پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   فیلم سينما تئاتر و تلویزیون Cinema and The Movie (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=26)
-   -   سکانسهای ماندگار تاریخ سینما (http://p30city.net/showthread.php?t=25954)

nae 05-29-2010 11:59 PM

سکانسهای ماندگار تاریخ سینما
 
سکانسی ماندگار از جواهر سینمای کمدی "بعضی ها داغشو دوست دارن (بیلی وایلدر ، 1959)"

جری (جک لمون)که هنوز به خاطر شبی که با آزگود میلیونر گذرانده ، شاد و شنگول است ،وارد اتاق هتل می شود . ولی وقتی یک انگشتر الماس بزرگ را به جو (تونی کرتیس) نشان می دهد و اعلام می کند که به زودی ازدواج خواهد کرد ،جو به شدت نگران می شود :" قرار گذاشته ایم ژوئن ازدواج کنیم " جو سعی می کند او را مجاب کند که به دلایل واضح او نمی تواند با آزگود ازدواج کند.ولی جری حالتی تدافعی دارد و اصرار می ورزد که آزگود زیاد هم برایش پیر نیست و تازه ، او عادت دارد مدام با دخترهای جوان ازدواج کند .جو مجبور می شود یادآوری کند که او یک دختر نیست ،یک مرد است و خب تازه برای چی یک مرد برود با یک مرد دیگر ازدواج کند ؟جری نگاه عاقلانه و سفیه ای به جو می اندازد چون پاسخ به نظرش خیلی بدیهی می رسد : آتیه!

nae 05-30-2010 12:01 AM

سکانس شروع پدرخوانده1

دون کورلیونه تو دفتر کارش نشسته و به حرفهای مردی که برای کمک سروقتش اومده گوش میده
و در همون حالت با انگشت هاش با صورتش بازی میکنه...
حرکت براندو تو اون صحنه و جنس بازیش بخصوص تو اون سکانس به بهترین شکل قدرت اجتماعی و روحی دون کورلیونه رو به تصویر کشید
یکی از صحنه های بیاد موندنی اون سکانسکه من خیلی دوستش دارم وقتیه که اون مرد درخواستش رو در گوش دون کورلیونه مطرح میکنه.... با هم ببینیم

http://perusio.com/images/don_corleone_perusio.jpg

nae 05-30-2010 12:03 AM

یکی از سکانس های محشر در فیلم " شب یلدا " اثر ماندگار کیومرث پور احمد

صحنه ای که محمد رضا فروتن تولد برای دخترش گرفته در حالیکه دختر در ایران نیست و جایی که دارد آهنگ بسیار زیبایی میخواند و اشک میریزد ( همدم غم شبونه / خرس صورتی میدونه / بی قرارتم / خواب میبینم در کنارتم / بارون اشک دربهارتم/...) جالب اینه که بدونیم فروتن برای این فیلم مدتی زیر نظر پری زنگنه آموزش آواز دید .

nae 05-30-2010 12:09 AM

روزی روزگاری در آمریکا ( سرجیو لئونه )
صحنه ای که دوست کوچک نودلوس ( رابرت دنیرو ) بر اثر خوردن گلوله در جال جان دادن است و به او میگوید " نودلوس من لیز خوردم "

http://up.iranblog.ir/3/1258790589.jpg
سکانس ابتدایی فیلم کودکی نودلوس هنگامی که معشوقه او در حال رقصیدن است و نودلوس او را پنهانی نگاه میکند ، و در ادامه سکانسی که او بعد از سالها زندان آزاد شده بود در یک رستوران با معشوقه اش ملاقات میکند .
http://up.iranblog.ir/3/1258832211.jpg
این همصحنه های کمدی فیلم است موقعی که ااعضای گروه برای وادار کردن رئیس پلیس نوزاد او را در بیمارستان جابجا میکنند ، وقتی رئیس پلیس نوزاد را بغل میکند متوجه میشود بچه دختر است ! و عصبانی میشود ( در صورتی که فرزند او پسر بود ! )

http://up.iranblog.ir/3/1258767584.jpg

صحنه ای از فیلم هنگامی که نودلوس ( رابرت دنیرو ) بعد از سالها دوری به خانه (زادگاه ) برمیگردد و عکس خود و رفقایش را میبیند !
http://up.iranblog.ir/3/1258739864.jpg

nae 05-30-2010 12:10 AM

سکانسی همراه با طنز کاستاریکا و شوخی او با جنگ و سینما
از فیلم Underground
-----
صحنه ی بمباران شهر و بلکی در خانه ی خود داره غذاش رو میخوره !

قوری رو سر میکشه و میگه فاشیست های حروم زاده ی لعنتی
زنش میاد میگه چطور میتونی توی این اوضاع به غذا خوردن ادامه بدی ؟
به همین شکلی که داری میبینی .
با همه ی این همه بمب چطور میتونی بخوری ؟
از روی لج ! میخوای گشنه بمیرم ؟
کمی گذشت فیلم و لوستر خانه ی بلکی میافته روی میز و غذا خوردنش قطع میشه !
بلند میشه بالای میز میره و سیم برق رو با دندوناش قطع میکنه ! و میگه دیگه بسه !

