پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   شعر عاشورا .... ( نوای نی نوا ) (http://p30city.net/showthread.php?t=2301)

امیر عباس انصاری 01-14-2008 11:10 PM

شعر عاشورا .... ( نوای نی نوا )
 
با سلام:53:
فرا رسیدن دهه محرم را به تمامی عزاداران و دوستداران اهل بیت نبی اکرم تسلیت عرض می کنم
از دوستان و عزیزان محترم دعوت می شود که در این تاپیک نوای نوحه ها و اشعار عاشورا و تصنیف ها و سوگنامه ها و مصیبت ها و مرثیه خوانی ها را درج کنند.:53:
تا بیشتر و بیشتر از پیش.... به عاشورا و فرهنگ راستگوئی و عدالت خواهی و آزاده زیستن و پاکبازی و عشق ورزی عاشقانه اهمیت داده شود.:53:

یاد و نام و جلال و مقام امام حسین (ع) و تمامی یاران و همراهانش و دوست داران و عزادارانش همیشه و همه جا بر سر لوحه تاریخ انسان و اسانیت جاودان بادا.:53:
السلام و علی الحسین:53:و علی علی ابن الحسین:53:و علی اولاد الحسین:53:و علی اصحاب الحسین:53:

http://www.250kb.com/u/070116/j/54e39bce.jpg

ضمنا این لینک حاوی تصویر هوائی از بین الحرمین است و توسط این حقیر به دوستان تقدیدم می گردد:53:
البته این عکس شاید در وحله اول عکسی ساده باشد
اما در حقیقت شما دارید تصویر دشت کربلا و نینوا را از آسمان مشاهده می کنید و خوب... مطمئنم شما هم مانند من الان غمی سنگین و بغضی دردناک در وجودتون جاری شد.:2:
با تشکر:53::53:
امیرعباس... بچه تهرانپارس!!:53::53::53::53:

امیر عباس انصاری 01-14-2008 11:16 PM

شعر عاشورا .... ( نوای نی نوا ) ... شب دهم
 
شب دهم
» شاعر : افشین یداللهی
» آهنگ ساز : فردین خلعتبری
» تنظیم : فردین خلعتبری

» خواننده : علیرضا قربانی
» آلبوم : شب دهم
» آهنگ : شب دهم

شب دهم
مرز در عقل و جنون باریك است
كفر و ایمان چه به هم نزدیك است

عشق هم در دل ما سردرگم
مثل ویرانی و بهت مردم

گیسویت تعزیتی از رویا
شب طولانی خون تا فردا

خون چرا در رگ من زنجیر است
زخم من تشنه تر از شمشیر است

مستم از جام تهی حیرانی
باده نوشیده شده پنهانی
باده نوشیده شده پنهانی

عشق تو پشت جنون محو شده
هوشیاریست مگو سهو شده

من و رسوایی و این بار گناه
نو و تنهایی و آن چشم سیاه

از من تازه مسلمان بگذر بگذر
بگذر از سر پیمان بگذر بگذر

دین دیوانه به دین عشق تو شد
جاده ی شك به یقین عشق تو شد

مستم از جام تهی حیرانی
باده نوشیده شده پنهانی
باده نوشیده شده پنهانی


:53::53::53::53:


امیر عباس انصاری 01-14-2008 11:26 PM

شعر عاشورا .... ( نوای نی نوا ) ... ترجیع بند معروف محتشم کاشانی
 
اين شعر متن کامل ترجیع بند معروف محتشم کاشانی درباره امام حسين(ع) است.
***************

باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است

این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله در هم است
گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامی ذرات عالم است

گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است

جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
خورشید آسمان و زمین نور مشرقین
پروردهی کنار رسول خدا حسین
* * *
کشتی شکست خورده ی طوفان کربلا
در خاک و خون طپیده به میدان کربلا
گر چشم روزگار براو زار میگریست
خون می گذشت از سر ایوان کربلا

نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک
زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا

بودند دیو و دد همه سیراب و می مکند
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا
زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا

آه از دمی که لشگر اعدا نکرد شرم
کردند رو به خیمه ی سلطان کربلا

آن دم فلک بر آتش غیرت سپند شد
کز خوف خصم در حرم افغان بلند شد
* * *
کاش آن زمان سرادق گردون نگون شدی
وین خرگه بلند ستون بیستون شدی
کاش آن زمان درآمدی از کوه تا به کوه
سیل سیه که روی زمین قیرگون شدی

کاش آن زمان ز آه جهان سوز اهل بیت
یک شعله ی برق خرمن گردون دون شدی
کاش آن زمان که این حرکت کرد آسمان
سیمابوار گوی زمین بی سکون شدی

کاش آن زمان که پیکر او شد درون خاک
جان جهانیان همه از تن برون شدی
کاش آن زمان که کشتی آل نبی شکست
عالم تمام غرقه دریای خون شدی

آن انتقام گر نفتادی بروز حشر
با این عمل معامله ی دهر چون شدی
آل نبی چو دست تظلم برآورند
ارکان عرش را به تلاطم درآورند
* * *
برخوان غم چو عالمیان را صلا زدند
اول صلا به سلسله ی انبیا زد
نوبت به اولیا چو رسید آسمان طپید
زان ضربتی که بر سر شیر خدا زدند

آن در که جبرئیل امین بود خادمش
اهل ستم به پهلوی خیرالنسا زدند
بس آتشی ز اخگر الماس ریزه ها
افروختند و در حسن مجتبی زدند

وانگه سرادقی که ملک مجرمش نبود
کندند از مدینه و در کربلا زدند
وز تیشه ی ستیزه در آن دشت کوفیان
بس نخلها ز گلشن آل عبا زدند

پس ضربتی کزان جگر مصطفی درید
بر حلق تشنه ی خلف مرتضی زدند
اهل حرم دریده گریبان ، گشوده مو
فریاد بر در حرم کبریا زدند

روح الامین نهاده به زانو سر حجاب
تاریک شد ز دیدن آن چشم آفتاب
* * *
چون خون ز حلق تشنه او بر زمین رسید
جوش از زمین بذروه عرش برین رسید
نزدیک شد که خانه ی ایمان شود خراب
از بس شکستها که به ارکان دین رسید

نخل بلند او چو خسان بر زمین زدند
طوفان به آسمان ز غبار زمین رسید
باد آن غبار چون به مزار نبی رساند
گرد از مدینه بر فلک هفتمین رسید

یکباره جامه در خم گردون به نیل زد
چون این خبر به عیسی گردون نشین رسید
پر شد فلک ز غلغله چون نوبت خروش
از انبیا به حضرت روح الامین رسید

کرد این خیال وهم غلط که ارکان غبار
تا دامن جلال جهان آفرین رسید
هست از ملال گرچه بری ذات ذوالجلال
او در دلست و هیچ دلی نیست بیملال
* * *
ترسم جزای قاتل او چون رقم زنند
یک باره بر جریده ی رحمت قلم زنند
ترسم کزین گناه شفیعان روز حشر
دارند شرم کز گنه خلق دم زنند

دست عتاب حق به در آید ز آستین
چون اهل بیت دست در اهل ستم زنند
آه از دمی که با کفن خونچکان ز خاک
آل علی چو شعله ی آتش علم زنند

فریاد از آن زمان که جوانان اهل بیت
گلگون کفن به عرصه ی محشر قدم زنند
جمعی که زد بهم صفشان شور کربلا
در حشر صف زنان صف محشر بهم زنند
از صاحب حرم چه توقع کنند باز
آن ناکسان که تیغ به صید حرم زنند
پس بر سنان کنند سری را که جبرئیل
شوید غبار گیسویش از آب سلسبیل
* * *
روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار
خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار
موجی به جنبش آمد و برخاست کوه
ابری به بارش آمد و بگریست زار زار
گفتی تمام زلزله شد خاک مطمن
گفتی فتاد از حرکت چرخ بی‌قرار
عرش آن زمان به لرزه درآمد که چرخ پیر
افتاد در گمان که قیامت شد آشکار
آن خیمه‌ای که گیسوی حورش طناب بود
شد سرنگون ز باد مخالف حباب وار
جمعی که پاس محملشان داشت جبرئیل
گشتند بی‌عماری محمل شتر سوار
با آن که سر زد آن عمل از امت نبی
روح‌الامین ز روح نبی گشت شرمسار
وانگه ز کوفه خیل الم رو به شام کرد
نوعی که عقل گفت قیامت قیام کرد
* * *
بر حربگاه چون ره آن کاروان فتاد
شور و نشور واهمه را در گمان فتاد
هم بانگ نوحه غلغله در شش جهت فکند
هم گریه بر ملایک هفت آسمان فتاد
هرجا که بود آهوئی از دشت پا کشید
هرجا که بود طایری از آشیان فتاد
شد وحشتی که شور قیامت بباد رفت
چون چشم اهل بیت بر آن کشتگان فتاد
هرچند بر تن شهدا چشم کار کرد
بر زخمهای کاری تیغ و سنان فتاد
ناگاه چشم دختر زهرا در آن میان
بر پیکر شریف امام زمان فتاد
بی اختیار نعره ی هذا حسین زود
سر زد چنانکه آتش ازو در جهان فتاد
پس با زبان پر گله آن بضعةالرسول
رو در مدینه کرد که یا ایهاالرسول
* * *
این کشتی فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
این نخل تر کز آتش جان سوز تشنگی
دود از زمین رسانده به گردون حسین توست
این ماهی فتاده به دریای خون که هست
زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست
این غرقه محیط شهادت که روی دشت
از موج خون او شده گلگون حسین توست
این خشک لب فتاده دور از لب فرات
کز خون او زمین شده جیحون حسین توست
این شاه کم سپاه که با خیل اشگ و آه
خرگاه زین جهان زده بیرون حسین توست
این قالب طپان که چنین مانده بر زمین
شاه شهید ناشده مدفون حسین توست
چون روی در بقیع به زهرا خطاب کرد
وحش زمین و مرغ هوا را کباب کرد
* * *
کای مونس شکسته دلان حال ما ببین
ما را غریب و بیکس و بی آشنا ببین
اولاد خویش را که شفیعان محشرند
در ورطه ی عقوبت اهل جفا ببین
در خلد بر حجاب دو کون آستین فشان
واندر جهان مصیبت ما بر ملا ببین
نی ورا چو ابر خروشان به کربلا
طغیان سیل فتنه و موج بلا ببین
تنهای کشتگان همه در خاک و خون نگر
سرهای سروران همه بر نیزه ها ببین
آن سر که بود بر سر دوش نبی مدام
یک نیزه اش ز دوش مخالف جدا ببین
آن تن که بود پرورشش در کنار تو
غلطان به خاک معرکه ی کربلا ببین
یا بضعةالرسول ز ابن زیاد داد
کو خاک اهل بیت رسالت به باد داد
* * *
خاموش محتشم که دل سنگ آب شد
بنیاد صبر و خانه ی طاقت خراب شد
خاموش محتشم که ازین حرف سوزناک
مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد
خاموش محتشم که ازین شعر خون چکان
در دیده ی اشک مستمعان خون ناب شد
خاموش محتشم که ازین نظم گریه خیز
روی زمین به اشک جگرگون کباب شد
خاموش محتشم که فلک بس که خون گریست
دریا هزار مرتبه گلگون حباب شد
خاموش محتشم که بسوز تو آفتاب
از آه سرد ماتمیان ماهتاب شد
خاموش محتشم که ز ذکر غم حسین
جبریل را ز روی پیامبر حجاب شد
تا چرخ سفله بود خطائی چنین نکرد
بر هیچ آفریده جفائی چنین نکرد
* * *
ای چرخ غافلی که چه بیداد کرده ای
وز کین چه ها درین ستم آباد کرده ای
بر طعنت این بس است که با عترت رسول
بیداد کرده خصم و تو امداد کرده ای
ای زاده زیاد نکرداست هیچ گه
نمرود این عمل که تو شداد کرده ای
کام یزید داده ای از کشتن حسین
بنگر که را به قتل که دلشاد کرده ای
بهر خسی که بار درخت شقاوتست
در باغ دین چه با گل و شمشاد کرده ای
با دشمنان دین نتوان کرد آن چه تو
با مصطفی و حیدر و اولاد کرده ای
حلقی که سوده لعل لب خود نبی بر آن
آزرده اش به خنجر بیداد کرده ای
ترسم تو را دمی که به محشر برآورند
از آتش تو دود به محشر درآورند

