پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   ایران ما (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=161)
-   -   آشنايي با استانها (http://p30city.net/showthread.php?t=14457)

Hiwa 09-29-2009 01:16 PM

آشنايي با استانها
 
كرمانشاه

جمعیت این استان بنا بر آخرین سر شماری (سال 85)1879385نفر است.
مرکز استان کرمانشاه شهرکرمانشاه است با جمعیتی بیش از ۷۶۵٬۰۷۵ نفر جمعیت است که ۱٬۴۱۰ متر از سطح دریا ارتفاع دارد.اين استان در گذشته يكی از مراكز ساسانیان بوده‌است و از همین دوره آثار بسیار زیاد و ارزشمندی در این استان مانند : تاق بستان،كتيبه بيستون و معبد آناهيتا باقی مانده ‌است و در طی سده‌های گوناگون نیز به دلیل جایگاه ویژه راهبردی این شهر دارای اهمیت ویژه‌ای بوده ‌است. امروزه نیز از مهم‌ترین شهرهای غرب ایران به شمار می‌رود.
کرمانشاه را از دید گوناگونی آب و هوائی و قومی و مذهبی هند ایران لقب داده‌اند چرا که از لحاظ آب و هوایی دارای چهار فصل در یک زمان است برای نمونه قصر شیرین دارای آب و هوای گرم و سنقر و پاوه دارای آب و هوای سرد و کرمانشاه دارای آب و هوای معتدل هستند در این استان قومیت‌های کرد، فارس، ترک و عرب در کنار هم زندگی می‌کنند. از دیدگاه مذهبی نیز دارای گونه گونی بسیار زیادی است. به طور مثال پیروان کیشهای شیعه، سنی، اهل حق ، مسیحی، و یهودی در این استان در کنار هم زندگی آشتی آمیزی دارند.اکثریت مردم کرمانشاه به زبان کردی صحبت می‌کنند.

شهرها و شهرستان‌های استان
استان کرمانشاه از ۱۴ شهرستان تشکیل شده‌است : کرمانشاه، اسلام آباد غرب، پاوه، ثلاث بابا جانی، جوانرود، دالاهو، روانسر، سرپل ذهاب، سنقر، صحنه، قصر شیرین، کنگاور، گیلانغرب و هرسین.

آثار تاریخی
یکی از مهم‌ترین آثار این استان سنگ‌نگاره بیستون است که بزرگ‌ترین سند به جا مانده از روزگار هخامنشیان به شمار می‌رود و به سه زبان توسط داریوش بزرگ شاهنشاه هخامنشی بر کوه اسطوره‌ای بیستون حک شده ‌است. افزون بر این بیستون نماد مهر است چرا که از خود گذشتگی فرهاد، نام این کوه را با عشق جاودانه شیرین و فرهاد که الهام بخش بسیاری از نویسندگان و سرایندگان نامدار ایران همچون نظامی گنجوی بوده درهم سرشته ‌است.
علاوه بر بیستون از جمله آثار تاریخی استان کرمانشاه می توان به آثاری که شهرت جهانی دارند مانند محوطه تاریخی تاقبستان، معبد آناهیتا، قلعه یزدگرد، نقش برجسته آنوبانی‌نی،چهارطاقی قصر شیرین و گودین تپه اشاره کرد. از دوران پيش از تاريخ نيز آثار مهمي از دوران پارينه سنگي در بيستون يافت شده كه مربوط به غارهاي شكارچيان، غار مرخرل، و مرتاريك است. علاوه بر اين در غاردو اشكفت در شمال شهر كرمانشاه نيز آثار سكونت انسان‌هاي پارينه سنگي مياني يافت شده است. قديميترين بقاياي استخواني انسان ريختهاي پارينه سنگي كه در ايران يافت شده مربوط به بيستون است. اين قطعه شامل بخشي از يك استخوان ساعد است و در كاوش هاي غار شكارچيان در سال 1949 بوسيله كارلتن كوون بدست آمده است.

آثار طبیعی
از آثار طبیعی استان کرمانشاه می‌توان به کوهستانهای دالاهو و شاهو، جنگل‌های مرخیل پاوهو جنگلهای دالاهو، سراب‌های(چشمه های بسیار بزرگ( سراب نیلوفر،سراب در بند صحنه و سراب نجوبران (نژیوران)، تالاب هشیلان،غارهای قوری قلعه، کاواتو پراو، پناهگاه حیات‌وحش بیستون و ورمنجه، دشت‌های بیستون و ماهیدشت اشاره کرد.

Hiwa 09-30-2009 03:37 PM

مفاخر ادبي كرمانشاه

ابوالقاسم لاهوتی
شاعر و فعال سیاسی در دوران انقلاب مشروطه در سال ۱۲۶۴ خورشیدی در کرمانشاه به دنیا آمد وی نام مستعار میرزا احمد الهام برای خود برگزید و اشعار نخستین وی در روزنامه حبل المتین به چاپ رساند.وی از نخستین کسانی است که قالب های شعری را درنوردید و به زبانی ساده و روان شعر گفت. از وی مجموعهای شامل قطعه، غزل و مقداری تصنیف بر جای مانده است. او در کرمانشاه روزنامه بیستون را منتشر می کرد. در فروردین ماه سال ۱۳۳۶ خورشیدی در مسکو درگذشت.
آثار: کاوه آهنگر (1947)، قصیده کرملین (1923)، تاج و بیرق (1935)، مجموعه اشعار (63-1960)

استاد يد ا... بهزاد
شاعر بلند آوازه ی کرمانشاه، استاد یدالله بهزاد فرزند حسین ایوانی در سال ۱۳۰۴خورشیدی در کرمانشاه متولد و در این شهر نشو و نما یافت. بهزاد پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطه و دوره ی عالی به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و مدت بیست و هفت سال در دبیرستان های زادگاه خود به تدریس ادبیات فارسی اشتغال داشت و در سال ۱۳۵۸ بازنشسته شد.
بهزاد تمام عمر خود را علاوه بر تدریس و تربیت جوانان،در مطالعه و تحقیق و پرداختن به هنرهایی چون خوشنویسی،سرودن شعر،گردآوری و تدوین آثار شعرای زادگاه خود سپری کرد و بیشتر اوقاتش را در کتابخانه اش مصروف می داشت. وی صبح پنجم فروردین 1386 بدرود حیات گفت.

شادروان اخوان ثالث،شاعر والامقام و دانشمند محقق،درباره ی بهزاد چنین می نویسد:((بهزاد از شعرا و سخنوران بسیار قادر سخن و بلیغ و شیوا و سلیم ذوق و بلند طبع و لطیف قریحه و نغز اندیشه عصر ماست.))
شادروان امیری فیروزکوهی در مقطع غزلی گوید: مرا زاد روان بس یاد (بهزاد)/که زادی به ز یاد همدمی نیست

