفروشم. برگشتم ايران. يك ماهي نكشيد كه باز ما را خواستند تهران. گفتند بايد برويد آلمان. ما هواپيما سوار شديم رفتيم فرانكفورت. شجريان هم با گروهش با ما بودند. اونجا يك نفر آمد گفت شما هنوز برنامه پاريست سر جاشه و بايد اجرا كني. اين بود كه ما از فرانكفورت برنگشته، رفتيم پاريس و برنامه ها رو اجرا كرديم.يك نويسنده هم از فرانسه آمد گفت دارم يك كتاب مي نويسم در مورد شما به نام «نسل آخر بخشي ها». اين نويسنده هنوزهم گاهي به ما سر مي زنه.
* حاج قربان اشتياق را در چشمان مخاطبش خوب مي خواند. سيگاري روشن مي كند وگوشه لبشمي گذارد. از موسيقي روز و ظهور موسيقي هاي اروپايي در موسيقي ايران از او مي پرسم.
** يك روز يكي از بچه هاي نجف آباد كه استاد دانشگاه خارجه است آمد گفت، حاجي!استاد دانشگاه سوربون تو را خواسته. مجبوريم تو را ببريم. بايد با قطار برقي بروي و كنار راننده قطار هم مي نشيني. نبيره ما هم با ما بود. خوب ما رفتيم. طبقه چهارم دانشگاه سوربون. اين دانشگاه نمي دونيد چقدر بزرگه! من ميگم اندازه قوچان بايد باشه.
استاد آمد آنجا و گفت: حاج آقا كي آمدي فرانسه؟ ما گفتيم 10 روزي مي شود. پشت سر استاد، عكس يك گنبدي بود. از من پرسيد اين گنبد كجاست؟ من كرمان نرفته ام، بعد از اون اما چند باري رفتم ولي اون زمان هنوز نرفته بودم. گفتم نمي دانم. گفت مقبره شاه نعمت ا... ولي است. بعد گفت كه به ايران آمده است و توضيح داد كه همان كويري كه ايراني ها از آن بيزارند يك ريگش به تمام اروپا مي ارزد !يعني اونا قدر ايران را مي دانستند. ايران كشوريه كه چهار فصلش درسته. اين كشور كسري نداره. ما احتياج به هيچ كس نداريم.
* يك سؤال ناشيانه مي پرسم؛ «چرا دو تار دو تا تار دارد ؟»
** خوب دو تار دو تا سيم دارد. يكي زن است يكي مرد؛ آدم و حوا. گوش كنيد؛ (تار را بر مي دارد و يكي از سيمهايش را مي نوازد) اين صداي زن را مي دهد. اگر حضرت آدم دو تا زن داشت من يك سيم ديگر هم اضافه مي كردم!
* از استاد شجريان و كار با او بگوييد؟
** سال 69 يا 70 ، دهه فجر كه تمام شد، ما خواستيم بياييم قوچان، اون زمان شجريان را من نمي شناختم. پارك دانشجو برنامه داشتيم. برنامه ما ساعت شش و نيم بعد از ظهر اجرا مي شد. يك آقايي با پالتو و كلاه آمد با آقاي بياني. آقاي بياني گفت: ايشون رو مي شناسيد؟
گفتم نه !با تعجب پرسيد يعني تو شجريان رو نمي شناسي؟! گفتم اسمش رو شنيدم ولي خوب نديدمش كه.
شجريانگفت من داماد قوچاني ام،چه جوري من رو نمي شناسي؟ گفتم خوب من كه تمام قوچان رو نمي شناسم. شجريان آشنايي داد. آشناييتي كه بر مي گشت به 40 يا 50 سال پيش.من اون زمان حافظه ام خوب كار مي كرد. اين كتابهايي رو كه مي بينيد همه شون رو حفظ بودم. خلاصه، من شجريان رو شناختم و اون يك شب ما رو دعوت كرد به خانه شان. من مشورت كردم گفتن اون مي خواد آهنگهاتون رو ضبط كنه. منم گفتم خوب ضبط كنه، صداي من كم ميشه يا شعر من تمام ميشه؟
از اين جريان گذشت و ما آمديم، دهات. يك ماهي گذشت و روز 7 فروردين، زنمان گفت كه بيا خانه مهمان داريم. ما آمديم ديديم شجريان با عليرضا برادرش و دخترش مژگان و پسرش و چند نفر ديگه آمدند و «ياد ايام» رو از من ضبط كردند.
بعد شجريان كاست «ياد ايام» را داد و وقتي با او مصاحبه كردند، تنها گفت كه اين آهنگ از آن شمال خراسان است و نامي از قوچان و اينكه چه كسي آهنگ را به او داده، نبرد. بعد از يك سال عليرضا برادرش آمد خانه ما، صحبت از همين نوار «ياد ايام» شد. من گلايه كردم كه چرا شجريان در مصاحبه اشاره اي نكرده است كه آهنگ را از چه كسي گرفته است. بعد عليرضا رفته بود و به شجريان گفته بود. شجريان هم نام ما را در «شب، سكوت، كوير» آورد در حالي كه در آنجا من يك پنجه هم نزدم، پسرم زد. من و استاد حاج علي، فقط نشستيم و نگاه كرديم.