***********
:53::53::53::53::53:

امیر عباس انصاری 01-18-2008 06:07 AM

شعر عاشورا .... ( نوای نی نوا )
 
علم اگر ازدست علمدار زمین نمی خورد

وای از دل حسین وای از دل حسین
چون کمر بهر طواف عشق بست درطواف اولش افتاد دست
دور دوم درمصاف دلبرش ازبدن افتاد دست دیگرش
علم اگر ازدست علمدار زمین نمی خورد دگر کسی به زیرتازیانه ها نمی مرد
وای ازدل حسین وای ازدل حسین
دورسوم خون بجای اشک خورد تیردشمن آمد وبرمشک خورد
دورچهارم داشت عزم ترک سر کردپیش تیر چشمش را سپر
وای ازدل حسین وای ازدل حسین
دورپنجم ازعمود آهنین گشت سرو قامتش نقش زمین
گشت در دور ششم ازتیغ تیز قطعه قطعه عضو عضوش ریز ریز
وای ازدل حسین وای ازدل حسین
شد سراپا چشم زخم پیکرش دید زهرا را به بالای سرش
با زبان حال می گفتش بتول آفرین عباس من حجت قبول
علم اگر ازدست علمدار زمین نمی خورد دگر کسی به زیرتازیانه ها نمی مرد
وای ازدل حسین وای ازدل حسین

:2: :2: :2: :2:

امیر عباس انصاری 01-18-2008 06:10 AM

شعر عاشورا .... ( نوای نی نوا )
 
عمه بابایم کجاست Lyrics
دل پریشانم که از بابم نمی آید صدا
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست
دل پریشانم که از بابم نمی آید صدا
دل پریشانم که از بابم نمی آید صدا
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست
من نمی خواهم جدا گردم ز دشت کربلا
من نمی خواهم جدا گردم ز دشت کربلا
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست
عمه میسوزد دلم بابم چرا نامد ز جنگ
عمه میسوزد دلم بابم چرا نامد ز جنگ
گر بیاید میکنم
گر بیاید گیرمش اندر بغا من تنگاتنگ
گر بیاید گیرمش اندر بغل من تنگاتنگ
شو برون از خیمه بین بابم چرا نامد ز جنگ
شوق و رونق غیر از این بابم چرا کرده درنگ
ذکر لا حول ولا الله از خونه میاید چرا
ذکر لا حول ولا الله از خونه میاید چرا
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست

گر نموده تشنگی قلب مرا عمه کباب
من نمیخواهم در این دشت بلا یک قطره آب
جای آب و جای نان عمه به من فرما جواب
جای آب و جای نان عمه به من فرما جواب
ده به من یک پاسخی عمه تو از بهر خدا
ده به من یک پاسخی عمه تو از بهر خدا
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست

عمه دیدار پدر آب حیاتم میدهد
عمه دیدار پدر آب حیاتم میدهد
چهرهء نورانی اش از غم نجاتم میدهد
چهرهء نورانی اش از غم نجاتم میدهد
جای عمویم پدر آب فراتم میدهد
گر بیاید میکند سیرآب طفلان فرات
حسین

شیهه اسب پدر ای عمه میاید به گوش
شوق دیدار پدر برد از سر من عقل و هوش
این صدا می افکند در خیمه ها جوش و خروش
تامد از میدان صدا از ساقه خیرالنساء
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست
بر زمین ای ذوالجناح بر آتش اینسان می زنی
پای خود را بر زمین نالان و گریان میزنی
با غمت زخمی فزون بر قلب طفلان میزنی
در حرم از شیهه ات چه محشر کبرا به پاست
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست
ذوالجناح برگو چرا زینت چنین شد واژگون
گو چرا ای با وفا یالت تو گشته پر ز خون
چون کنم باور که از تو باب من گشته نگون
گو که اینک ذوالجناح باب من افتاده کجا
حسین

ذوالجناح ای مهربان اسب وفادار پدر

گو شنیدی در دم آخر تو گفتار پدر
بوسه باران میکنم یاد پدر یاد تو را
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست
ای خدا بابا چرا بر خاکها افتاده است
ای خدا بابا چرا بر خاکها افتاده است
کی به حلقش از جفا شمشیر کین بنهاده است
کی به حلقش از جفا شمشیر کین بنهاده است
آب آیا در دم آخر ورا کف داده است
آب آیا در دم
آب آیا در دم آخر ورا کف داده است
یا که شد
یا که شد کشته لب عطشان ز جور اشقیاء
یا که شد کشته لب عطشان ز جور اشقیاء
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست
حسین غریب

:2:

امیر عباس انصاری 01-18-2008 06:11 AM

شعر عاشورا .... ( نوای نی نوا )
 
سکینه Lyrics
بسم الله الرحمن الرحیم
یا اباعبدالله
یا حسین بی علی
ایها الشهید
یابن رسول الله
یا حجه الله علی خلقه
یا سیدنا و مولانا
انا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بك الى الله و قدمناك بين يدى حاجاتنا
يا وجيها عند الله اشفع لنا عند الله
يا وجيها عند الله اشفع لنا عند الله
آن دم که من از ناقه افتادم و غش کردم
بابا تو کجا بودی از ما تو جدا بودی
بانو سکینه دختر آقا سیدالشهدا
بابا من از نای افتادم و غش کردم
بابا تو کجا بودی از ما تو جدا بودی
آن دم که تو از نای افتادی و غش کردی
من بر سر می بودم
من بر سر می بودم
مشغول دعا بودم
کی از تو جدا بودم
بابا آن دم که مرا ظالم اظهار کنیزی کرد
بابا تو کجا بودی از ما تو جدا بودی
بابا ...
آن دم که تو را ظالم اظهار کنیزی کرد
در تشت طلا بودم مشغول دعا بودم
کی از تو جدا بودم
آن دم که مر شمر لعین سیلی کین زد
بابا تو کجا بودی
بابا تو کجا بودی از ما تو جدا بودی
آن دم که تو را شمر نعیم سیلی کین زد
با تو همه جا بودم
مشغول دعا بودم
کی از تو جدا بودم

امیر عباس انصاری 01-18-2008 06:14 AM

شعر عاشورا .... ( نوای نی نوا )
 
چنگ دل Lyrics

چنگ دل آهنگ دلکش میزند
ناله عشق است و آتش میزند
قصه دل دلکش است و خواندنیست
تا ابد این عشق و این دل ماندنیست
مرکز درد است و کانون شرار
شعله ساز و شعله سوز و شعله ساز
گفته یک صحرا جنون در چنگ او
یک نیستان ناله در آهنگ او
نغمه را گه زین و گه زان میکند
خرمنی آتش فراهم میکند
کرده خود را میزبان شعله ها
تا بسوزد در میان شعله ها
چنگ دل آهنگ دلکش میزند
ناله عشق است و آتش میزند

هرکه عاشق پیشه تر بی خویش تر
هر دلی بی خویش تر در نیش تر
در دل من باغ ها از لاله ها
همچو نی در بند بندش ناله ها
با خیال لاله ها صحرا نورد
دشت را پوید ولی با پای درد
میرود تا سرزمین عشق و خون
تا ببیند حالشان چون است و چون
بر مشام جان رسد از هر کنار
بوی درد و بوی عشق و بوی یار
چنگ دل آهنگ دلکش میزند
ناله عشق است و آتش میزند

گوی سبقت میبرند این خاکیان
در عروج خویش از افلاکیان
عشق اینجا اوج پیدا می کند
قطره اینجا کار دریا می کند
رخستی تا ترک این هستی کنی
بشکن این شیشه تا مستی کنی
پرده بالا رفت و دیدم هست و نیست
راستی نا دیدنی ها دیدنیست
چنگ دل آهنگ دلکش میزند
ناله عشق است و آتش میزند

امیر عباس انصاری 01-18-2008 06:16 AM

شعر عاشورا .... ( نوای نی نوا )
 
ممد نبودی Lyrics

ممد نبودي ببيني شهر آزاد گشته
خون يارا نت پر ثمر گشته
ممد نبودي ببيني شهر آزاد گشته
خون يارا نت پر ثمر گشته

آه و واويــــلا... كو جهان آرا
نور دوچشمان تر ما

ممد نبودي ببيني شهر آزاد گشته
خون يارا نت پر ثمر گشته
ممد نبودي ببيني شهر آزاد گشته
خون يارا نت پر ثمر گشته

آه و واويلا... كو جهان آرا
نور دوچشمان تر ما »

اي نخل غلتيده به خون
اشكي از شادي
هم چو من بفشان ... روز آ ز ا د ي

خيل ياران را ... خيز و ياري كن
دشت شادي را ... آ بـياري كن


نخل در آ تش شعله ور
گر چه شد بي سر
نو بتي د يگر گشته بار آور
شهد پيروزي خوشـهء خر ما
زورق ومن ... ماهي و در يا