Hiwa 10-13-2009 02:30 PM

زبان و گويش مردم كرمانشاه

استان تاريخي كرمانشاهان سرزمين انواع گويشها و لهجه‌ها است. استاني كه گويشها و لهجه‌هاي مناطق مختلف آن مانند طبيعت هزار رنگش است. به اعتقاد صاحب نظران شايد كمتر استاني به اندازه استان كرمانشاه از لحاظ تنوع قومها، قبيله‌ها، فرقه‌ها و مذاهب مختلف برخودار باشد و هر يك از اين گروه‌ها نيز به لهجه‌ها و گويشهاي شيرين خود تكلم مي‌كنند :
در استان كرمانشاه با توجه به قدمت و غناي تاريخي اين استان ‪ دهها ‬گونه گويش محلي وجود دارد. جاف جوانرود، سوراني، پاوه‌اي، ژاو رودي، لهوني، بالاجوبي، كلهري، لكي، فارسي كرمانشاهي، اورامي، گوران، لري و لكي را از رايج‌ترين گونه‌هاي گويشي در استان كرمانشاه است. همچنین زبانهای تركي سنقري و عربی هم در بعضی مناطق تکلم می شود. گويشهاي مختلفي كه در استان كرمانشاه رواج دارد ريشه در زبان كردي به عنوان زبان نژاد يا قوم كرد دارد.
زبان كردي داراي چهار شاخه اصلي است و ‪ ۶۰‬گونه گويشي را در بر مي‌گيرد. چهار شاخه اصلي زبان كردي شامل كرمانج جنوب ، كرمانج شمال ، كردي كرمانشاهي و اورامي و گوران است كه هر يك گويشهاي خاصي را شامل مي‌شود.
كرمانج جنوب در ايل جاف در كرمانشاه رايج است.
كردي كرمانشاهي است كه خاص قبايل ، ايلات و عشاير استان كرمانشاه و ايلام است. اين شاخه از زبان كردي داراي گويش معيار است و آن كردي كلهري است.
گويش اكثريت مردم كرمانشاه كردي كلهري است و در كنار آن فارسي كرمانشاهي نيز كه اختلاطي از كردي كلهر با زبان فارسي است از ‪ ۲۰۰‬سال پيش در اين استان رايج شده است. شاخه چهارم زبان كردي اورامي و گوران است كه در منطقه اورامانات كرمانشاه رايج است. تمام اشعار سروده شده به زبان كردي تاكنون به اين گويش سروده شده است. در چند سال اخير نيز گويش وران دانش آموخته گويش كلهر شروع به سرودن شعر در اين گويش كرده‌اند. در ميان اين گويشها كردي كلهري بيشترين گويش ور را در استان دارد و لري محدودترين گويش در استان كرمانشاه است.
آنچه امروز ملموس است گويشهاي محلي به واسطه مسايلي در حال از بين رفتن است؛ دور شدن مردم گويش ور از خاستگاه اوليه خود يعني زيست بوم و قرار گرفتن در بخشها و شهرهاي جديد ، تداخل فرهنگها و گويشها و زبانهاي گوناگون ، گوناگوني اقليمها و جغرافياي شهر ها و روستاها ، مهاجرت ، سواد آموزي و دور شدن از گويش مادري از جمله اين دلايل است.
با تشکیل حکومت قاجار در ایران و شکل گیری سازمانهای اداری و حکومتی در آن زمان و وجود امارتهای حکومتی نوادگان آنها در نقاط مختلف کشور و رسمی بودن زبان فارسی و سخن گفتن باسوادان (کارمندان و طیف حاکم) به زبان فارسی و عدم آشنایی آنان با زبانهای محلی، کافی بود تا مردم برای ارتباط برقرار کردن با آنان به زبان فارسی نیاز پیدا کنند با توجه‌ به‌ وجود قشر بازاری و بیسواد در میان مردم و عدم آشنایی آنان با زبان فارسی در بیشتر اوقات آنان با مشکل پائین بودن دایره‌ واژگان فارسی روبه‌رو می شدند و برای جبران آن واژگانی از زبان کردی را در سخن خود می آوردند بدین گونه‌ شخص دیگری این واژه ‌را از یکی میشنید و به ‌گمان آنکه‌ واژه‌ای فارسی است آنرا در مکالمات خود به‌ کار می برد و بدین گونه ‌در بین مردم کرمانشاه زبان فارسی رایج شد گونه ای فارسی که واژگان کردی موجود در آن کم نیست.

Nur3 10-13-2009 05:15 PM


از سوغاتی هاش هم بگو...

سوغاتیش با کردستان فرق داره...

در مورد کردستان هم بزار...


Hiwa 10-17-2009 09:31 AM

سوغات و صنايع دستي كرمانشاه

كرمانشاه از دير باز به داشتن شيريني‌هاي خوشمزه و معروفي چون نان برنجي، شكري ، خرمايي و كاك زبانزد بوده است. نان برنجي و كلوچه شكري از توليدات معروف و بسيار خوشمزه و مقوي استان كرمانشاه است كه بالغ بر يك قرن است كه سوغات شهر كرمانشاه به حساب مي آيد. مي‌توان از پيشكسوتان در اين امر از مرحوم حاج اميد علي كلوچه پز ، مرحوم حاج حيدرعلي فوائدي ، مرحوم علي اكبر شكرريز ، مرحوم حاج عباس جعفري و بسياري اساتيد ديگر ياد كرد.
نان برنجي يا كلوچه برنجي را از تركيب آرد برنج، روغن ، شكر و تخم مرغ ، روغن حيواني يا نباتي ، زعفران ، هل ، آب ، گلاب و دانه حرفه تهيه مي كنند.
براي تهيه نان شكري هم از آرد گندم به جاي آرد برنج استفاده مي‌شود.نان برنجي انواع گوناگوني نيز دارد كه از آن ميان مي‌توان به نان برنجي ساده و نان برنجي زعفراني اشاره كرد. نكته جالبي كه در خصوص نان برنجي وجود دارد اين است كه در روايات معصومين (ع) هم به فوايد نان برنجي اشاره شده است، به طوريكه در كتاب نسخه‌هاي شفا بخش تاليف، علي محمد حيدري نراقي از امام رضا (ع) نقل شده: " چيزي سودمند تر از نان برنجي براي معده مسلول وجود ندارد. "
كاك تخم مرغي از ديگر شيريني‌هاي كرمانشاه است كه از بيش از ۳۰سال پيش در كرمانشاه مرسوم شده است و امروز در كنار نان برنجي و نان شكري توليد و عرضه مي‌شود.
شيريني كاك، سبك ، خوش مزه و پر انرژي است، كاك را از آرد گندم ، شكر ، تخم مرغ ، دارچين ، روغن ، هل و آب درست مي‌كنند. كاك پزان كرمانشاه در تهيه اين نوع شيريني سليقه به خرج داده و روي كاك را با پودر پسته ، نارگيل و خلال بادام تزيين مي‌كنند. شيريني كاك را معمولا در كنار و به همراه نان برنجي و خرمايي در اعياد مختلف استفاده مي‌كنند.
نوع ديگري از شيريني‌هاي خوشمزه كرمانشاه نان خانقي يا نان خرمايي است كه تركيبي از آرد گندم ، شكر ، روغن ، زعفران ، آب ، گلاب ، تخم مرغ و خرما است. در گذشته فروشندگان با ذوق و سليقه داخل نان خرمايي سكه‌هاي ده شاهي مي گذاشتند و به اين ترتيب براي مشتريان بخصوص بچه‌ها بازار گرمي مي‌كردند. نان خرمايي را هم در مغازه نان برنجي پزها عرضه مي‌كنند.
انواع نانهاي نامبرده با روغن كرمانشاهي (روغن حيواني )* كه شهرت جهاني دارد به طور سفارشي و با روغن نباتي به طور روزمره تهيه مي‌شود. ميزان توليد روزانه نان برنجي بين ۱۲تا ۲۰ تن در فصول مختلف سال مي رسد.
از ديگر سوغاتي‌هاي كرمانشاه كه بسيار معروف است روغن كرمانشاهي (روغن حيواني)* است كه فرآورده دامي استان كرمانشاه بوده و بسيار خوشبو و معطر است. استفاده از روغن حيواني در پخت شيرينيهاي كرمانشاه طعمي فراموش نشدني به اين شيريني‌ها مي‌دهد.
از ديگر صنايع دستي و سوغات اين استان مي توان به :
گيوه( کفش نخی)- لباسهای محلی- قلمزنی روی مس- گليم و جاجيم بافی- قاليبافی- ظريفکاری با چوب- حجاری- چيغ بافي( نوعی حصير بافی) اشاره كرد.