* استاد !شما به خاطر مخالفت با گروه نوازي با سازهاي مقامي مخصوصاً دو تار، زماني بحث برانگيز شده بوديد، دوست دارم ببينم هنوز هم روي همان عقيده مانده ايد؟
** من اول هم گفتم و تا روزي هم كه بميرم ميگم هر كس اين كار را مي كند، اشتباه است. آخه اين ساز، آبا و اجدادي به ما رسيده. تاريخش مال 1000سال پيشه. خوب مگر اون زماني كه «بخشي» از ده هزار فرسخي مي آمد، يك نفر با خودش مي برد؟ خودش تنها مي رفت، تارش رو مي زد، مي خوند، نقالي هم مي كرد و برمي گشت.
ولي در گروه نوازي، صداي ساز گم مي شود، نمي شود تشخيص داد كه كدام بهتر مي زند. بايد تك نوازي كند تا بفهميم كدام بهتر مي زند. خواندنش هم همين طور. وليكن الان متأسفانه گروه نوازي بيشتر شده است.
* ولي مدافعان گروه نوازي معتقدند با تك نوازي، ساز تار پيشرفت نخواهد كرد؟
** نخير! كار وقتي از دستشان بر نمي آيد ديگه مجبورن يك توجيه هايي بيارن. (اين جمله را مي گويد و مي خندد.)
* شما آهنگهايتان را از قبل آماده مي كنيد يا بداهه مي نوازيد؟
** ما هر جا رفتيم اول مجري گفته اسم آهنگ را بگيد تا من اعلام كنم. من وليكن اصلا هيچ جا مشخص نكردم. هر جا رفتم اول نشستم به مردم نگاه كردم و منتظر شدم تا آهنگ بيايد. هر آهنگي كه مي آيد مي زنم. هزار تا آهنگ هستش، خوب وقتي ميشيني يك آهنگ به ذهنت ميرسه كه از قبل آماده نكردي ولي آنجا برات خوشمزه است. خوب اون رو ميزنم.
* پس معتقديد آهنگ سازي در موسيقي مقامي و تكرار آن اشتباه است؟
** نه !آهنگ سازي يك چيز ديگه است. مثلا من دو يا سه تا آهنگ ساخته ام. ولي تكرار عيني اصلاً امكان ندارد. من هيچكدوم از آهنگها را عين قبلي نزدم، ولي كليتش يكيه.
تمام اين موسيقي روي داستانه. آهنگ به مناسبت داستان است. نمي شود نوعش را عوض كرد. «پبندرود» گريه ميكنه ميگه به غير از خدا كسي نيست، اون وقت من نميتونم روش آهنگ شاد بزنم. به خدا اينا همه به سر من آمده است. يكي آهنگ «نصيحت» را اجرا كرد، من كشيدمش كنار گفتم خداييش چقدر رو اين آهنگ زحمت كشيدي؟ اين آهنگ واقعا مال اين داستان بود؟ توي اون شعر، پدر داره به كودكش التماس ميكنه، بعد اونجا شما بايد ببينيد كه چه جوري زد. باور كنيد آهنگ نصيحت، آهنگ نرگس يا نالشي را هركس زده از من ياد گرفته، قبل از اونم كسي هم بلد نبوده.
* بعضي ها پرده به دوتار اضافه مي كنند، نظرتان چيست؟
** درست نيست. يكي آمده 20 تا پرده درست كرده بعد همين پرده ها رو نميتونه درست بزنه !خوب مگه ميشه همين جوري پرده زياد كرد؟ اصل كار پنجه است، كلام را پنجه اجرا ميكنه. پنجه لب و زبان است، ولي تار، دل است. «بياني» گفت: حاجي تار شما سه تا پرده دارد با سر انگشتانت.
* تارش را بر مي دارد. وقتي كه حاجي سر حال باشد دوست دارد بزند و من هم وقت خوبي به سراغ حاجي آمده ام. چند دقيقه اي برايم مي نوازد و تار را كنار مي گذارد. باتري دوربينم تمام شده است. بر شانسم لعنت مي فرستم. مي خواهم دوربين را كنار بگذارم كه مي گويد دوست دارد رو به دوربين يك جمله بگويد:«اگه كشاورزي ميكني، اگه كاسبي ميكني، حتي اگه گدايي ميكني، بايد درست باشي. راه برو بيراه نرو هرچند كه راه پيچان بود».
دوربين اين جمله حاج قربان را ضبط مي كند و خاموش مي شود. براي هميشه خاموش مي شود.

