درباره ريدلي اسكات، كارگردان رابين هود
كارگرداني پر خطا كه نامش باقي خواهد ماند
ريدلي اسكات فيلمساز بيخطايي نيست، فيلمهاي زيادي دارد كه موفقيتي نداشتهاند، اما خالق تعداد انگشتشماري فيلم است كه به شدت قابل توجهند و ناياب.(البته اصلا فیلمساز مورد علاقه ی من نیست) هر زمانهاي رابين هود خود را دارد و در يك نگاه كلي، اين رابين هود روز به روز آدمي تلختر و مرموزتر ميشود. رابين جديد كه ريدلي اسكات آن را خلق كرده، غمگين است و نااميد، داستاني از عصر تاريكي و آن مردك بدبخت و بدعنق، راسل كرو، در آن بازي ميكند (رابين هود سرخوشانهاي را كه ارول فلين در آن بازي ميكرد يادتان هست؟ فيلم پر برق و لعاب اما بيمحتوايي كه سال 1938 ساخته شد؟). اما اين يك افسانه كلاسيك انگليسي است كه اسكات روايت ميكند، كارگرداني كه در دوران اوجش، مايكل كورتيس روزگار مدرن نام گرفته بود، كورتيس كارگردان همان رابين هودي است كه فلين در آن بازي ميكرد، فيلم كازابلانكا را نيز كارگرداني كرده و ميلدردپيرس و يانكي دودل دندي نيز از ديگر فيلمهاي او هستند. يعني كورتيس قادر به كارگرداني هر فيلمي بود، ميتوانست هر فيلمي را زيبا بسازد و البته بدون امضاي خودش. در دوران اسكات، زيباكردن فيلمها دشوارتر شد و فناوري ديجيتال آن را به خاك سياه نشاند– با اين همه ممكن است يادمان باشد كه نخستين فيلم اسكات، «دوئلكنندهگان»، شبيه يك تبليغ طولاني تلويزيوني بود، تبليغ شكلات يا زيبائيهاي رودخانه دوردوين. در آن روزگار، اسكات تيزرهاي تبليغاتي ميساخت و آن نگاه تاثيرگذار اما فاقد جديتاش هرگز در او از ميان نرفت. «دوئلكنندهگان» (اقتباسي از رمان جوزف كنراد) يك پيشگويي بود از آن چه بعدتر يكي از ويژگيهاي ماندگار آثار اسكات شد، يعني ارتباط عجيب مردان در زمان جنگ و بحران. در نتيجه دشمني حل نشدني هاروي كايتل و كيث كارادين در «دوئلكنندگان» به خصومتهاي بين مردان در فيلمهاي بعدي اسكات تسري پيدا كرد؛ به دشمني هريسون فورد و راجر هوئر در «بليد رانر»، كرو و دنزل واشنگتن در «گانگستر آمريكايي»، در وارسيونهاي گوناگوني مانند شهامت، شخصيت و نگراني در «سقوط شاهين سياه» و حني در روابط گروه نوجوانان فيلم به ناحق ناديده گرفته شده «توفان سفيد». اما اسكات به احساسات متكي است. رفتارهاي او به عنوان خالقي نامهربان با شخصيتهايش معروف است، كسي كه موقعيتهاي سخت و دشوار را ترجيح ميدهد تا شخصيتهايش چنان درگير وظايفشان باشند كه چندان وقت فكر كردن پيدا نكنند. فاش كردن تدريجي حس تهديد در نسخه اوليه فيلم «بيگانه» از طريق تنش ميان شخصيتهاي غيرعادي انجام ميشود: آرامش يان هولم در نقش روبات و پرشوري سيگورني ويور در نقش ريپلي كه در نهايت در آخرين روياروياش با هيولا به اوج خود ميرسد. «بيگانگان» جيمز كامرون تريلري پر زد و خورد بود، اما نسخه اصلي «بيگانه» اسكات قلمروهايي ضد هم را نشان ميداد؛ ارتباط نسبي ريپلي و هيولا را و اين اسكات بود كه راهي پيدا كرد تا آنها از ميان ترس وهراسهايشان با هم بجنگند و به درك مشترك برسند. پس اسكات استاد است. اما تعداد زيادي فيلم دارد كه موفقيتي نداشتهاند و تعداد زيادي فيلم دارد كه از خلال آنها به آساني نميتوان حدس زد كه مرد حقيقي درون جناب ريدلي كيست. روزگار درازي بود كه در آن اسكات باهوش و نه چندان جدي به راحتي از خير الزامات روايي و قواعد سفت و سخت دراماتيك ميگذشت. «كسي كه مراقب من باشد» بينهايت خوشساخت بود اما منطقي نبود، «باران سياه» عاشق ظاهر توكيو بود، اما هيچ توجهي به اين مكان نميكرد. 1492، توفان سفيد و جياي جين فيلمهاي موفقي نبودند و در اين اواخر نيز اسكات با فيلمهايي چون «Matchstick men»، «قلمرو ملكوت» و «يك سال خوب» دوران خوبي را سپري نكرد. در نتيجه او فيلمساز بيخطايي نيست و به نظر ميرسد كه همچنان ميخواهد به سراغ داستانهايي برود كه شخصيت زن در آن جايي ندارد،گذشته از شخصيت ريپلي و تك فيلم باشكوه تلما و لوييز. او هم چنان پيش ميرود، با آن كه 72 سال دارد، اما مقابلش انبوهي از پروژههاي «در دست توليد» است، از جمله نسخهاي كه خيال دارد بر اساس «Red Riding» ديويد پيس بسازد كه البته اميدوارم آن را به حال خودش رها كند. اسكات هرگز نميتواند به آن بصيرت مسئلهداري دست پيدا كند كه الهامبخش آن سريال تلويزيوني بود اما او همچنان آفريننده تعداد انگشتشماري شاهكار سينمايي است كه به شدت قابل توجهاند و ناياب: دوئلكنندگان، بيگانه (دنبالهاي بر اين فيلم از جمله پروژههاي در دست توليد ريدلي اسكات است)، بليد رانر، سقوط شاهين سياه. شايد رابين هود در اوايل اكران خوب بفروشد و مورد توجه قرار بگيرد، اما فكر نميكنم دوام بياورد، مانند فيلم گلادياتور- تماشاگران فيلم بازيگري را ميخواهند كه بيشتر از كرو براي فيلم ارزش قائل باشد. آنها جزئيات ژنرال دردكشيده سام شپارد در سقوط شاهين سياه را ميخواهند، شخصيتي عاجز ودردمند در بيمارستان، اما كسي كه دولا ميشود تا لكههاي خون را از كف زمين پاك كند. اين آن فيلم ريدلي اسكات است كه باقي خواهد ماند – فيلمي كه مردان اهل عملاش از دلمردگي خود ميترسند، درست مثل دكارد در بليد رانر يا كايتل ديوانه در دوئلكنندگان. |
زیدلی اسکات فیلم گلادیاتور در سال 2000 ساخت که انصافا فیلم خوبی بود..فیلم دروغها هم که خانم گلشیفته فراهانی در ان ایفای نقش کردند را هم ساختن...
|
آره که فیلم افتضاحی بود
|
اکنون ساعت 11:16 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)