* روغن كرمانشاهي به دليل اينكه از حيوان (گوسفند) تهيه ميشود در فرهنگ عامه مردم محلي به روغن حيواني نيز معروف گرديده.
(پي نوشت از خودم ...)

Hiwa 10-18-2009 12:23 PM

غذاي معروف و محلي كرمانشاه

این خورش بومی شهر کرمانشاه است که در مجالس این شهر در عزا و عروسی مصرف میشود.
طرز تهيه (قابل توجه خانمهاي خانه دار!) :

مواد لازم برای 4 نفر: گوشت گوسفندی =500 گرم، خلال بادام =250 گرم،زرشک سیاه =2 قاشق غذاخوری، پیاز =2 عدد متوسط، لیمو عمانی :به مقدار دلخواه (مثلا 4 عدد)،زعفران حل شده در آب =2 قاشق غذاخوری، رب گوجه فرنگی =1 قاشق غذاخوری، نمک : به میزان دلخواه، زردچوبه =2/1 قاشق مرباخوری،روغن(معمولاً کرمانشاهی ها در این خورش از روغن کرمانشاهی استفاده می کنند.)، نمک دارچین و فلفل =به میزان لازم.

پیازها را خلالی کرده و در روغن کمی تفت داده تا طلایی شود. گوشت را هم به شکل ریز(اندازه حبه قند) خرد میکنند(تقریباً یک سانتیمتر در یک سانتیمتر). پیاز ها را هم ریز خرد کرده و در کمی روغن تفت می دهند. پیاز داغ این غذا باید زیاد باشد و چه بهتر که ریز باشد و زیر دندان نرود و پیاز نیز نباید زیاد سرخ شود. بعد از چند دقیقه گوشتها را اضافه کرده و سپس زردچوبه را اضافه کرده و تفت می دهند. زعفران آب کرده را به این مخلوط افزوده؛ سپس سه لیوان آب را به همراه خلال بادام به ظرف افزوده و می گذاشته تا به مدت یک ساعت روی حرارت ملایم باشد تا گوشت نیم پز شود.رب گوجه فرنگی را در کمی روغن تفت داده و با نمک و فلفل و دارچین به خورش اضافه کرده؛ 1 ربع قبل از اتمام پخت زرشک پاک کرده را در روغن گرم شده می ریزند(حدود سی ثانیه)، و زرشک و همین طور لیمو عمانی را به خورش اضافه کرده و صبر کرده تا خورش جا بیفتد.(برای پختن گوشت مدت 2 ساعت کافی است).

Hiwa 10-18-2009 12:30 PM

موسيقي استان كرمانشاه - نواها

هوره از نواهاي قديمي مردم كُرد است . مشهور است نكيساي باربد براي خسرو و شيرين هوره مي خوانده است. برخلاف چند دهه اخير، هوره را با همراه تنبور اجرا مي كردند.
اين نوا داراي چهارده مقام مي باشد كه عبارتند از :
1- گله خاك
2- گله وه دره
3- بالا دستاني
4- شاه حسيني
5- سارو خاني
6- جلو شايي
7- طرز
8- مجنوني
9- كري
10- پاريه
11- دو بالا
12- غريوي
13- بانه بنه يي
14- پاوه موري
كه هركدام داراي فرعياتي مي باشند. هوره را در جنگ نيز جنگجويان كرد مي خوانده اند. گونه ديگر هوره مويه يا مور است كه در شيون و مرگ افراد ، بوسيله زنان و در بعضي از نقاط توسط مردان خوانده مي شود. با ظهور تصوف در نقاط كردنشين اهل سنت و جماعت دروايش قادريه هوره را با جذبه و حالت گريه و استغاثه به گونه اي خاص خواندند و رنگي عرفاني به آن دادند كه به سوز معروف شد .
از ديگر رديف ها و نغمه هاي كردي بايد از بيات كرد ، حاجي حسني ، بسته نگار ، قطار و قرايي كه در دستگاه شور اجرا مي شود نام برد . دو گونه ديگر از نواهاي كردي ، گوراني و سياه چمانه مي باشد كه در منطقه جوانرود و اورامان رواج بيشتري دارد .
گوراني از الحان بهاري است كه ابيات آن از دو بيتي هاي محلي است و به هنگام دميدن سبزه و گل در دشت و كوهستان و در مراسم عروسي و شادماني با همراهي شمشال و يا بدون ساز خوانده مي شود .
سياه چمانه از الحان پائيزي است و زمان خواندن آن برگ ريزان مي باشد كه با هلهله و شادماني همراه نبوده و بسيار غم انگيز است .

Hiwa 10-19-2009 10:56 AM

موسيقي استان كرمانشاه - ساز ها

1 ـ دوزَله : (( زل )) در کردی به معني ني است و دوزله يعني دوني، كه به هم چسبانده شده اند. این ساز که از دو نی و گاه دو لوله مسی يا از جنس پَر«دال» يا استخوان قلم مرغان ديگر كه به توازي به هم بسته شده ساخته می شود به اين ترتيب كه براي درست كردن آن دو جفت استخوان را بوسيله موم به هم وصل مي كنند سپس شش سوراخ در روي آن تعبيه كرده و بوسيله فيقه در آن مي دمند و با حركات انگشتان انواع ملودي ها را اجرا مي كنند . با دميدن ممتد توسط دهان در فيقه ، صداي دلنشين و گيرايي ايجاد مي شود . از نظر موسيقائي اين ساز داراي يك اكتاو كامل است و مي تواند هفت نت اصلي را بنوازد. اين ساز مخصوص مراسم شادماني و عروسي هاست. این ساز محلي در حال فراموشی قدرت صدا و توانائي هاي شگفت و صدايی دلنشين دارد.

2 ـ دايره : دايره به شكل حلقه دايره مانندي است كه از چوب نرم ساخته شده ، سپس پوست نازك گوسفند يا بز به آن مي كشند و به دور تا دور آن زنگول هايي منظم مي‌آويزند . زدن دايره در مراسم شادي رايج است .

3 ـ سُرنا : سازي است كه جنبه بزمي دارد و در مراسم عروسي و عزا به كار مي رود .

4 ـ شِمشال : نوعي ساز بادي است از فلز كه شبيه ني است و مانند ني نواخته مي شود . اين ساز در واقع همان ني چوپان است كه سه جنبه حماسي ، عرفاني و طبي دارد .

5 ـ تنبور : تنبور سازي است مقدس كه بيشتر در منطقه گوران و صحنه در ميان پيروان اهل حق رواج دارد اين ساز از نوع سازهاي زهي است با دسته بلند شبيه سه تار با اين تفاوت كه دسته تنبور طبيعي تر از دسته سه تار است .

از ديگر سازهاي محلي مي توان تُنبك ، ني لبك ، دُهُل نام برد .

Nur3 10-20-2009 10:50 PM


سلام هيوا

زحمت مي كشي طرز تهيه دانه كولانه رو هم اينجا مي زاري؟


Hiwa 10-25-2009 02:17 PM

دانه كولانه : در گويش محلي كُرد نشينان به آش دندوني گفته ميشه كه تقريبا" طرز تهيه آن به يك صورته.