ممد نبودي ببيني
گر يهء باران لاله رو يا ند از تربت ياران
گشته آبادان هرچه و يران شد
تربـت ياران گلباران شد



«ممد نبودي ببيني شهر آزاد گشته
خون يارا نت پر ثمر گشته
ممد نبودي ببيني شهر آزاد گشته
خون يارا نت پر ثمر گشته
آه و و ا و يـــلا... كو جهان آرا
نور دوچشمان تر ما »

امیر عباس انصاری 01-18-2008 06:17 AM

شعر عاشورا .... ( نوای نی نوا )
 
اسم اعظم Lyrics

خیز و جامه نیلی کن روزگار ماتم شد
دور عاشقان آمد نوبت محرم شد
پای خون دل وا کن دست موج پیدا کن
رو به سوی دریا کن ساحلی فراهم شد
خیز و جامه نیلی کن روزگار ماتم شد
دور عاشقان آمد نوبت محرم شد
گریه کن گلاب افشان گل به خاک می افتد
باد مهرگان آمد قامت علی خم شد

نبض جاده بیدار است بوی خون خورشید است
کوفه رفتن مسلم گویا مسلّم شد
ماه خون غباه آمد جوش اشک و آه آمد
رعایت سیاه آمد کربلا مجسم شد
گریه کن گلاب افشان گل به خاک می افتد
باد مهرگان آمد قامت علی خم شد
هر که رو به دریا کرد آب روی ساحل شد
خنده را زخاطر برد آنکه گریه محرم شد
خیز و جامه نیلین کن روزگار ماتم شد
دور عاشقان آمد نوبت محرم شد
گریه کن گلاب افشان گل به خاک می افتد
باد مهرگان آمد قامت علی خم شد

تشنه اضطراب آورد آب می شود عباس
تو فرات خیبر شد مرتضی مصمم شد
نوبت حسین آمد که آورد به میدان رو
نه فلک به جوش آمد منقلب دو عالم شد
خاک شعله پوش آمد چرخ در خروش آمد
آسمان به جوش آمد کشته اسم اعظم شد
بر سر از غم زهرا خاک می کند مریم
با مصیبت خاتم تازه داغ عالم شد
خیز و جامه نیلین کن روزگار ماتم شد
دور عاشقان آمد نوبت محرم شد
گریه کن گلاب افشان گل به خاک می افتد
باد مهرگان آمد قامت علی خم شد
گریه کن گلاب افشان گل به خاک می افتد
باد مهرگان آمد قامت علی خم شد
بر سر از غم زهرا خاک می کند مریم
با مصیبت خاتم تازه داغ عالم شد

امیر عباس انصاری 01-18-2008 06:20 AM

شعر عاشورا .... ( نوای نی نوا )
 
سنگ می بارد Lyrics

مانده تنها حسین سوی او بی امان (2)
سنگ می بارد نیزه می آید (2)
مانده تنها حسین سوی او بی امان (2)
سنگ می بارد نیزه می آید (2)

گه نظر می کند او سوی خیمه ها
گه سوی علقمه می نماید نگاه
شده تنها حسین این امیر سپاه
صف به صف گرد او لشگر کوفیان


مانده تنها حسین سوی او بی امان (2)
سنگ می بارد نیزه می آید (2)

بر رگ حنجرش خنجری بوسه زد
خنجری بر لب حنجری بوسه زد
بر رگ گردنش خواهری بوسه زد
ناله دلخراش می زد از عمق جان


مانده تنها حسین سوی او بی امان (2)
سنگ می بارد نیزه می آید (2)

گرد نعش حسین هلهله شد بپا
کوفییان شادمان خیمه ها در عزا
غرق در خون شده کشته کربلا
شد زمین پر خروش آسمان در فغان


مانده تنها حسین سوی او بی امان (2)
سنگ می بارد نیزه می آید (2)


مانده تنها حسین سوی او بی امان (2)
سنگ می بارد نیزه می آید (2)



خیلی شعر پر سوز و گدازیه... جدا قلب آدم به درد میاد.:2:


امیر عباس انصاری 01-18-2008 06:23 AM

شعر عاشورا .... ( نوای نی نوا )
 
غرق به خون Lyrics

توی آن غرق به خونین که بزرگ شهدایی
تو عزیز دل زهرا تو حسین خون خدایی
توی آن غرق به خونین که بزرگ شهدایی
تو عزیز دل زهرا تو حسین خون خدایی

سرت از پیکر پاکت که لب تشنه بریده
بدنت را که به خاک سیه کشته کشیده
به لب آب روان کشته لب تشنه که دیده
چه بود جرم و گناهت که مرمل بدم آیی (2)

توی آن غرق به خونین که بزرگ شهدایی
تو عزیز دل زهرا تو حسین خون خدایی

تن عریان تو خونین به زمین در بر زینب
شده در لوجه خون غرق مه عنبر زینب
نبود بی تو دگر تاب و توان یاور زینب
چه کند خواهر افسرده به هنگام جدایی

ببرد خفته به خون قاسم و عبدالله و جعفر
بدم تیغ جفا کشته تو دیدی علی اکبر
نه سلاح و نه علم آن دل عباس دلاور
همه یاران تو در کربلا گشته فدایی


نه سری در بدن تو که ببوسم سر و رویت
نه تو را نای و گلویی که زنم بوسه گلویت
نه گلابی که بشویم بدن قاریه گویت
نه لباسی زتو برجا نه سلاحی نه عبایی (2)


توی آن غرق به خونین که بزرگ شهدایی
تو عزیز دل زهرا تو حسین خون خدایی

توی آن غرق به خونین که بزرگ شهدایی
تو عزیز دل زهرا تو حسین خون خدایی

السلام علیک یا ثارالله

امیر عباس انصاری 01-18-2008 06:25 AM

شعر عاشورا .... ( نوای نی نوا )
 
ملکوت Lyrics

یا حسین آنکه دل از غیر تو ببرید منم (2)
آنکه لاجرئمه مهر تو نوشید منم (2)
یا حسین آنکه دل از غیر تو ببرید منم (2)
آنکه لاجرئمه مهر تو نوشید منم (2)

آنکه از شوق به هنگام ولادت چون شمع (2)
عوض گریه در آغوش تو خندید منم (2)
آنکه همراه تو آمد به صف کربلا
پا به پای تو صمیمانه بکوشید منم

نشنیده است کسی از سر ببریده سخن
آنکه صوت ملکوتی زتو بشنید منم
آنکه با چوبه محمل سر خود را بشکست
تا سر غرق به خونت سر این تیغ منم

آنکه از شوق به هنگام ولادت چون شمع (2)
عوض گریه در آغوش تو خندید منم (2)
آنکه همراه تو آمد به صف کربلا
پا به پای تو صمیمانه بکوشید منم

نشنیده است کسی از سر ببریده سخن
آنکه صوت ملکوتی زتو بشنید منم
آنکه با چوبه محمل سر خود را بشکست
تا سر غرق به خونت سر این تیغ منم


یا حسین آنکه دل از غیر تو ببرید منم (2)
آنکه لاجرئمه مهر تو نوشید منم (2)

امیر عباس انصاری 01-18-2008 06:27 AM

شعر عاشورا .... ( نوای نی نوا )
 
غریبانه Lyrics


یاران چه غریبانه رفتند از این خانه
هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه
یاران چه غریبانه رفتند از این خانه
هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه


بشکسته سبوهامان خون است به دلهامان
فریاد و فغان دارم دوردیکش میخانه
هر سو نظر اندازی صد خاطره می سازی
زآنها که سفر کردند دلشاد از این خانه

تا سر به بدن باشد این جامه کفن باشد
فریاد اباذرها ره بسته به بیگانه
ای وای که یارانم گلهای بهارانند
رفتند از این خانه رفتند غریبانه

یاران چه غریبانه رفتند از این خانه
هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه

بشکسته سبوهامان خون است به دلهامان
فریاد و فغان دارم دوردیکش میخانه
هر سو نظر اندازی صد خاطره می سازی
زآنها که سفر کردند دلشاد از این خانه

تا سر به بدن باشد این جامه کفن باشد
فریاد اباذرها ره بسته به بیگانه
ای وای که یارانم گلهای بهارانند
رفتند از این خانه رفتند غریبانه

یاران چه غریبانه رفتند از این خانه
هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه
یاران چه غریبانه رفتند از این خانه
هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه

امیر عباس انصاری 01-18-2008 06:28 AM

شعر عاشورا .... ( نوای نی نوا )
 
رخصت دیدار Lyrics

آنقدر در می زنم تا در برویم وا کنی
رخصت دیدار رویت را به من اعطا کنی
آنقدر در می زنم تا در برویم وا کنی
رخصت دیدار رویت را به من اعطا کنی

بیش از این ما را گرفتار غم حجران مکن
ای لقاالله من رخسار خود پنهان مکن
در تحیر مانده ام باید کجا جوییم تو را
چون نسیم کوی خود ما را تو سرگردان مکن

آنقدر در می زنم تا در برویم وا کنی (2)
رخصت دیدار رویت را به من اعطا کنی (2)
مرغ عشقم بسته در دامم هوایی نیستم
در قفس افتاده و فکر رهایی نیستم
ای بهشت آرزو گر خوار ناچیزم ولی
دل به عشقت داده ام فکر جدائی نیستم

آنقدر در می زنم تا در برویم وا کنی (2)
رخصت دیدار رویت را به من اعطا کنی (2)


مرغ عشقم بسته در دامم هوایی نیستم
در قفس افتاده و فکر رهایی نیستم
ای بهشت آرزو گر خوار ناچیزم ولی
دل به عشقت داده ام فکر جدائی نیستم


ای بهشت آرزو گر خوار ناچیزم ولی
دل به عشقت داده ام فکر جدائی نیستم
ای بهشت آرزو گر خوار ناچیزم ولی
دل به عشقت داده ام فکر جدائی نیستم

امیر عباس انصاری 01-18-2008 06:30 AM

شعر عاشورا .... ( نوای نی نوا )
 
چنگ دل Lyrics

چنگ دل آهنگ دلکش میزند
ناله عشق است و آتش میزند
قصه دل دلکش است و خواندنیست
تا ابد این عشق و این دل ماندنیست


چنگ دل آهنگ دلکش میزند
ناله عشق است و آتش میزند
چنگ دل آهنگ دلکش میزند
ناله عشق است و آتش میزند