دانه کولانه 06-02-2008 05:17 PM

صدا و مصاحبه ای از حاج قربان و سخنانش پیرامون موسیقی....
 
صدا و مصاحبه ای از حاج قربان و سخنانش پیرامون موسیقی....

کلیپ بسیار مناسبی با حجم خیلی کم رو در
http://www.jadidonline.com/images/st...56/hg_low.html
آنلاین ببینید به همراه تصاویری دیدنی....
اگر هم اشکالی در پخش اون به وجود آمد میتونین فقط فایل صدا رو دانلود کنین
که این کلیپ زیبا و زحمت مصاحبه و برگرداندن اون به انگلیسی رو شهاب ميرزايي کشیده

دانه کولانه 06-02-2008 05:19 PM

آخرین تصاویر از حاج قربان سلیمانی
 
آخرین تصاویر از حاج قربان سلیمانی



گزارش تصویری / آخرین تصاویر مهر از حاج قربان سلیمانیحاج قربان سلیمانی،ستون خیمه موسیقی و تنها بخشی کامل خراسان بزرگ شامگاه یکشنبه در قوچان درگذشت.
در همین زمینه بخوانید
... http://www.mehrnews.com/fa/image/RelatedArrow.gif مراسم بزرگداشت پیشکسوت موسیقی مقامی خراسان در مشهد برگزار شد http://www.mehrnews.com/fa/image/RelatedArrow.gif
مراسم بزرگداشت حاج قربان سلیمانی در مشهد برگزار می شود http://www.mehrnews.com/fa/image/RelatedArrow.gif
مراسم ویژه بزرگداشت حاج قربان برگزار می شود http://www.mehrnews.com/fa/image/RelatedArrow.gif
نوای دوتار حاج قربان سلیمانی دلنشین و ماندگار بود http://www.mehrnews.com/fa/image/RelatedArrow.gif
شاید حاج قربان دیگری باشد http://www.mehrnews.com/fa/image/RelatedArrow.gif
گزارش تصویری / آخرین تصاویر مهر از حاج قربان سلیمانی http://www.mehrnews.com/fa/image/RelatedArrow1.gif
فرانسویها بهتر از ایرانیها من را می شناسند http://www.mehrnews.com/fa/image/RelatedArrow.gif
حاج قربان سلیمانی در زمان حیات ناشناس ماند http://www.mehrnews.com/fa/image/RelatedArrow.gif
موسیقی مقامی در ایران فراموش شده است http://www.mehrnews.com/fa/image/RelatedArrow.gif
قطعه هنرمندان علی آباد قوچان افتتاح شد http://www.mehrnews.com/fa/image/RelatedArrow.gif
برنامه های بزرگداشت قربان سلیمانی در قوچان و مشهد برگزار می شود http://www.mehrnews.com/fa/image/RelatedArrow.gif
هنر هنرمندان ایرانی پس از مرگ شناخته می شود http://www.mehrnews.com/fa/image/RelatedArrow.gif
پیکر حاج قربان سلیمانی در روستای علی آباد قوچان به خاک سپرده شد http://www.mehrnews.com/fa/image/RelatedArrow.gif
هنر بخشی گری با مرگ حاج قربان سلیمانی پایان یافت http://www.mehrnews.com/fa/image/RelatedArrow.gif
بخشی از موسیقی خراسان به زیر خاک رفت http://www.mehrnews.com/fa/image/RelatedArrow.gif
ضرباهنگ قلب نوازنده زرین پنجه موسیقی مقامی خاموش شد http://www.mehrnews.com/fa/image/RelatedArrow.gif
حاج قربان سلیمانی آخرین راوی بخشی های خراسان http://www.mehrnews.com/fa/image/RelatedArrow.gif
ستون خیمه موسیقی خراسان فرو ریخت

دانه کولانه 06-02-2008 05:24 PM

منابع
qudsdaily.com
hamshahrionline.ir
mehrnews.com
tadaneh.blogspot.com
segah.ir


اکنون ساعت 06:41 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)