مواد لازم :
1 ليوان گندم پوست كنده
1 لیوان نخود
1 لیوان لوبیا سفید
1 لیوان عدس
1 لیوان ماش
پیاز داغ 2 قاشق غذاخوری
آب ِگوشت به مقدار لازم
نمك به مقدار لازم

طرز تهیه:


تمام حبوبات را چند ساعتی خیس می كنیم تا كمی نرم شوند و نفخ آنها گرفته شود.
سپس تمام حبوبات را به همراه گندم در قابلمه ریخته و می گذاریم بپزد.
پس از اینكه حبوبات کمی نرم شد، آب گوشت را اضافه كرده و می گذاریم تا حبوبات بپزد و خوب لعاب بیاندازد.
باید مرتب هم بزنیم تا آش ته نگیرد و گندم كاملا نرم شود و لعاب بیاندازد.
وقتی آش خوب لعاب دار شد، یك قاشق پیاز داغ و نمك را اضافه می کنیم. باید نیم ساعت دیگر آش بپزد. در آخر آش را در ظرف می ریزیم و با بقیه پیاز داغ روی آن را تزئین كرده و سرو می كنیم.

با تشكر و اجازه از دانه كولانه ي عزيز (آدمين سايت!):cool:

Hiwa 10-26-2009 10:44 AM

محوطه هاي تاريخي كرمانشاه
طاق بستان
محوطه تاريخي طاق بستان در دامنه كوهي به همين نام و در كنار چشمه اي در شمال شرقي حاشيه كنوني شهر كرمانشاه واقع شده است دراين محوطه ، آثاري از دوره ساساني وجود دارد كه شامل سنگ نگاره اردشير دوم و دو ايوان سنگي بنام هاي ايوان كوچك و بزرگ است . ايوان كوچك د رسمت چپ سنگ نگاره ادشير دوم و ايوان بزرگ در سمت راست ايوان كوچك قرار دارد .ياحان ، مورخين و جغرافي نويسان دوره اسلامي ضمن توصيف سنگ نگاره هاي طاق بستان ، از اين محوطه با نام هاي متفاوتي ياد كرده اند ، بطوريكه ابن فقيه و ابن رسته اين مكان را « شبديز » و ياقوت آن را « قصرشيرين » ناميده است ، همچنين حمدالله مستوفي آنجا را « طاق وسطام » عده اي ديگر آن را « طاق بهستون » ، « طاق بيستون » و « تخت بستان » ناميده اند . اهالي محل نيز محوطه را با نام « طاق وسان » و « طاق بسان » مي شناسند زيرا « سان » در لفظ محلي به معني سنگ است و به اين ترتيب « طاق وسان » يعني طاقي كه در سنگ كنده شده است . امروزه نيز در اكثر محافل ايران شناسي از اين مكان با نام « طاق بستان » ياد مي شود .
سنگ نگاره اردشير دوم :
در سمت راست ايوان كوچك ، سنگ نگاره اي وجود دارد كه صحنه تاج ستاني اردشير دوم ( 383 379 م ) نهمين شاه ساساني را نشان مي دهد . در اين صحنه ، شاه ساساني به حالت ايستاده با صورتي سه ربعي و بدني تمام رخ در مركز صحنه نقش شده كه دست چپ را بر روي قبضه شمشير گذاشته و با دست راست حلقه روبان داري را از اهورا مزدا مي گيرد . شاه ساساني چشماني درشت و ابرواني برجسته دارد . ريش او مجعد و موهاي سرش به صورت انبوه بر روي شانه ها آويخته شده است . وي گوشواره‌‌اي بر گوش و گردنبندي در گردن و دستبندي در مچ دارد . گوشواره او به شكل حلقه مدوري است كه گوي كوچكي به آن آويزان است . گردنبند او نيز شامل يك رديف مهره هاي مرواريدي درشت است .

شاه تاجي برسر دارد كه در قسمت پائين آن به صورت نوار ساده اي است و قسمت بالاي تاج به شكل كوريمبوسي است كه بخشي از موهاي سر به صورت انبوه در آن قرار گرفته و به وسيله دو رشته روبان بسته شده است ، همچنين به تاج شاه در قسمت پشت ، روباني آويخته شده است .
لباس او شامل پيراهن چين داري است كه تا روي زانو ادامه داشته و قسمت پائين آن مدور مي باشد . شلوار نيز بلند و چين دار است كه به وسيله نوار روبان داري به كف پا بسته شده است . كمربند او باريك و به وسيله رديفي از مهره هاي مرواريدي تزئين شده است ، همچنين در قسمت جلو پاپيوني به كمربند آويخته شده است . در قسمت پائين كمربند ، حمايلي جواهر نشان بسته كه شمشيري به آن آويخته است .
در سمت راست شاه ، پيكره اهورا مزدا به حالت ايستاده با صورتي سه ربعي و بدني تمام رخ نقش شده كه دست چپ را به كمر زده و با دست راست حلقه روبان داري را به شاه اهداء مي كند . او داراي صورتي كشيده و ريش بلندي است ، موهاي سرش مجعد و به صورت انبوه بر روي شانه ها آويخته شده است . او نيز گوشواره اي بر گوش و گردنبندي در گردن دارد . تاج اهورا مزدا از نوع تاج هاي كنگره دار است ، به طوريكه پايه تاج به وسيله رديفي از مهره هاي مرواريد تزئين شده و در بالاي تاج نيز بخشي از موهاي سر به صورت انبوه و بدون پوشش رها شده است .
لباس او شامل پيراهن چين داري است كه تا روي زانو ادامه داشته و شلوارش چين دار و شبيه به شلوار شاه مي باشد ، همچنين كمربند او شبيه به كمربند اردشير دوم است .
در سمت چپ اردشير دوم پيكر ايزد مهر با صورت و بدني سه ربعي نقش شده كه بر روي گل نيلوفر بزرگي ايستاده است . متأسفانه جزئيات صورت او آسيب ديده ولي بر اساس آنچه كه باقي مانده ، ريش او كوتاه و مجعد است ، همچنين جزئيات تاج او از بين رفته و تنها روبان هاي آويخته شده در پشت تاج ديده مي شود . بر دو سر اين ايزد هاله اي از نور ديده مي شود ، در دست هاي او دسته اي از شاخ هاي نباتي مخصوص اعمال مذهبي كه برسم ناميده مي شود ، قرار دارد . لباس ايزد مهر شبيه لباس اهورا مزدا است . در زير پاي اهورامزدا و اردشير دوم ، پيكره دشمن شكست خورده اي نقش شده كه متأسفانه بخش زيادي از آن از بين رفته است . جزئيات صورت او آسيب ديده ولي با توجه به آنچه كه باقي مانده ريش او ساده و با خطوط مواج عمودي نشان داده شده است ، همچنين موهاي سر او ساده است . تاج او به شكل سربندي است كه به وسيله سه رديف مهره هاي مرواريدي و پلاك مدوري در مركز تزئين شده است .اين شخص گردن بندي بر گردن دارد كه شامل يك رديف مهره هاي مدور است ، لباس او شامل پيراهن بلندي است كه تا قوزك پا ادامه دارد . اين شخص چكمه هاي ساقه كوتاهي پوشيده و شمشيري بر كمرش بسته است.
درباره هويت واقعي اين شخصيت ، اختلاف نظرهايي وجود دارد برخي از محققين اين پيكره را متعلق به يكي از شاهان شكست خورده كوشان مي دانند ولي امروزه بسياري از محققين آن را به جوليانوس امپراطور روم نسبت مي دهند كه در سال 362 م به دست اردشير دوم كشته شده است . اين تفسير تازه به سرعت راه خويش را در محافل ايران شناسي باز كرده است .