مرکز درد است و کانون شرار
شعله ساز و شعله سوز و شعله کار
خفته یک صحرا جنون در چنگ او
یک نیستان ناله در آهنگ او


نغمه را گه زیر و گه بم میکند
خرمنی آتش فراهم میکند


چنگ دل آهنگ دلکش میزند
ناله عشق است و آتش میزند
چنگ دل آهنگ دلکش میزند
ناله عشق است و آتش میزند

کرده خود را میزبان شعله ها
تا بسوزد در میان شعله ها


عشق اینجا اوج پیدا می کند
قطره اینجا کار دریا می کند


رخصتی تا ترک این هستی کنین
بشکنین این شیشه تا مستی کنین


پرده بالا رفت و دیدم هست و نیست
راستی نا دیدنی ها دیدنیست

پرده بالا رفت و دیدم هست و نیست
راستی نا دیدنی ها دیدنیست


چنگ دل آهنگ دلکش میزند
ناله عشق است و آتش میزند
چنگ دل آهنگ دلکش میزند
ناله عشق است و آتش میزند


مرکز درد است و کانون شرار
شعله ساز و شعله سوز و شعله کار
خفته یک صحرا جنون در چنگ او
یک نیستان ناله در آهنگ او


نغمه را گه زیر و گه بم میکند
خرمنی آتش فراهم میکند


پرده بالا رفت و دیدم هست و نیست
راستی نا دیدنی ها دیدنیست


پرده بالا رفت و دیدم هست و نیست
راستی نا دیدنی ها دیدنیست


چنگ دل آهنگ دلکش میزند
ناله عشق است و آتش میزند
چنگ دل آهنگ دلکش میزند
ناله عشق است و آتش میزند

کرده خود را میزبان شعله ها
تا بسوزد در میان شعله ها
عشق اینجا اوج پیدا می کند
قطره اینجا کار دریا می کند
رخصتی تا ترک این هستی کنین
بشکنین این شیشه تا مستی کنین
پرده بالا رفت و دیدم هست و نیست
راستی نا دیدنی ها دیدنیست
پرده بالا رفت و دیدم هست و نیست
راستی نا دیدنی ها دیدنیست
چنگ دل آهنگ دلکش میزند
ناله عشق است و آتش میزند
چنگ دل آهنگ دلکش میزند
ناله عشق است و آتش میزند
پرده بالا رفت و دیدم هست و نیست
راستی نا دیدنی ها دیدنیست
پرده بالا رفت و دیدم هست و نیست
راستی نا دیدنی ها دیدنیست
چنگ دل آهنگ دلکش میزند
ناله عشق است و آتش میزند
چنگ دل آهنگ دلکش میزند
ناله عشق است و آتش میزند
پرده بالا رفت و دیدم هست و نیست
راستی نا دیدنی ها دیدنیست
پرده بالا رفت و دیدم هست و نیست
راستی نا دیدنی ها دیدنیست
چنگ دل آهنگ دلکش میزند
ناله عشق است و آتش میزند
چنگ دل آهنگ دلکش میزند
ناله عشق است و آتش میزند

امیر عباس انصاری 01-18-2008 06:32 AM

شعر عاشورا .... ( نوای نی نوا )
 
گفتم کجا ؟ Lyrics

گفتم کجا گفتا به خون
گفتم چه وقت گفتا کنون
گفتم چه وقت گفتا کنون
گفتم سبب گفتا جنون
گفتم نرو خندید و رفت
گفتم سبب گفتا جنون
گفتم نرو خندید و رفت
گفتم که بود گفتا که یار
گفتم چه گفت گفتا قرار
گفتم چه گفت گفتا قرار
گفتم چه زد گفتا شرار
گفتم بمان نشنید و رفت
گفتم چه زد گفتا شرار
گفتم بمان نشنید و رفت

آندم بریدم از زندگی دل
كامد به مسلخ شمر سيه دل
او می دوید و من می دویدم
او سوی مقتل من سوی قاتل

او می دوید و من می دویدم
او سوی مقتل من سوی قاتل

او می نشست و من می نشستم
او روی سینه من در مقابل

او می کشید و من می کشیدم
او از کمر تیغ من آه باطل

او می برید و من می بریدم
او از حسین سر من غیر از او دل

او می برید و من می بریدم
او از حسین سر من غیر از او دل

آندم بریدم از زندگی دل
که آمد به مسلخ شمر سیه دل
او می دوید و من می دویدم
او سوی مقتل من سوی قاتل
او می دوید و من می دویدم
او سوی مقتل من سوی قاتل
او می نشست و من می نشستم
او روی سینه من در مقابل
او می کشید و من می کشیدم
او از کمر تیغ من آه باطل
او می برید و من می بریدم
او از حسین سر من غیر از او دل
او می برید و من می بریدم
او از حسین سر من غیر از او دل
او می برید و من می بریدم
او از حسین سر من غیر از او دل

امیر عباس انصاری 01-18-2008 06:34 AM

شعر عاشورا .... ( نوای نی نوا )
 
حیلت رها کن Lyrics

حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو
واندر دل آتش درآی پروانه شو پروانه شو

هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن
وانگه بیا با عاشقان همخانه شو همخانه شو

تو لیله القدری برو تا لیله القدری شوی
چون ابر مر ارواح را کاشانه شو کاشانه شو

باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی
گر سوی مستان میروی مستانه شومستانه شو

رو سینه را چون سینه ها هفت آب شوی از کینه ها
وانگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو

امیر عباس انصاری 01-18-2008 06:35 AM

شعر عاشورا .... ( نوای نی نوا )
 
روز تنهایی Lyrics

از نخست زندگی هرگز نمی شد باورم
که شود این خانه روزی قتلگاه همسرم
دیده تنها که حتی یک نفر یارم نبود
میرم انجا پشت در افتاده تنها یاورم
او مرا می خواند و من ان روز دستم بچه بود
کاش انجا جان من می شد برون از پیکرم
خاطرات هسمر شب زنده دارم زنده ماند
از مناجات سحرگاهانه زینب دخترم
ای شب تاریک بازا تا نهاند چشم خلق
قبر نا پیدای زهرا بگیرم در برم

او مرا می خواند و من ان روز دستم بچه بود
کاش انجا جان من میشد برون از پیکرم

امیر عباس انصاری 01-18-2008 06:37 AM

شعر عاشورا .... ( نوای نی نوا )
 
خدایا خدایا Lyrics

( خدایا خدیا مرا می برند ( 2)
کجا میبرندم کجا می برند (2 )
مرا غیر از این دل نصیبی نبود (2)
خدایا خدایا چرا می برند (2)
خدایا خدیا مرا می برند ( 2)
دریغا بهاران این باغ را
به گلزار ان لاله ها می برند
دلیله بقای مرا ای دریغ
به ارامگاه بقی می برند
کجا میبرندم کجا می برند (2)
خدایا خدیا مرا می برند ( 2)
چه کردی که اینگونه این گفت یار
تو را مرحبا مرحبا می برند ( 2)
چه کردی که خاک تو را اید این
از این پس برای شفا می برند
کجا میبرندم کجا میبرند (2)
خدایا خدایا مرا می برند

امیر عباس انصاری 01-18-2008 06:38 AM

شعر عاشورا .... ( نوای نی نوا )
 
اشک من Lyrics


ای اشک غم بیا و یاری کن
خون دلم ز دیده جاری کن (2)
خوشکیده شد جوانه ی جانم
این کشته را تو اب یاری کن
بیا برادر سر به شانه ام بگذار
که تو بنالی سر و من بگریم زار
ایوای غم در اشک من پیداست
سوز دله من از سخن پیداست
اینجا بریده گر نمی روید
از افتی که در شمم پیداست
نه سایه ی سردی که کسی در ان بیاسیاد
نه شوق خوشحالی که لبی به خنده بگشاید
نه عابری پیداست نه کاروان مانده
نه خیمه ای پیداست نه سایبان مانده
به سرخی خونی که تا ابد جاریست
شقایقی پرپر به پای هر خاریست

امیر عباس انصاری 01-18-2008 06:39 AM

شعر عاشورا .... ( نوای نی نوا )
 
یاران Lyrics

گفت ای مرغ چرا حال پریشان داری
وز غم چیست چنین ناله و افغان داری

اشک خونین ز چه از چشم ترت میریزد
گو به من خون که از بال و پرت میریزد

آتش تو آتش زده بر پیکر من
خبری تازه اگر هست بکن با خبرم

تا سحر ای شمع به بالین من امشب از بهر خدا بیدار باش
سایه غم ناگهان بر دل نشست رحم کن امشب مرا غمخوار باش

همدم من مونس من شمع من جز توام در این جهان غمخوار کو؟
من در این صحرای وحشتزای مرگ وای بر من وای بر من یار کو؟

آه ای یاران به فریادم رسید!
ورنه امشب مرگ به فریادم رسد

ترسم این شیرین تر از جانم فراق
چون به دام مرگ افتادم رسد

گریه و فریاد بس کن شب من
بر دل ریشم نمک دیگر مپاش

قصه بی تابی خویش من
بیش از این دیگر مگو خاموش باش

امیر عباس انصاری 01-18-2008 06:40 AM

شعر عاشورا .... ( نوای نی نوا )
 
ای آسمان Lyrics

ای آسمان ابر تو اشکش دیگه دریا نمیشه
نه دیگه هیشکی غمش مثل غم ما نمیشه

ای آسمان بازی نکن آفتاب و مهتاب نمیاد
دل من همچین گرفته که دیگه وا نمیشه

همه آدما غریبه اند اما نه شبیه ما
آخه قلب هیشکی اینجوری تنها نمیشه

ای آسمان ابر تو اشکش دیگه دریا نمیشه
نه دیگه هیشکی غمش مثل غم ما نمیشه

همه ابرها نم بارون می شینه رو چشمشون
اما بغض هیشکی اینجوری دریا نمیشه

همه میگن از غم عشق و فراق یارشون
اما هیشکی مثل ما عاشق و رسوا نمیشه

ای آسمان ابر تو اشکش دیگه دریا نمیشه
نه دیگه هیشکی غمش مثل غم ما نمیشه

امیر عباس انصاری 01-18-2008 06:43 AM

شعر عاشورا .... ( نوای نی نوا )
 
لالایی Lyrics

لالایی لا لالایی لا لالایی
لالایی لا لالایی لا لالایی
لالایی لا لالایی لا لالایی

بگیر این طفلکِ 6 ماهه ام را
بگیر این طفلکِ 6 ماهه ام را
ببین از تشنگی افتاده از پا
بگیر این تفلکِ 6 ماهه ام را

