جوانی و پیری در ترانه های شور انگیز
شدم پیرو ندیدم روی دلدار
به ناچاری نهادم پا به گلزار به بزم گلرخان فایز مخوانید تهی دستم ندارم میل بازار |
مو از این زندگی دلگیر گشتم
وزاین دنیای فانی سیر گشتم جوون می بینم اشخاص کهنسال خودم برعکس مردم،پیر گشتم |
جهان رفت و جوانی و چمن رفت
گل نسرین و یاس و نسترن رفت پس از من دوستان گویند هم اواز که اخر فایز شیرین سخن رفت |
ندارم راحتی جز رنج و زحمت
بجز خواری و دشواری و محنت دل فایز به پیری کرده پرواز به باغ گلرخان چون اشتر مست |
خروش عرش دیشب التجا کرد
برای عاشق پیری دعا کرد الهی خیر از عمرش نبیند هر انکس یار از فایز جدا کرد |
وفای بی وفایی کرده پیرم
برم یار وفاداری بگیرم اگر یار وفاداری نباشد سر خاک وفادارن بمیرم |
چه سازم که جوانی نیست دایم
به بختم چرخ می گردد ملایم ندونستم جوانی پنج روزه که پیری دست و پایم بسته قایم |
بهار امد به صحرا و در و دشت
جوانی هم بهاری بود و بگذشت میان فایز و دلبر خطی بود که ان هم نوبهاری بود و بگذشت |
خداوندا جوانیم به سر رفت
درخت شادکامیم بی ثمر رفت درخت شادکامی عمر فایز سر شام امد و بانگ سحر رفت |
من از عهد جوانی تا شدم پیر
نکردم در وفای دوست تقصیر چرا فایز وفا کردو جفا دید کنم با کوکب بختم چه تدبیر |
اکنون ساعت 08:25 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)