ايوان كوچك :
اين ايوان به صورت فضاي مستطيل شكلي به عرض 96/5 متر ، عمق 80/3 متر و ارتفاع 30/5 متر است . در دوطرف ورودي اين ايوان ، دو جرز چهار گوش به پهناي 9 سانتي متر و بلندي 37/2 متر وجود دارد . بر بالاي اين جرزها اتاقي با قوس نيم دايره اي قرار گرفته كه 10 سانتي متر از سطح داخلي جرزها عقبتر رفته است . ديوار انتهاي اين ايوان به دو بخش تقسيم شده است . در بخش فوقاني ، طاقچه اي به عمق 30 سانتي متر و بلندي 93 /2 متر ايجاد شده است . در داخل اين طاقچه ، پيكره هاي شاهپور سوم و پدرش شاهپور دوم و همراه با كتيبه هايي به خط پهلوي و به زبان فارسي ميانه حجاري كرده اند .
در اين صحنه هر دو شخصيت به حالت ايستاده با صورتي نيم رخ و بدني تمام رخ نقش شده اند . هر دو ،‌دست راست را بر قبضه شمشير و دست چپ را بر قسمت فوقاني غلاف قرار داده اند .
پيكره شاپور دوم ، داراي چشماني درشت ، ابرواني كماني و ريش بلندي است كه انتهاي آن در حلقه اي فرو رفته است . موهاي سر او مجعد و به صورت انبوه بر روي شانه ها آويخته شده است . تاج او از نوع تاج هاي كنگره دار است كه پايه آن به وسيله مهره هاي مرواريدي تزئين شده و در بالاي تاج نيز گوي بزرگي قرار گرفته است . به پشت تاج نيز روبان بلندي آويزان است . شاپور دوم گوشواره اي بر گوش و گردن بندي د رگردن دارد كه شامل يك رديف دانه هاي مرواريد درشت است .
لباس او شامل پيراهن چين داري است كه تا روي زانو ادامه داشته و در قسمت پائين مدور مي‌باشد . به كمر او نيز كمربندي بسته شده كه در قسمت جلو پاپيوني به آن آويخته است ، همچنين شلوار او بلند و چين دار مي باشد .
پيكره شاپور سوم نيز شبيه پيكره پدرش است تنها تفاوت اين پيكره ها در شكل تاج آن ها مي باشد كه متأسفانه جزئيات تاج شاپور سوم آسيب ديده است .
مطابق با نوشته هاي كنار اين پيكره ها ، مي توان هويت واقعي آنها را شناسايي كرد .
سنگ نوشته مربوط به شاپور دوم شامل 9 سطر است كه ترجمه آن چنين است :
« اين پيكري است از بغ مزدا پرست . خدايگان شاپور ، شاهنشاه ايران و انيران كه چهر از يزدان دارد . فرزند بغ مزدا پرست ، خدايگان هرمز ، شاهنشاه ايران و انيران كه چهر از ايزدان دارد ، نوه خدايگان نرسه شاه شاهان »
سنگ نوشته مربوط به شاهپور سوم شامل 13 سطر است كه ترجمه آن چنين است :
« اين پيكري است از بغ مزدا پرست ، خدايگان شاپور ، شاهنشاه ايران و انيران كه چهر از يزدان دارد ، فرزند بغ مزدا پرست خدايگان شاپور ، شاهنشاه ايران و انيران كه چهر از ايزدان دارد ، نوه خدايگان هرمز و شاهنشاه »

ايوان بزرگ :
مهمترين اثر در طاق بستان ، ايوان بزرگ است كه از نظر معماري اطلاعات بيشتري را در اختيار ما قرار مي دهد . اين ايوان به شكل فضاي مستطيلي به عرض 85 /7 متر و عمق 65/7 متر است كه ارتفاع آن 90/11 متر مي باشد . در دو طرف ورودي اين ايوان دو جرز چهار گوش به ارتفاع 27/4 متر ايجاد شده است . پهناي جرز سمت راست 41/1 متر و جرز سمت چپ 46/1 متر است . بر روي اين جرزها ، طاقي با قوس نعل اسبي قرار دارد كه 24 سانتي متر از سطح داخلي جرزها عقب تر رفته و رفي را ايجاد كرده است . ارتفاع اين طاق از كف ايوان تا لبه قوس در قسمت جلو 80/8 متر و در قسمت عقب ايوان 25/9 متر است . قوس طاق نيز در قسمت جلو ايوان بازتر از قوس انتهاي ايوان است ، به طوريكه در قسمت جلو به شكل نيم دايره اي بوده ولي در قسمت عقب به شكل نيم بيضي است . بر روي لبه بام ايوان ، هفت جان پناه چهار پله اي با زاويه قائم وجود دارد كه ارتفاع هر كدام از آنها 129 سانتي متر است . در انتهاي ايوان ، سكويي به طول 40/7 متر و عرض 80 تا 90 سانتي متر و بلندي 17 سانتي متر وجود دارد . بر روي اين سكو و در دوطرف انتهايي اين ايوان ، دو نيم ستون حجاري شده است . اين نيم ستون ها فاقد پايه ستون بوده و مركب از ساقه ستون و سر ستون مي باشند كه در مجموع ارتفاع هركدام از آنها 4 متر و قطر آنها 32 سانتي متر است . ساقه هركدام از اين نيم ستون ها به شكل استوانه اي بوده و به وسيله شيارهاي قاشقي تزئين شده است . سرستون اين نيم ستون ها به شكل هرم مربع القائده معكوسي است كه تقليدي از سرستون هاي بيزانسي است .

تزئينات :
يوارهاي داخلي ايوان بزرگ به دو بخش تقسيم و هر بخش به گونه اي استادانه تزيئن شده است كه هنوزتمام تزئينات آن پابرجا مانده است . در زير به توصيف تزيئنات بخش هاي مختلف اين ايوان مي پردازيم :

نما :
بر روي جرزهاي دو طرف مدخل ورودي ايوان ، درخت تخيلي نقش شده است ؛ همچنين روي قوس اين ايوان به وسيله دو رديف نقوش گياهي تزيئن شده است ؛ رديف پايئن شامل گل هاي سه برگي است كه انتهاي اين گلها به هم وصل شده اند . در مركز قوس ايوان هلالي نقش شده كه به آن دو رشته روبان افراشته شده است . در لچكي هاي ايوان نيز نقش دو الهه بال دار ( نيكه ) ديده مي شود كه هر كدام از اين الهه ها در يك دسته حلقه روبان دار و در دست ديگر ، جامي پر از مرواريد دارند .