لالایی لا لالایی لا لالایی
لالایی لا لالایی لا لالایی
لالایی لا لالایی لا لالایی

علی جان میکند دریاب اورا
ببر میدان نما سیراب اورا
کتاب گریه ای دیگر ندارد
کتاب گریه ای دیگر ندارد

گمانم جان علی اصغر ندارد
لالایی الا للایی لا لالاندایی
لالایی لا لالایی لا لالایی
لالایی لا لالایی لا لالایی

عمویش رفته میدان آب آرد
عمویش رفت میدان آب آرد
امیدی بهره این بی تای آرد
ولی شد کشته آخر گشت نومید
حرم لب تشنه مشک پاره میدید

لالایی لا لالایی لا لالایی
لالایی لا لالایی لا لالایی
لالایی لا لالایی لا لالایی

اگرچه قطره آبی در حرم نیست
ولیکن تشته تر از اصغرم نیست

تحمل احتضارش را ندارم
تحمل احتضارش را ندارم

ازین سان دیدنش جان می سپارم
نه ممکن تا کند شیرین زبانی
لگهی بی هوش و هوش آید زمانی

علی شمع و حرم پروانه ی او
علی شمع و حرم پروانه ی او
فدای نرگس مستانه او

تکلم می کند با بی زبانی
تکلم می کند با بی زبانی
نگاهش دارد اصرار معانی
چرا جان میکند در گاهواره
ببین دیگر ندارم راه چاره

ز فرط تشنگی خوشکیده شیرم
نشد از شرم من آخر بمیرم

لالایی لا لالایی لا لالایی
لالایی لا لالایی لا لالایی
لالایی لا لالایی لا لالایی

شدم بی تاب از بی تابی او
ببر میدان تو این لب تشنه را زود
که شاید رحم دشمن آید افزون
گر از خصم است ممکن خواهش آب
نما خواهش تو این لب تشته گان را

لالایی لا لالایی لا لالایی
لالایی لا لالایی لا لالایی
لالایی لا لالایی لا لالای

کرم فرما و بهرش خواهشی کن
علی را سرخوش از آرامشی کن
به زیر آستین قنداغه اش گیر

که بر او نور خورشید است چون تیر
ندارد تابش خورشید را تاب
عطش نگذاشت او را لحظه ای خواب

دگر بار صورت او را بپوشان
دگر بار صورت او را بپوشان
که شاید زنده ماند طفل عطشان

ولی من از حیاطش دل بریدم
ز سیرابی اصغر نا امیدم
به میدان دیده را بر بسته ام من
به میدان دیده را بر بسته ام من
که دست از جان اصغر شسته ام من

لالایی لا لالایی لا لالایی
لالایی لا لالایی لا لالایی
لالایی لا لالایی لا لالایی

لالایی کودک نا خورده شیرم
لالایی کودک نا خورده شیرم
شدی سیراب خون طفل صغیرم
دعا کن بعد تو مادر بمیرد
نباشد قبرت رو در بر بگیرد

ندارد گویی یا ساحل یم غم
ندارد گویی یا ساحل یم غم
که از هر سوره صد انواج ماتم
که از هر سوره صد انواج ماتم

لالایی لا لالایی لا لالایی
لالایی لا لالایی لا لالایی
لالایی لا لالایی لا لالایی

امیر عباس انصاری 01-18-2008 06:44 AM

شعر عاشورا .... ( نوای نی نوا )
 
آهنگ شماره 1 Lyrics

کوفه شد صحنه ی عید قربان من
یا حسین یا حسین
یا حسین یا حسین
کوفه شد صحنه ی عید قربان من
یا حسین یا حسین
یا حسین یا حسین
کوفه شد صحنه ی عید قربان من
کوفه شد صحنه ی عید قربان من
یا حسین یا حسین
یا حسین یا حسین
کوفه شد صحنه ی عید قربان من
کوفه شد صحنه ی عید قربان من
یا حسین یا حسین
یا حسین یا حسین
کوفه شد صحنه ی عید قربان من
کوفه شد صحنه ی عید قربان من
یا حسین یا حسین
یا حسین یا حسین
کوفه شد صحنه ی عید قربان من
کوفه شد صحنه ی عید قربان من
یا حسین یا حسین
یا حسین یا حسین
کوفه شد صحنه ی عید قربان من
کوفه شد صحنه ی عید قربان من
یا حسین یا حسین
یا حسین یا حسین
ناله ی یا حسین صوت قرآن من
ناله ی یا حسین صوت قرآن من
یا حسین یا حسین
یا حسین یا حسین
کوفه شد صحنه ی عید قربان من
کوفه شد صحنه ی عید قربان من
یا حسین یا حسین
یا حسین یا حسین
ناله ی یا حسین صوت قرآن من
ناله ی یا حسین صوت قرآن من
یا حسین یا حسین
یا حسین یا حسین
کوفه شد صحنه ی عید قربان من
کوفه شد صحنه ی عید قربان من
یا حسین یا حسین
یا حسین یا حسین
در یم خون ببین حج عشق و وفا
در یم خون ببین حج عشق و وفا
ناله ی یا حسین صوت قرآن من
ناله ی یا حسین صوت قرآن من
یا حسین یا حسین
یا حسین یا حسین
کوفه شد صحنه ی عید قربان من
کوفه شد صحنه ی عید قربان من
یا حسین یا حسین
یا حسین یا حسین
ناله ی یا حسین صوت قرآن من
ناله ی یا حسین صوت قرآن من
یا حسین یا حسین
یا حسین یا حسین
کوفه شد صحنه ی عید قربان من
کوفه شد صحنه ی عید قربان من
یا حسین یا حسین
یا حسین یا حسین
من در این حد خود مهره و محرمم
من در این حد خود مهره و محرمم
حسین
من در این حد خود مهره و محرمم
جام خونین آب چشمه ی زمزمم
جام خونین آب چشمه ی زمزمم
یا حسین یا حسین
یا حسین یا حسین
کوفه شد صحنه ی عید قربان من
کوفه شد صحنه ی عید قربان من
یا حسین یا حسین
یا حسین یا حسین
تو مراد منی
من مرید تو ام
تو مراد منی
من مرید تو ام
یا حسین یا حسین
تو مراد منی
من مرید تو ام
تو مراد منی
من مرید تو ام
تو امید من و من کنیز توام
تو امید من و من کنیز توام
کوفه شد صحنه ی عید قربان من
کوفه شد صحنه ی عید قربان من
یا حسین یا حسین
یا حسین یا حسین
کوفه شد صحنه ی عید قربان من
کوفه شد صحنه ی عید قربان من
یا حسین یا حسین
یا حسین یا حسین
کوفه شد صحنه ی عید قربان من
کوفه شد صحنه ی عید قربان من
یا حسین یا حسین
یا حسین یا حسین
هر که زجرم دهد من ز خود فارقم
هر که زجرم دهد من ز خود فارقم
هر که زجرم دهد من ز خود فارقم
هر که سنگم زند من به تو عاشقم
هر که سنگم زند من به تو عاشقم
ناله ی یا حسین صوت قرآن من
ناله ی یا حسین صوت قرآن من
یا حسین یا حسین
یا حسین یا حسین
کوفه شد صحنه ی عید قربان من
کوفه شد صحنه ی عید قربان من
یا حسین یا حسین
یا حسین یا حسین
کوفه شد صحنه ی عید قربان من
کوفه شد صحنه ی عید قربان من
یا حسین یا حسین
یا حسین یا حسین

امیر عباس انصاری 01-18-2008 06:49 AM

شعر عاشورا .... ( نوای نی نوا )
 
سبکبالان 1 Lyrics


سبکبالان خراميدند و رفتند
مرا بيچاره ناميدند و رفتند


سواران لحظه اي تمکين تکردند
ترحم بر من مسکين نکردند


سواران از سر نعشم گذشتند
فغانها کردند و برنگشتند
اسير و زخمي و بي دست و پا من
رفيقان اين چه سودا بود با من؟


رفيقان رسم همدردي کجا رفت؟
جوانمردان جوانمردي کجا رفت؟


مرا اين پشت مگذاريد بي پا
گناهم چيست پايم بود در خواب


اگر دير آمدم مجروح بودم
اسير غبض و بسط روح بودم


در باغ شهادت را نبنديد
به ما بيچارگان زانسو نخنديد


رفيقانم دعا کردند و رفتند
مرا زخمي رها کردند و رفتند


رها کردند در زندان بمانم
دعا کردند سرگردان بمانم


شهادت نردبان آسمان بود
شهادت آسمان را نردبان بود

چرا برداشتند اين نردبان را؟
چرا بستند راه آسمان را؟


مرا پايي به دست نردبان بود
مرا دستي به بام آسمان بود

شهيد تو بالا رفته اي من در زمينم
برادر رو سياهم شرمگينم


مرا اسب سپيدي بود روزي
شهادت را اميدي بود روزي


در اين اطراف گوش اي دل تو بودي
نگهبان بي شبي غافل تو بودي


بگو اسب سپيدم را که دزديد
اميدم را اميدم را که دزديد


مرا اسب چموشي بود روزي
شهادت مي فروشي بود روزي


شبي چون باد بر يالش خزيدم
به سوي خانه ساقي دويدم


چهل شب راه را بي وقفه راندم
چهل تصوير تا کينامه خواندم


ببين اي دل چقدر اين قصر زيباست
گمانم خانه ساقي همينجاست

دلم تا دست بر دامان در زد
دو دستي سنگ شيون را به سر زد


اميدم مشت نوميدي به در کوفت
نگاهم قفل در ميخ غدر کوفت


چه در وضعي چه در فصل اقاقي
به روي عاشقان در بسته ساقي


بر اين در واي من قفلي لجوج است
بجوش اي اشک هنگام خروج است


در ميخانه را گيرم که بستند
کليدش را چرا يا رب شکستند؟


من آخر طاقت ماندن ندارم
خدايا تاب جان کندن ندارم


دلم تا چند يا رب خسته باشد؟
در لطف تو تا کي بسته باشد؟


بيا باز امشب اي دل در بکوبيم
بيا اين بار محکمتر بکوبيم


مکوب اي دل به تلخي دست بر دست
در اين قصر بلور آخر کسي هست


بکوب اي دل که اين جا قصر نور است
بکوب اي دل مرا شرم حضور است

بکوب اي دل که غفار است يارم
من از کوبيدن در شرم دارم شرم دارم شرم دارم :41: :41: :41: :41: ( احسنت ):53::53:



بکوب اي دل که جاي شک و ظن نيست
مرا هرچند روي در زدن نيست :53::53::53::53:



کريمان گر چه ستار العيوبند
گداياني که محبوبند خوبند


بکوب اي دل مشو نوميد از اين در
بکوب اي دل هزاران بار ديگر


دلا پيشآي تا داغت بگويم
بگو شب غصه اي شيرين بگويم


برون آيي اگر از حفرهء ناز
برويت ميگشايم سفرهء راز


نميدانم که بگويم يا نگويم
دلا بگذار تا حالا نگويم


ببخش اي خوب امشب نا توانم
خطا در رفته از دست زبانم


لطيفا رحمتا بر من ضعيفم
قويتر از من است امشب حريفم


شبي ترک محبت گفته بودم
ميان دره شب خفته بودم


نيم از ناله شيرين تهي بود
سرم بر خاک طاقت سر نمي سوخت


زبانم حرف با حرفي نميزد
سکوتم ظرف بر ظرفي نميزد


نگاهم خار در جايي نمي کوفت
به چشمم اشک غم پايي نمي کوفت


دلم در سينه قفلي بود محکم
کليدش بود در درياچه غم


اميدم گرد اميدي نميگشت
شبم دنبال خورشيدي نميگشت


حبيبم قاصدي از پي فرستاد
پيامي با بلوري مي فرستاد


که ميدانم تو را شرم حضور است :53:
مشو نوميد اينجا قصر نور است :53:



الا اي عاشق اندوهگينم
نميخواهم تو را غمگين ببينم


اگر آه تو از جنس نياز است
در باغ شهادت باز باز است


نميدانم که در سر اين چه سوداست
همين اندازه ميدانم که زيباست


خداوندا چه در ظرف اين چه در دست
که فولاد دلم را آب کردست


مرا اي دوست شرم بندگي کشت
چه لطف است اين مرا شرمندگي کشت



جان مولا حسین این شعر رو خوب بخونین
واقعا عالیه :53::53:

واقعا عالیه :41::41:

واقعا عالیه :53::53:


:53::53::53::53::53::53::53::53::53:




امیر عباس انصاری 01-18-2008 06:52 AM

شعر عاشورا .... ( نوای نی نوا )
 
سبکبالان2 Lyrics


مرا اسب سپیدی بود روزی
شهادت را امیدی بود روزی

در این اطراف گوش ای دل تو بودی
نگهبان بی شبی غافل تو بودی

بگو اسب سپیدم را که دزدید
امیدم را امیدم را که دزدید

مرا اسب چموشی بود روزی
شهادت می فروشی بود روزی

شبی چون باد بر یالش خزیدم
به سوی خانه ساقی دویدم

چهل شب راه را بی وقفه راندم
چهل تصویر تا کینامه خواندم

ببین ای دل چقدر این قصر زیباست
گمانم خانه ساقی همینجاست

دلم تا دست بر دامان در زد
دو دستی سنگ چیون را به سر زد

امیدم مشت نومیدی به در کوفت
نگاهم قفل در میخ غدر کوفت

به روی عاشقان در بسته ساقی (2)

بر این در وای من قفلی لجوج است
بجوش ای اشک هنگام خروج است

در میخانه را گیرم که بستند
کلیدش را چرا یا رب شکستند؟

من آخر طاقت ماندن ندارم
خدایا تاب جان کندن ندارم

دلم تا چند یا رب خسته باشد؟
در لطف تو تا کی بسته باشد؟

بیا باز امشب ای دل در بکوبیم
بیا این بار محکمتر بکوبیم

مکوب ای دل به تلخی دست بر دست
در این قصر بلور آخر کسی هست

بکوب ای دل که این جا قصر نور است
بکوب ای دل مرا شرم حضور است

بکوب ای دل که غفار است یارم
من از کوبیدن در شرم دارم شرم دارم شرم دارم

امیر عباس انصاری 01-18-2008 06:56 AM

شعر عاشورا .... ( نوای نی نوا )
 
نوحه و مرثیه خانم فاطمه زهرا ( س ) Lyrics

یا علی بنشین کنارم شد زمان احتزارم
یا علی بنشین کنارم شد زمان احتزارم
تا که در این آخرین دم
سر به دامانت بذارم
یا علی بنشین کنارم شد زمان احتزارم
تا که در این آخرین دم
سر به دامانت بذارم
تا که در این آخرین دم
سر به دامانت بذارم
غصه ها در سینه دارم
اشک و خون از دیده دارم
میروم با قلب خسته میروم با قلب خسته
سینه و پهلو شکسته
سینه و پهلو شکسته
سینه و پهلو شکسته
یا علی در خانه ات چون آمدم افتاده بودم
یا علی در خانه ات چون آمدم افتاده بودم
از غمت اکنون به یک دم ناله ای هم شوق به جونم
از غمت اکنون به یک دم ناله ای هم شوق به جونم
غصه ی این دوران بگسسته دیگر تار و پودم
میروم با قلب خسته
سینه و پهلو شکسته
سینه و پهلو شکسته
به که بعد از تو چه مهنت ها به پیغمبر کشیدند
به که بعد از تو چه مهنت ها به پیغمبر کشیدند
شد گواه روزگار تار من موی سپیدم
در ره دین هر بلا زیرا به جان و دل خریدم
میروم با قلب خسته
سینه و پهلو شکسته
سینه و پهلو شکسته
تا نگردد قلب پر مهرت ز حال من پریشان
تا نگردد قلب پر مهرت ز حال من پریشان
می کنم من صورت سیلی خود را از تو پنهان
می کنم من صورت سیلی خود را از تو پنهان
با تنی مجروح و آزرده و اکنون می دهم جان
میروم با قلب خسته
سینه و پهلو شکسته
منزل قرآن و عطرت باشد این کاشانه ی من
منزل قرآن و عطرت باشد این کاشانه ی من
درد معوای آتش دشمن دیوانه ی من
قتله گاه محسنم شد آستان خانه ی من
میروم با قلب خسته
سینه و پهلو شکسته
سینه و پهلو شکسته
چون تو را میبرد دشمن
جانب مسجد علی جان
چون تو را میبرد دشمن
جانب مسجد علی جان
از پیت می آمدم آزرده دل
افتان و خیزان
از پیت می آمدم آزرده دل
افتان و خیزان
دست من بر دامنت بود و
.......
دست من بر دامنت بود و
........
میروم با قلب خسته
سینه و پهلو شکسته
سینه و پهلو شکسته
پیش چشم این یتیمان گریه
کمتر کن علی جان
پیش چشم این یتیمان گریه
کمتر کن علی جان
بیش از این با اشکهایت
قلب زارم را نسوزان
بیش از این با اشکهایت
قلب زارم را نسوزان
ای پسر عم کن حلالم
ای پسرعم کن حلالم
شد دگر هنگام هجران
میروم با قلب خسته
سینه و پهلو شکسته
سینه و پهلو شکسته
بابا جون مادر ما از بچه هاش رو میگیره
بابا جون مادر ما از بچه هاش رو میگیره
نمی دونم چی شده دستاش و پهلو میگیره
نمی دونم چی شده دستاش و پهلو میگیره
از همون روز که در خونمون و آتیش زدند
از همون روز که در خونمون و آتیش زدند
به دل مادر ما زخم زبون و نیش زدند
به دل مادر ما زخم زبون و نیش زدند
دیگه اون روز تا حالا از گریه آروم نمیشه
دیگه اون روز تا حالا از گریه آروم نمیشه
می خوام آرومش کنم جون بابا روم نمیشه
می خوام آرومش کنم جون بابا روم نمیشه
یه روزی دم گل خون نشسته روی پیرهنم
مگه سینه ات چی شد که خون میاد هی از تنت
مگه سینه ات چی شد که خون میاد هی از تنت
اون که اون روزا منو به روی زانوش می نشوند
اون که اون روزا منو به روی زانوش می نشوند
نمی دونم دیشب نمازش و نشسته خوند
نمی دونم دیشب نمازش و نشسته خوند
اون که از داغ باباش قد بلندش خمیده
اون که از داغ باباش قد بلندش خمیده
من خودم حالیم میشه چقدر مصیبت کشیده
من خودم حالیم میشه چقدر مصیبت کشیده
یه چیزی می خوام بگم بابا خجالت می کشم
یه چیزی می خوام بگم بابا خجالت می کشم
به داداش حرفی نزن هر چی دارم ....
نکنه مرگ داداش کوچولو از ....
نکنه مرگ داداش کوچولو از ....
نکنه سینه مادر جای نیش خنجره
نکنه سینه مادر جای نیش خنجره
یه بقچه بسته داره میگه که توش یه پیرهنه
ببرش به کربلا بگو حسین تنش کنه
ببرش به کربلا بگو حسین تنش کنه
ببرش به کربلا بگو حسین تنش کنه
نکنه مادر ما داره وصیت میکنه
نکنه مادر ما داره وصیت میکنه
آخر این روزا منو همش نصیحت می کنه
آخر این روزا منو همش نصیحت می کنه
کربلایی که میگه جای شهیدان منه
کربلایی که میگه جای شهیدان منه
اون کجاست که گفتنش قلبمو آتیش میزنه
اون کجاست که گفتنش قلبمو آتیش میزنه
اون کجاست که گفتنش قلبمو آتیش میزنه

امیر عباس انصاری 01-18-2008 06:59 AM

شعر عاشورا .... ( نوای نی نوا )
 
دسته گلها (بوی سیب) Lyrics


بازم مثل هر شب کسلم
غصه نشسته رو دلم
میگن بازم شهید میاد
یه عالمه خیلی زیاد
گروه کر:
ای ایران.ای مرز پر گوهر.زنده باد.ایران.ای ایران
مهرزاد:
دسته گلای بی زبون
فریدون:
گمشده های بی نشون
مهرزاد:
یه ریزه خاکسترشون
فریدون:
دو حلقه انگشترشون
مهرزاد:
یه تیکه استخون سرد
فریدون:
یه شاخه گل یه بال و پر
مهرزاد:
یه دکمه ی پیرهنشون
فریدون:
یه ذره خاک تنشون
مهرزاد:
تابوتای یه اندازه
فریدون:
تو هرکدوم یه سربازه
مهرزاد:
بادی که شیون می زنه
فریدون:
ابری که بر تن می زنه
مهرزاد:
تابوتا خیسه آب می شن
فریدون:
دسته گلا خراب می شن
مهرزاد:
می پیچه تو شهر و دهات
فریدون:
عطر سلام و صلوات