انتهاي ايوان :
ديوار انتهاي ايوان به دو بخش تقسيم شده است . بخش بالايي صحنه تاج ستاني شاه ساساني را نشان مي دهد و در بخش پائين نيز سواركاري نقش شده است .
در صحنه تاج ستاني پادشاه ساساني با صورتي سه ربعي و بدني تمام رخ بر روي سكويي ايستاده است . ولي دست چپ را بر روي قبضه شمشير گذاشته و دست راست را به طرف اهورا مزدا دراز كرده است . جزئيات صورت شاه آسيب ديده است ولي با توجه به آنچه كه باقي مانده صورت او فربه ، گونه ها گوشتالو ، چشم ها درشت و ابروها برجسته است . ريش او به وسيله خطوط مواج عمودي نشان داده شده است . موهاي سر او مجعد و به صورت انبوه بر روي شانه ها آويخته . اين شخص گوشواره اي بر گوش و گردنبندي در گردن دارد ؛ گوشواره او به شكل حلقه مدوري است كه گوي كوچكي به آن آويزان است . گردنبند او شامل دو رديف مهره هاي مرواريدي مي باشد كه به مركز آن سه دانه مرواريد درشت آويخته است .
شاه ،‌ تاج كنگره داري بر سر دارد كه پايه آن به وسيله دو رشته مرواريد و پلاك هاي مربع شكل تزئين شده است ؛ در جلو تاج ، هلالي قرار دارد ، بر فراز تاج ، دو بال عقاب وجود دارد كه نوك آنها به طرف داخل خم شده است . در حدفاصل اين دو بال ، ميله عمودي وجود دارد كه بر روي آن هلالي ديده مي شود ؛ در داخل هلال ، نيز گوي بزرگي قرار دارد .
اين شخص پيراهن مرواريد دوزي شده اي پوشيده است . در قسمت بالاتنه ، بر روي پيراهن ، تسمه هايي بسته شده كه شامل سه رديف مهره هاي مرواريدي و پلاك هاي مستطيلي مي باشد .
كمربند او پهن و با چهار رديف دانه هاي مرواريدي تزئين شده است . در قسمت پائين كمربند ، حمايلي جواهر نشان بسته كه شمشيري در جلو به آن آويخته است .
در سمت راست شاه ، پيكره اهورا مزدا با صورت و بدني تمام رخ نقش شده كه بر روي سكويي ايستاده است . او دست چپ را بر روي سينه گذاشته و با دست راست حلقه روبان داري را به شاه اهداء مي كند . اهورا مزدا داراي صورتي كشيده ، ريشي بلند و مخروطي است . موهاي سر او مجعد و به صورت انبوه بر روي شانه هايش آويخته است .
اهورا مزدا گوشواره اي بر گوش و گردنبدي بر گردن دارد كه شبيه به گوشواره و گردنبند شاه است .
تاج او كنگره دار است كه پايه آن به وسيله دو رشته مرواريد و پلاك هاي مربع تزئين شده است . موهاي بالاي سر او انبوه و بدون پوشش رها شده است . او نيز پيراهن مرواريد دوزي شده اي بر تن دارد كه به روي آن شنل جلو بازي پوشيده است .
در سمت چپ شاه ، پيكره آناهيتا ، با صورت و بدني تمام رخ نقش شده كه بر روي سكويي ايستاده است . در دست چپ او سبوي آب و در دست راستش حلقه روبان داري ديده مي شود كه به طرف شاه دراز كرده است او داراي صورتي گرد و چانه اي كوتاه است . بخشي از موهاي سر او به صورت گيسوي بافته در دو طرف صورت آويخته است . همچنين بخش ديگري از آن به صورت انبوه بر روي شانه ها آويخته است .
آناهيتا گوشواره اي بر گوش و گردنبندي در گردن دارد . گوشواره او به شكل حلقه مدوري است كه گوي كوچكي به آن آويزان است .
همچنين گردنبند او شامل دو رديف مهره هاي مرواريدي مي باشد . تاج او نيز شامل دو بخش است . اين تاج در قسمت پايه به وسيله دو رشته مهره هاي مرواريدي و پلاك هاي مربع تزئين شده است . در بخش فوقاني تاج نيز به وسيله رديفي از پالمت هاي شش لبه اي رها شده به وسيله يك پاپيون و روباني افراشته بسته شده است . اين شخص پيراهن چين‌دار مرواريد دوزي شده اي بر تن دارد كه بر روي آن شنل جلو باز بلندي پوشيده است . حاشيه اين شنل به وسيله دو رديف مهره هاي مرواريد و قسمت هاي ديگر آن به وسيله گل‌هاي رز تزئين شده است .

نقش سوار كار :
در بخش پائين ديوار انتهاي ايوان ، نقش مرد سواره اي حجاري شده كه حريفي پيش روي ندارد . اين سوار با صورتي سه ربعي و بدني تمام رخ سوار بر اسب قوي هيكلي است . اين شخص كلاه خودي بر سر دارد كه تمام صورت و گردن او را مي پوشاند ؛ به طوري كه فقط چشمان او مشخص است ؛ همچنين بر روي كلاه خود تاجي قرار دارد . بر روي پايه اين تاج ، نواري وجود دارد كه به وسيله دو رديف مهره هاي مرواريدي تزئين شده است . اين نوار در پشت سر به وسيله پاپيوني بسته شده است . همچنين دو رشته روبان افراشته به آن متصل است . حاشيه فوقاني تاج نيز به وسيله شيارهاي عمودي تزئين شده است . در بالاي تاج موهاي سر او به صورت انبوه و بدون پوشش رها شده كه به وسيله يك پاپيون و دو روبان بسته شده است .
اين شخص پيراهن بلندي بر تن دارد كه به وسيله نقش مرغ و ارغن تزئين شده است . بر روي پيراهن زره اي زنجير باف پوشيده كه تا روي زانو ادامه دارد . به دور كمر او كمر بندي بسته شده كه به وسيله طرح هاي دايره اي تزئين شده است . در قسمت پائين كمربند ، حمايلي بسته كه به وسيله طرح هاي هندسي به شكل لوزي و دايره تزئين شده به اين حمايل تيرداني آويخته است .
اين شخص نيزه بلندي در دست دارد و سپر مدوري براي دفاع در پيش رو گرفته است . صورت و سينه اسب به وسيله زره اي تيغه اي پوشيده شده است . بر روي اين زره نيز منگوله هايي آويخته است . همچنين بر روي كپل اسب منگوله اي آويخته است كه بر روي آن نقش انسان سه سر ديده مي شود .
بسياري از مورخين و جغرافي نويسان دوره اسلامي چون ابن فقيه ، ابن رسته ، ابودلف ، مسعودي و ياقوت حموي نقش اين اسب سوار را خسرو پرويز معرفي كرده اند كه سوار بر اسب معروفش شبديز است .

ديوارهاي جانبي ايوان :
ديوارهاي جانبي ايوان بزرگ به وسيله نقوشي تزئين شده كه صحنه شكار شاهي را نشان مي دهد . به طوريكه در ديوار سمت راست ، صحنه شكار گوزن و در ديوار سمت چپ صحنه شكار گراز نقش شده است .

صحنه شكار گوزن :
اين صحنه در قابي به طول 80/5 متر و عرض 90/3 متر حجاري شده است . در اين صحنه فيل باناني در سه رديف ، گوزن ها را از طريق دروازه اي كه در سمت راست حصار تعبيه شده به داخل شكارگاه رم مي دهند . اين گوزن ها به دنبال چند گوزن دست آموز كه روباني در گردن دارند ، در حال فرار مي باشند . در درون شكارگاه شاه سوار بر اسب در سه قسمت نمايش داده شده است . در قسمت بالا ، شاه سوار بر اسب ، آماده براي شكار مي باشد . او شمشيري مرصع به كمر آويخته و كماني بر گردن دارد . در پشت سر او زني ديده مي شود كه چتري در بالاي سر شاه گرفته است . در پشت سر شاه ، سه رديف زن نقش شده است دو رديف اول به حالت احترام ايستاده اند و رديف سوم نيز در حال نواختن آلات موسيقي مي باشند . در مقابل شاه عده اي از رامشگران بر روي سكويي
نشسته اند . برخي از اين رامشگران در حال كف زدن و برخي نيز چنگ مي نوازند . در مقابل اين رامشگران چهار نفر به حالت ايستاده در حال نواختن آلات موسيقي مي باشند . صحنه بعدي ، شاه را در حال شكار نشان مي دهد ، در اين صحنه شاه سوار بر اسبي است كه چهار نعل به دنبال گوزن ها مي تازد . در پشت سر شاه نيز شش اسب سوار در حال تاخت مي باشند . در پائين اين صحنه شاه كمان را بر گردن انداخته كه اين نشان مي‌دهد ، شكار پايان يافته است . در سمت چپ حصار ، چند نفر شتر سوار ، گوزن هاي كشته را حمل مي كنند .