مهرزاد:
آی مادرای مهربون
فریدون:
بچه هاتون بچه هاتون
مهرزاد:
دسته گلایی که دادین
فریدون:
به جبهه ها فرستادین
فریدون:
حالا با تابوت اومدن
مهرزاد:
با بوی باروت اومدن
فریدون:
سر ندارن پا ندارن
مهرزاد:
شوق تماشا ندارن
فریدون:
مادر از خدا می خوان
مهرزاد:
با گریه و دعا می خوان
فریدون:
تابوتاشونو باز کنن
مهرزاد:
بچه هاشونو ناز کنن




فریدون:
اما بویی عجیب میاد
بو کنی بوی سیب میاد
میگن کسی که پا بشه
راهی جبهه ها بشه
سر به بیابون بذاره
تو عاشقی جون بزاره
اونجا که افتاب می شینه
خواب گلستون می بینه
بچه های عزیزم
باغ گلای سیبم
رو عشقتون پا نذارین
ایران رو تنها نزارین
میهن رو تنها نزارین

امیر عباس انصاری 01-18-2008 07:02 AM

شعر عاشورا .... ( نوای نی نوا )
 
به ما میگن دیوونه Lyrics

اگه دیوونه ندیده ای به ما میگن دیووونه

بذار ملامت بکنن یه خوب و بد می مونه

{جمعیت} یه خوب و بد می مونه

دل من از روز ازل اسیر یک نگاهه
حسین و دوست داره مگه خاطر خواهی گناهه

دیوونه حسینم و ویرونه حسینم
دیوونه حسینم و {جمعیت} ویرونه حسینم

خراب و مست گوشه میخونه حسینم
{جمعیت} میخونه حسینم

دل هر کی با یاری خوشه
یار دل ما حسینه
ترانه ای که دل و می بره
صدای یا حسینه



دل هر کی با یاری خوشه
یار دل ما حسینه
{جمعیت}ترانه ای که دل و می بره
صدای یا حسینه

عقل از سر من پریده و دیوونگی جا گرفته
عقل از سر من پریده و {جمعیت}دیوونگی جا گرفته

عقل از سر من پریده و دیوونگی جا گرفته

حرف اگه داری با خدا بزن
{جمعیت}عقلمو خدا گرفته


هر کی عاشقه بگه

منم یه روز عاقل بودم
{جمعیت} عشق تو مجنونم کرد

منم یه روز عاقل بودم
{جمعیت}عشق تو مجنونم کرد

ز شهر عقل و عاقلا یکباره بیرونم کرد

یا زینب

هرکی عاقله غمی داره
روزگار درهمی داره


هرکی عاقله غمی داره
{جمعیت}روزگار درهمی داره


عاشق نشدی نمی دونی
دیوونه گی عالمی داره

{جعیت} دیوونه گی عالمی داره

بهشت من حسینه و سرشت من حسینه
بهشت من حسینه و
{جمعیت}سرشت من حسینه

نوشته کتاب سرنوشت من حسینه

آخرین بیت


دل من از روز ازل اسیر یک نگاهه
حسین و دوست داره مگه خاطر خواهی گناهه
{جمعیت} خاطر خواهی گناهه

دیوونه حسینم و ویرونه حسینم
خراب و مست گوشه میخونه حسینم
میخونه حسینم


حسین حسین حسین حسین حسین حسین حسین
:53::53:

امیر عباس انصاری 01-18-2008 09:11 AM

شعر عاشورا .... ( نوای نی نوا )
 
سر سودا دارم

ای خدا با تو من امشب سر سودا دارم

شوق دیدار تو در صحنه فردا دارم

تا که جاوید بماند به جهان دین نبی

بهر قربانی او اکبر زیبا دارم

تا کنم پیروی از آن پدر مظلومم

بهر شق القمری حامی و سقا دارم

تا کنم شاد دل فاطمه و قلب حسن

طفل شش ماهه و هم قاسم رعنا دارم

تا که رونق بدههم مستی بازار غمت

خواهر خون جگر و زینب کبری دارم

دخت ویرانه نشین وپسر بیماری

بهر ماندن وسط آتش اعدا دارم

هرکه خواهد که غنیمت ببرد گو آید

کهنه پیراهن و انگشتر اعلاء دارم

سر اگز هست فقط در تو از بهرِ

نیزه و مطبخ وهم دیر نصاری دارم

بهر جانبازی در راه تو تا فردا ظهر

ناله و زمزمه و شیون وغوغا دارم

امیر عباس انصاری 01-18-2008 09:18 AM

شعر عاشورا .... ( نوای نی نوا )
 
شهادتنامه

امشب شهادتنامه عشاق امضاء می شود
فردا ز خون عاشقان، این دشت دریا می شود

امشب کنار یکدگر بنشسته آل مصطفی
فردا پریشان جمعشان، چون قلب زهرا می شود

امشب بود برپا اگر، این خیمه ثار اللهی
فردا به دست دشمنان، برکنده از جا می شود

امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی
فردا صدای الامان زین دشت برپا می شود

امشب کنار مادرش، لب تشنه اصغر خفته است
فردا خدایا بسترش، آغوش صحرا می شود

امشب که جمع کودکان در خواب ناز آسوده اند
فردا به زیر خارها، گمگشته پیدا می شود

امشب رقیه حلقه ی زرّین اگر دارد به گوش
فردا دریغ این گوشواره از گوش او وا می شود

امشب به خیل تشنگان، عباس باشد پاسبان
فردا کنار علقمه، بی دست، سقا می شود

امشب که قاسم زینب گلزار آل مصطفاست
فردا ز مرکب سرنگون، این قد رعنا می شود

امشب بود جای علی، آغوش گرم مادرش
فردا چه گلها پیکرش، پامال اعدا می شود

امشب گرفته در میان، اصحاب، ثارالله را
فردا عزیز فاطمه، بی یار و تنها می شود

امشب به دست شاه دین، باشد سلیمانی نگین
فردا به دست ساربان، این حلقه یغما می شود

امشب سر ثارالله، بر دامن زینب بود
فردا انیس خولی و دیر نصاری می شود

ترسم زمین و آسمان، زیر و زبر گردد حسان
فردا اسارتنامه زینب چو اجرا می شود

فرا رسیدن ماه غم ماه عزا را تسلیت می گوییم

امیر عباس انصاری 01-19-2008 01:53 AM

شعر عاشورا .... ( نوای نی نوا )
 
http://www.imageox.com/image/161912-P30City.Ne.jpeg
سیب سرخ شهادت

گودال قتلگاه، پر از بوي سيب بود
تنها تر از مسيح، كسي بر صليب بود


سرها رسيد از پي هم، مثل سيب سرخ
اول سري كه رفت به كوفه، حبيب بود!


مولا نوشته بود : بيا اي حبيب ما
تنها همين، چقدر پيامش غريب بود


مولا نوشته بود : بيا، دير مي شود
آخر حبيب را ز شهادت نصيب بود


مكتوب مي رسيد فراوان، ولي دريغ
خطش تمام، كوفي و مهرش فريب بود


اما حبيب، رنگ خدا داشت نامه اش
اما حبيب، جوهرش « امن يجيب» بود


يك دشت، سيب سرخ، به چيدن رسيده بود
باغ شهادتش، به رسيدن رسيده بود



به یاد حبیب ابن مظاهر بزرگ یار و همراه کربلا:53:
روحش شاد:53::53:
خلد برین آشیان باد:53::53::53:

ارادتمند.... امیرعباس.... بچه تهرانپارس!!:53:


امیر عباس انصاری 01-19-2008 02:03 AM

شعر عاشورا .... ( نوای نی نوا )
 
http://www.imageox.com/image/161919-abbas1.jpg


زبانحال قمر بنی هاشم با برادر:


طاقت ندارم تا که تنهایت ببینم
اندوه را در چشم زیبایت ببینم

می بینمت، اما توان دیگر ندارم
می خواهمت، دردا که جان دیگر ندارم

دستی ندارم تا که مشکت را بگیرم
بگذار تا از گونه اشکت را بگیرم

اینک به بالینم بیا، ای ماه تابان!
دستم بگیر ای دستگیر بی پناهان!

ای سید و سالار مردان بهشتی!
ای آن که سردار بزرگ سرنوشتی!

مولای من، جانان من، جانم برادر!
در این دل خونین من رحمی بیاور

می سوزد از داغ عزیزان قلب خسته
قلبی که صد بار از غم دوران شکسته

در راه تو از تیر باران ها گذشتم
با عشقت از دریای طوفان ها گذشتم

ای کاش می شد باز هم پیشت بمانم
تا پای جان در خدمتت یاری رسانم

عباس جانبازم، علمدار تو هستم
در پای تو قابل ندارم چشم و دستم

جز در درون چشم خود آبی ندارم
از کودکان تشنه تو شرمسارم


:2::2:
یا قمر بنی هاشم:53::53:


امیر عباس انصاری 01-19-2008 02:21 AM

شعر عاشورا .... ( نوای نی نوا )
 
یا رقیه (س)

دلم زدست زمانه عجیب می گیرد
دلم بهانه روی حبیب می گیرد

غروب گشته دوباره خدا نمی دانم
چرا خرابه ما بوی سیب می گیرد

شب گذشته خدایا در آسمان دیدم
که ماه وقت خسوفش غریب می گیرد

برای طعنه زدن آن محافظ رومی
تمام روز بدستش صلیب می گیرد
بدست دیگر خود آن حرامی بی دین
چقدر کعب نی اش رامهیب می گیرد

برای تاول پایم زمردم این شهر
مدام عمه سراغ طبیب می گیرد

امیر عباس انصاری 01-19-2008 02:30 AM

شعر عاشورا .... ( نوای نی نوا ) بوی سیب و، حرم حبیب و، حسین غریب و، کرببلا،
 
http://www.imageox.com/image/161926-bein20ol20.jpg

بوی سیب
بوی سیب و، حرم حبیب و، حسین غریب و، کرببلا،
بوی احمر، بوی احمر، شیش ماهه و اکبر، کرببلا،
بوی عنبر، خنجر روی حنجر، ماهِ رخ اکبر، کرببلا،

بوی لاله، دختر سه ساله، خدای آلاله، کرببلا،


بوی دود و، بوی دود و، صورت کبود و، کرببلا،
بوی یاس و، ضریح عباس و، خدای احساس و کرببلا،
بوی شبنم، نفس نفس دم دم، من عاشقت هستم، کرببلا،
بوی نیلوفر، بوی نیلوفر، روی نیزه ها سر، کرببلا،

این دل رمیده ی من، در انتظار حرم یاره،

میخواد، شیش گوشه ببینه، جز غم و زاری کاری نداره
آخرش از عشق تو مولا، میمیرم، میمیرم، میمیرمبه خدا،
کربلای با صفاتو میبینم، میبینم، میبینم به خدا،