صحنه شكار گراز :
اين صحنه در قابي به طول 70/5 متر و عرض 13/4 متر حجاري شده است . در سمت چپ اين قاب ، 12 فيل در 5 رديف عمودي نقش شده كه بر روي هر كدام از اين فيل‌ها، دو نفر سوار شده است . اين فيل با نان در حال رم دادن گرازها از مخفي گاه باطلاقي خود به درون نيزارها مي باشند . در قسمت بالاي صحنه شكار ، قايق پارويي ديده مي شود كه در داخل آن پنج نفر در حال كف زدن مي باشند ؛ همچنين دو پارو زن در داخل اين قايق وجود دارد . در مركز صحنه ، شاه در داخل قايقي ايستاده كه در اطراف او نوازندگان زن قرار دارند . شاه با تير و كمان در حال تيراندازي به طرف دو گرازي است كه به سوي او جهيده اند . در داخل اين قايق ، چهار نفر قرار دارد . نفر اول و پنجم ، پاروزن هستند و نفر دوم خدمه شاه است كه تيري در دست دارد . نفر چهارم نيز چنگ نوازي است كه در حال نواختن چنگ مي باشد . در اطراف اين قايق ، پرندگان و ماهيان در ميان گياهان آبزي در حركتند . در عقب قايق شاه ، قايق ديگري ديده مي شود كه چهار نوازنده زن ، در حال نواختن چنگ مي باشند . در سمت راست قاب ، صحنه پايان شكار نشان داده شده است ، در اين صحنه شاه در داخل قايقي ايستاده و كماني كه زه آن باز مي‌باشد به نشانه خاتمه شكار در دست چپ گرفته است ، همچنين برخلاف صحنه قبل ، در كمر شاه شمشيري ديده نمي شود . بر دور سر او نيز هاله اي قرار دارد . در عقب اين قايق ، قايق ديگري وجود دارد كه در داخل آن ، زنان نوازنده در حال نواختن چنگ مي‌باشند . در قسمت پائين صحنه پنج فيل سوار ، در حال جمع آوري گرازهاي شكار شده ، نقش شده است . اين عمل جمع آوري گرازها ، به وسيله خرطوم فيل صورت مي گيرد و خدمه فيل ها با گرزهايي كه در دست دارند ضربه آخر را بر گرازها وارد مي كنند . در داخل قاب ، در قسمت بالا ، گرازهاي شكار شده بر روي فيل ها نشان داده شده و در قسمت پائين ، گرازها از روي فيل ها بر زمين گذاشته شده و خدمه ها در حال قطعه قطعه كردن آنها مي باشند .

تاريخ گذاري :
در مورد زمان ساخت اين ايوان در ميان محققين سه ديدگاه وجود دارد . ديدگاه اول توسط اردمن( erdmann ) مطرح شده است به نظر او ، اين ايوان در زمان پيروز يكم ( 459 ـ 448 م ) ساخته شده است .
ديدگاه دوم توسط هرتسفلد ( herzfeld ) ارائه شده است ؛ او اظهار مي كند كه اين ايوان در زمان خسرو دوم ( 628 ـ 590 م ) ساخته شده است .
ديدگاه سوم ، توسط فن گال ( von.gall ) مطرح شده ، او معتقد است اين ايوان همراه با نقوش ديوار انتهاي آن ، در زمان پيروز يكم ساخته شده است ولي صحنه هاي شكار شاهي در ديوارهاي جانبي ايوان متعلق به زمان خسرو دوم مي باشد . امروزه در محافل ايران شناسي ديدگاه دوم يعني نظر هرتسفلد طرفداران بيشتري دارد .

سنگ نگاره دوره قاجار :
در بخش فوقاني ديوار سمت چپ ايوان بزرگ ، سنگ نگاره اي از دوره قاجاريه همراه با كتيبه اي به خط نستعليق حجاري شده است . در اين سنگ نگاره محمد علي ميرزا دولت شاه بر روي تختي نشسته است . وي صورتي فربه و ريش بلند دارد . سبيل او تاب داده شده و تا آن سوي گونه ها ادامه دارد تاج او از نوع تاج ها كنگره دار و شبيه تاج پدرش فتحعليشاه است . لباس او شامل پيراهن چين دار قرمز رنگي است كه تا قوزك پا ادامه دارد . وي كمربندي به كمر بسته و در قسمت پائين آن حمايلي قرار دارد . به حمايل او شمشير و خنجري آويخته شده است .
در كنار او شعري از بسمل شاعر كرمانشاهي در مدح او نگاشته شده است . مطابق با اين نوشته محمد علي ميرزا كوه طاق بستان را با كوه طور و جمال دولتشاه را با جمال حضرت موسي تشبيه كرده ، وي همچنين خسرو پرويز را دربان خود معرفي كرده است .
درسمت راست او امامقلي ميرزا معروف به عمادالدوله به حالت ايستاده ، با صورتي سه ربعي و بدني تمام رخ نقش شده است . وي داراي ريش كوتاه سياه رنگي است و تاج جواهر نشاني بر سر دارد . لباس او شامل پيراهن گشاد بلندي است كه متأسفانه رنگ آن از بين رفته . وي نيز خنجري در كمر بسته و شمشيري در غلاف به سمت چپ آويخته است .
در سمت چپ محمدعلي ميرزا ، پسر ديگرش محمدحسين ميرزا نقش شده است . متأسفانه جزئيات صورت وي از بين رفته است . تاج او از نوع تاج هاي كنگره دار است ، لباس او شامل پيراهن سبز رنگ بلندي است . وي نيز شمشيري در غلاف به حمايلش بسته است .
در جلو محمدعلي ميرزا ، آقاغني به حالت ايستاده با صورت و بدني تمام رخ نقش شده است تاج او مخروطي است وي لباس بلند قرمز رنگي پوشيده است و به حمايلش خنجري آويزان است .
درسمت چپ سنگ نگاره ، كتيبه اي به خط نستعليق نوشته شده است ، اين كتيبه به صورت وقف نامه اي است كه مضمون آن حاكي از نحوه درآمد سه دانگ از مزارع كبود خاني است كه بايستي جهت عزاداري براي امام حسين (ع) در ماه عاشورا و و ساير عزا هزينه مي‌شد .
طبق كتيبه اين سنگ نگاره در سال 1237 ه.ق به دستور آقاغني خواجه باشي محمدعلي ميرزا و توسط ميرزا جعفر سنگ تراش حجاري شده است

Hiwa 10-31-2009 09:09 AM

معبد آناهيتا

بنای معروف به معبد آناهیتا در مرکز شهر کنگاور در استان کرمانشاه بر سر راه همدان به کرمانشاه قرار دارد. این بنا بر روی تپه ای طبیعی با حداکثر ارتفاع سی و دو متر نسبت به سطح زمین های اطراف ساخته شده است. برخی از مورخین این بنا را معبدی برای الهه آناهیتا دانسته اند. آناهیتا به معنای پاک و دور از آلودگی در اعتقاد ایرانیان باستان الهه آب، فرشته نگهبان چشمه‌ها و باران و همچنین نماد باروی، عشق و دوستی بوده است. این اعتقاد از دوران پیش از زرتشت در ایران وجود داشته و در دوران‌های بعدی هم مورد توجه قرار گرفته است. به احترام این الهه ایرانی معابد و تندیس‌های فراوانی در دوره‌های تاریخی پیش از اسلام در سرزمین ایران ساخته شده است. از آناهیتا یادواره‌هایی (شامل معابد و کتیبه‌ها) در همدان، شوش، کازرون و آذربایجان، کرمانشاه و کنگاور به‌جای مانده است. معبد آناهیتا در کنگاور مشهورترین معبد منسوب به آناهیتا در ایران است.
برخی دیگر از محققین به تبعیت از نوشته های مورخین ایرانی و عرب سده سوم ه.ق به بعد، این بنا را کاخی ناتمام برای خسرو پرویز معرفی کرده اند. عده ای نیز زمان ساخت آن را به اواخر سده سوم و آغاز سده دوم ق.م و عده دیگر آن را به سده اول ق.م نسبت می دهند. سیف الله کامبخش فرد – کاوشگر بنا – آن را به سه دوره هخامنشی، اشکانی و ساسانی نسبت می دهد و مسعود آذرنوش کاوشگر دیگر بنا، آن را کاخ ناتمامی از خسرو پرویز در اواخر دوره ساسانی می داند.
این بنا بر روی تپه‌ای با ارتفاع ۳۲ متر و در ابعاد ۲۰۹ متر در ۲۲۴ مترساخته شده است. ارتفاع ستونهای این بنا نسبت به قطر آنها سه به یک است و این باعث شده در میان تمام معابد دنیا بی نظیر و منحصر به فرد باشد. معبد آناهیتا دومین بنای سنگی ایران پس از تخت جمشید است.
نقشه این بنا چهار ضلعی و هر ضلع آن به شکل صفه ای است که با لاشه سنگ و ملاط گچ ساخته شده اند و نمای بیرونی آنها به وسیله سنگ های بزرگ تراشیده شده، به صورت خشکه چین پوشش داده شده است. در مواردی برای اتصال برخی از بلوک ها، از بست های آهنی و سربی استفاده شده است.
در قسمت جنوبی بنا، پلکان دو طرفه ای به درازای یک صد و پنجاه و چهار متر وجود دارد. هر دو تا پنج پله، در یک بلوک سنگی ایجاد شده است. در حال حاضر تعداد سنگ پله ها در پلکان شرقی بیست و شش پله و در پلکان غربی بیست و یک پله است.
با توجه به ارتفاع دیوار که 20/8 متر از آن باقی مانده، به طور یقین تعداد پله ها بیشتر از این بوده است. در بخش شمال شرقی بنا نیز دو ردیف موازی سنگ های تراشیده به کار رفته که نشان از ورودی به عرض دو متر در این بخش از بنا است. در مرکز بنا، صفه ای با جهت شرقی – غربی ساخته شده که نود و سه متر درازا و 30/9 متر پهنا و بین سه تا پنج متر ارتفاع دارد. بر روی صفه های چهارگانه این بنا به جز فاصله بین دو رشته پلکان جنوبی، یک ردیف ستون قرار گرفته است. این ستون ها کوتاه و قطور هستند.
معدن سنگ چهل مران در ۲ کیلومتری باختر این بنا قرار دارد و اکنون سنگ‌های نیمه تراش میان ستون و سنگ‌های نما در سطوح معدن از همان زمان باقی مانده‌است.

پیشینه تاریخی معبد آناهیتا
هرچند در مورد ماهیت این بنا اختلاف نظر وجود دارد ولی نظریه معروف‌تر بنا را معبدی برای الهه آناهیتا می‌داند. در قرن یکم بعد از میلاد مسیح ایسیدور خاراکسی جغرافیدان یونانی اولین کسی که در کتاب خود به معبد آناهیتا اشاره کرده و آن را معبد آرتمیس نامیده است. از قرن نهم تا چهاردهم مورخان اسلامی از این منطقه دیدن نموده و مشاهدات خود را در گزارش‌هایشان ثبت کرده‌اند. ابن فقیه در کتاب مشهور البلدان نوشته است: "هیچ ستونی شگفت انگیز تر از ستونهای معبد آناهیتا کنگاور نیست."
نخستین حفاری‌های باستان‌شناسانه سال 1347 انجام شد و طبق تحقیقات اولیه، بنا را مکانی برای پرستش الهه آناهیتا در دوره اشکانی دانستند. در سال 1354 کاوش‌های بعدی و پیدا شدن سنگ‌کنگره‌ای مشابه تاق گرا در سرپل ذهاب این نظریه را مطرح کرد که ممکن است این بنا باقی‌مانده یکی از کاخهای خسرو پرویز در دوره ساسانی باشد که البته وجود شواهد دیگر به نظریه اول قوت بیشتری می‌بخشد. کاوش‌ها نشان داده این معبد در دوران سلجوقی، ايلخانی، صفویه و قاجار به منظورهای دیگر مورد استفاده قرار می‌گرفته و از هر کدام از این دوران‌های تاریخی اثری در معبد به‌جا مانده است.

معبد آناهیتا به تدریج در طول سالیان دراز تخریب شده است. آثار معمارى متشكل از گچ و آهک را مردم محلى براى تهيه گچ و آهک تازه استفاده مى‌كردند. در طول هزاران سال مردم كنگاور با ذوب گچ و آهک موجود در محوطه تاريخى، بقاياى ساختمانى معبد آناهيتا را نابود كرده‌اند. معبد پس از زلزله کنگاور در سال 1336 و ساخت و سازهای مردم تقریبا به یک خرابه تبدیل شده بود.

وضعیت فعلی معبد آناهیتا
بدون شک معبد آناهیتا به لحاظ ارزش تاریخی از جمله برجسته‌ترین آثار و میراث‌های فرهنگی سرزمین ایران است. همچنین ویژگی‌های منحصر به فرد این محوطه تاریخی می‌تواند در جذب گردشگر داخلی و خارجی و رونق اقتصادی منطقه هم تاثیر گذار باشد. این اثر سال‌هاست در انتظار ثبت در فهرست جهانی یونسکو قرار دارد. یکی از موانع ثبت این اثر در فهرست جهانی یونسکو کامل نشدن پژوهش در مورد سابقه بنا و قطعی نشدن نظریه‌های مربوط به سابقه تاریخی آن است.

Hiwa 11-21-2009 10:44 AM

بيستون

محوطه تاریخی بیستون در شهر بیستون در 30 کیلومتري شهر کرمانشاه در پای کوهی معروف به همین نام و در مسیر شهر کرمانشاه به همدان واقع شده‌است. نام بیستون از بغ به معنای خدا + ستان (ادات مکان) آمده که به معنای سرزمین یا جایگاه خدا است. آثار تاریخی و پیش از تاریخ فراوانی در این محوطه قرار دارد که تعدادی از آنها عبارتند از:
  • سنگ‌نبشته بیستون (کتیبهٔ داریوش)
  • فرهاد تراش
  • کتیبهٔ بلاش
  • غار مر آفتاب
  • غار مر تاریک
  • غار شکارچی
  • مجسمه هرکول
  • کاروانسرای صفوی
  • پل خسروی
  • کتیبهٔ شیخ علیخان
  • شیر سنگی بیستون
  • نقش میتریدات اشکانی
  • نقش گودرز دوم اشکانی
  • نقش ولخش پارتی
  • بنای پارتی
  • جادهٔ ساسانی
  • شهر چمچمال
  • کاروانسرای ایلخانی
  • پل صفوی
این مجموعه در سال 1387ه. ش (2006 میلادی) در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده‌است.


اکنون ساعت 05:16 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)