اگه ساقی حسینه، اگه ساقی حسینه،
من می نخورده مستم،
به کوی او ببازم، تمام بود و هستم،

تو چه در پیمانه کردی، که مرا دیوانه ی، دیوانه ی، دیوانه کردی،
با نگاهت دل ربودی، که مرا مستانه ی، مستانه ی، مستانه کردی،

کنج قفس میتونم باشم،بی همنفس میتونم باشم،
من بی حسین نمیتونم،
آخه آقامه ، دوسش دارم، مولامه دوسش دارم،
کربلای تو، حسین جان، آقا عشق عالمینه،
همه میگن صفای دل، صحن بین الحرمینه،


آقا جون کن عنایت، که شوم کربلایی،
سائل کوی یارم، میکنم من گدایی
آواره ی صحرا میتونم باشم،
غریب و تنها،میتونم باشم،
بی کربلا نمیتونم، نمیتونم،

آخه زیاء عینه، دوسش دارم، زیاء عینه، دوسش دارم،
حرم حسینه دوسش دارم، حرم حسینه دوسش دارم،
بی مه فروزان میتونم باشم، بی خورشید تابان میتونم باشم،
بی ابالفضل نمیتونم، نمیتونم،

آخه آقامه، دوسش دارم، مولامه دوسش دارم
از بس که این، دل من، حسرت کربلا خورد،
که آخر شاه مشهد، منو کرببلا برد،

آواره ی صحرا میتونم باشم،
غریب و تنها میتونم با شم،
من بی زهرا نمیتونم نمیتونم
آخه مادرمه، دوسش دارم، سرورمه دوسش دارم،
آواره ی صحرا به شور و شـِـین،
دنبال رأس داداش حسین،


مددی یا زینب یا زینب، یا زینب، یا زینب،

مددی یا زینب یا زینب، یا زینب، یا زینب،

به خدا، هرجایی رفتم، گفتم اربابم تویی،
نکنه جدام کنی، از صف نوکرات حسین،
هرچی سنگم بزنن، از در خونت نمیرم،

جون میدم، فدات میشم، نمیکنم رهات حسین،
خوشگلی و مه جبینی، مایه ی فخر زمینی،

پهلوون پهلوونا، پسر ام البنینی،
یادت باشه مادر، بلا گردون حسینی،

دلبری و دلربایی، پسر شیر خدایی،

پرچم حسین به
پسرم تو نورعینی،
پادشاه عالمینی،
امادوشت، ساقی تشنه لبایی،

دل من به غم اسیره، چشم تو زخم یه تیره،
تشنه لب کنار دریا، مادرت برات بمیره،

امیر عباس انصاری 12-29-2008 04:32 AM

شعر عاشورا .... ( نوای نی نوا )
 
سلام:53:
محرم آمد و عیدم عزا شد
حسینم وارد کربو بلا شد


نذارین این تاپیک بخوابه:53::53::53:
به عشق امام حسین پرش کنید از اشعار و نوجه ها و مرثیه ها و...
یا حق
یا حسین
بسم رب الحسین

[IMG]http://www.*************/images/maghalat-f/honar/ashura.jpg[/IMG]

می‌رسد باز چون نوای عاشورا
دل من می‌تپد برای عاشورا

گریه کن گریه کن به وسع دلت
گر شدی مبتلای عاشورا!

از که خواهی وساطتت بکند
غیر از آن اشکهای عاشورا

آنچه می‌ریزی از دو چشم فرو
ذره‌ای باد در رثای عاشورا

تیغ بر ظلم می‌کشد از جان
جان نثار ولای عاشورا

چه کسی جز حسین می‌دانست
چیست رمز بقای عاشورا

این لب خشک از ابوالفضل است
آن علمدار کربلای عاشورا

کز لب آب، تشنه‌لب برگشت
کرد جان را فدای عاشورا

مشک سوراخ و تیر بر گردن
می‌چکد خون ز نای عاشورا

کودکان تشنه در حریم حرم
خفته با لای‌لای عاشورا

زن بیدار دل، نشانش چیست؟
هست زینب، صدای عاشورا!

می‌رود از زمین به عرش خدا
این صدای رسای عاشورا

می‌رسد این پیام، خون‌آلود
گم مکن محتوای عاشورا

دل رها کن، به دست عشق سپار
خود رود پا به پای عاشورا

قصه‌ها دارد این حکایت سرخ
تو کجایی؟ کجای عاشورا؟!

:53::53::53::53:

haj_amir 12-29-2008 11:19 AM

دوباره نیزه و پرچم دوباره آمده محرم
دوباره شهیه و شمشیر دوباره آمده محرم
دوباره ناله زینب درون گودال
دوباره چک چک شمشیر دوباره آمده محرم
زخیمه صدای طفلان ز دور صدای اسبان
دوباره گریه خوبان دوباره آمده محرم
عمو قتیل نهر فرات است حسین قتیل العبرات
دوباره علی اکبر دوباره آمده محرم
صدای طفل رضی ات بگوش می آید
دوباره روزه آب است دوباره آمده محرم
ز سوز دل زینب ز اشک رخ صحرا
نوید میدهد طوفاندوباره آمده محرم
دل بی قرار من هر دم زسوز میگوید
بیا بپا حیز ای دل دوباره آمده محرم
امیررضا

SonBol 03-16-2009 08:46 AM

اى چرخ غافلى كه چه بيداد كرده اى
وز كين چه ها در اين ستم آبادكرده اى

در طعنت اين بس است كه با عترت رسول
بيداد كرده خصم و تو امدادكرده اى

اى زاده زياد نكرده است هيچگه
نمرود اين عمل كه تو شداد كرده اى

بهر خسى كه بار درخت شقاوت است
در باغ دين چه با گل و شمشادكرده اى

با دشمنان دين نتوان كرد آنچه تو
با مصطفى و حيدر و اولاد كرده اى

حلقى بود كه بوسه گه مصطفى مدام
آزرده اش به خنجر فولاد كرده اى

ترسم تو را دمى كه به محشر در آورند
از آتش تو دود به محشر در آورند

امیر عباس انصاری 12-19-2009 02:09 PM

شعر عاشورا .... ( نوای نی نوا )
 
شعری در وصف امام حسین (ع)
**بسم رب الحسین (ع)**


حسین(ع)

آب می گوید حسین مهتاب می گوید حسین
منبرو سجاده ومحراب می گوید حسین

خاک می گوید حسین افلاک می گوید حسین
هر کسی که خورده شیر پاک می گوید حسین

صبر می گوید حسین بی صبر می گوید حسین
پیکر من در میان قبر می گوید حسین

بیشه می گوید حسین اندیشه می گوید حسین
غنچه و باغ و گیاه و رییشه می گوید حسین

دار می گوید حسین دلدار می گوید حسین
در مدینه احمد مختار می گوید حسین

شور می گوید حسین منشور می گوید حسین
جنیان را تا ابد منصور می گوید حسین

یار می گوید حسین ایار می گوید حسین
فاطمه بین در و دیوار می گوید حسین

یاس می گوید حسین احساس می گوید حسین
در کنار علقمه عباس می گوید حسین

نار می گوید حسین ذوالنار می گوید حسین
بین میدان حیدر کرار می گوید حسین

گاه می گوید حسین نا گاه می گوید حسین
شمس و نجم و کهکشان و ماه می گوید حسین

خاک می گوید حسین افلاک می گوید حسین
مجتبی با سینه ی صد چاک می گوید حسین

لاله می گوید حسین آلاله می گوید حسین
در خرابه دختری با ناله می گوید حسین

تار می گوید حسین دستار می گوید حسین
شام و کوفه کوچه و بازار می گوید حسین

آه می گوید حسین دلخواه می گوید حسین
آیه های حضرت اله می گوید حسین

دانه می گوید حسین دردانه می گوید حسین
تا به محشر این دل دیوانه می گوید حسین

اود می گوید حسین معبود می گوید حسین
تا ظهورش مهدی معود می گوید حسین

روح می گوید حسین مشروح می گوید حسین
ساقی سر تا به پا مجروح می گوید حسین

بال می گوید حسین اقبال می گوید حسین
این دل سر گشته در هر حال می گوید حسین

dada6 12-27-2009 10:16 AM

ماه محرّم آمد



مـاه محـرّم آمـد و فصـل بهـــار عشق


عـالم معطّر از گـل يـاسي كنار عشق


ماه محرّم آمـــــد و بـر خيـل عـاشقان


بارد شميم نـرگس عــالي تبــار عشق


باغي به نام كرب و بلا بين ! غريق نور


كـز يمن آن ، ثرا و ثـريّـا خمار عـــشق


سروي كشيده قـد بــه بلنداي آسمان


كآرد به ياد زنـده ي آزاده ، دار عشق


آغــوش لاله خفتـه يكي نـو شكفته اي


قلبـش پـر از ستاره و خود افتخار عشق


از نـه فلك بـراي تـماشا نشستـــه اند


بر جلوه هاي عـاطفه در گلعـذار عشق


عـالم نـديـده است بـدينسان تـحقّــقي


در عرض يك غروب گلستان به يار عشق






داغ دل


بيـا كه اين عصر باده ي خون با خيال جنون شرح جان دارد


بسوزد دل يا امام زمان ! درد عشقي كــــه عـاشقان دارد


بـه گــوشم پـژواك آن لالايــي خـاطـر ديـرين كرده سرزنده


بـه طفل شش ماهـه قلب فـلك نـاي آوازي مهربـان دارد


سر آن دارد كه پشت سحاب از خجالتي اش سوزد آن خورشيد


چرا كه سوزانده غنچه اي از گلشني كز حق بس نشان دارد


هـوا غمناك ، انـدرون ابـري ، چـشم دل دريـا ، ابـر طـوفـانـي


فـغان از ايـن شــرح حـالــي كـه از جنـاب گل ، باغبان دارد


بيا كه از چشمهاي فرات ، آبشار عطش ، تشنـه مي ريـــزد


صـداي نـالـه ز نـاي سما ، رعـد و بـرقي بس بي امان دارد


بكن بـا مـن زمـزمـه ايـنـك ، اي امـامم در صبـح آديـنـــه


گــــرفتـه بـد جـوري اين دل در گلسِــتاني كه داستان دارد


گهي اشكـم مـــي رود داخـل تـا زَنـَـد بيـرون آه سوزان را


نگــر چــون در سيـنـه ي دادا داغ غـــربت آتـشفشان دارد




شعر از : ابوالفضل دادا


اکنون ساعت 11:14 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)