دارن شهرم رو بمب بارون میکنند ! دارن به شهرم حمله میکنند ! شهر خودم !
بلکی داری کجا میری ؟
http://ufile.info/up/files/szkbndzmy1j81nyox8lx.jpg
دارم میرم به این حروم زاده هایی که به اومدن شهر رو خراب کنند خوش آمد بگم .

nae 05-30-2010 12:12 AM

یک سکانس معرکه از سولاریس (1972 ، تارکوفسکی)

در نمای عمومی پایان فیلم می بینیم که کریس زانو می زند و پای پدرش را در آغوش می گیرد.دوربین به تدریج از آن ها دور می شود و تبدیل می شود به یک نمای هوایی که در آن ،کریس و پدر را بسیار کوچک و در دل اقیانوس سولاریس می بینیم. با این نما تارکوفسکی می گوید که مرز میان خاطره و واقعیت جاری زندگی قابل تفکیک نیست ،زیرا خاطره ی گناه (برآمده از سولاریس) برای زندگی کریس راهی روشن و مثبت گشوده و او این نکته ی بدیهی را برای اولین بار به صورتی شگفت آور با تمام وجود لمس می کند که واقعیت جاری امروز ،فردا چونان یک خاطره رخ می نماید و آن خاطره تا انتهای زندگی اش با او همراه است چونان خود زندگی.

nae 05-30-2010 12:14 AM

Godfather III

مایکل
: من شما رو به اینجا دعوت کردم تا شروع به کار پسرم در اپرا رو جشن بگیریم در اپرای کاوالاریا ( Cavallaria) رستیکانا
پسر: پدر . کاوالریا ( Cavalleria) رستیکانا
مایکل: کاوالریا. فکر کنم بلیط من مال یه اپرای دیگه ست . من مدت هاست که در نیویورک بودم
بعد پسر مایکل به مایکل میگه : پدر برات یه هدیه دارم موسیقی ای که طبق منابع معتبر مال شهر کرلئونه است
موسیقی خیلی زیبا , کاتی که به گذشته و تصویر رقص مایکل و همسر اولش در سیسیل میخوره و ناراحتی مایکل

http://forum.p30world.com/images/sta.../wol_error.gifاندازه این تصویر کوچک شده است ! برای مشاهده تصویر اصلی اینجا کلیک کنید . اندازه اصلی تصویر 758x568 و حجم آن 78 کیلوبایت میباشد.http://i36.tinypic.com/161yi4j.jpg

nae 05-30-2010 12:15 AM

شايد يكي از قشنگترين سكانسهاي تاريخ سينما مربوط به فيلم راننده تاكسي رابرت دنيرو باشه!
اونجايي كه اسلحه تو آستينش جاساز كرده و تو آينه داره تمرين مي كنه واقا خارق العاده بود!!!

http://www.chelmsford.gov.uk/media/i..._(o)_large.jpg

nae 05-30-2010 12:16 AM

از "یک متهم به قتل گریخت" ، روبرت برسون

توی صحنه ی ابتدایی فیلم می بینیم که فونتین در ماشین به همراه دو زندانی دیگه نشسته و داره به زندان منتقل میشه. دست اون دائما به سمت دستگیره اس که به محض اینکه سرعت ماشین کم شد و ایستاد فرار کنه. تا اینجا ما فقط صدای موتور ماشین رو داشتیم می شنیدیم چند ثانیه بعد به روبرو کات می خوریم و می بینیم ترانوایی با سر و صدای زیاد جلوی ماشین توقف می کنه و فونتین از این فرصت و توقف ماشین و سر و صدای تراموا استفاده می کنه و در رو باز می کنه در همین لحظه ی تمام صداها قطع میشه و ما در حالی که داریم جای خالی فونتین رو رو صندلی می بینیم صدای پاهاش رو در حال فرار می شنویم و سپس هم شلیک چند تیر. بعد از چند لحظه فونتین دوباره کنار همون دو زندانیه و فرارش نا موفق بوده.
برسون بدون اینکه اصلا فراری رو با دوربین خودش به تصویر بکشه این کار رو با صداپردازی فوق العاده اش کرده

nae 05-30-2010 12:19 AM

ادوارد دست قيچي


صحنه اي در ادوارد دست قيچي هست كه ادوارد مي خواهد يك تكه كيك را در بشقاب دختر مورد علاقه اش بگذارد . با كلي مشقت كيك را با دستهاي قيچي اش بلند مي كند و پس از يك لحظه ي پر اظطراب . كيك را روي لباس دختر مي اندازد . چهره ي ادوارد با بازي محشر جاني دپ در ان صحنه بسيار ديدني است . يادآور نقص و توانايي توامان مرد هنر آفرين .
كسي كه در عرض چند ثانيه از شمشادهاي بي شكل شاهكارهاي هنري مي افريند اما از گذاشتن يك تكه كيك در بشقاب دختر مورد علاقه اش عاجز است .

nae 05-30-2010 12:21 AM

چند سکانس ماندگار از فيلمه سانست بلوار وایلدر کبیر

سکانسی که نورما برايه سر گرم کردن جو خود رو بصورت چارلی چاپلین در مياورد و
آن حرکات استثنايی و خصوص چارلی را در مياورد واقعا زيباست در اين سکانسه سانسون
در نقشه نورما وقعا معرکه نقشه چارلی چاپلین رو بازی کرده

سکانسی که نورما به پيشه کارگردانی ميرود تا او برايش به خیاله خود فيلمش رو بسازد
نورما رويه صندلی مينيشيند با غروری خواست و عجيب و با نگاهی بلند همه رو زيره نظر ميگيرد
و از ديدی بالا و شاهانه به هم نگاه ميکند اينگار او در زمانه حال نيز ستاره دوست داشتنی
برايه همه هست


nae 05-30-2010 12:22 AM

از پدرخوانده 1

نگـــاه دن ویـــتو به ســانی


جانی بدنبال گرفتن نقش بازی در فیلمیست اما تهیه کننده رل را به او نمیدهد و حالا او آمده نزد پدرخوانده تا شاید او بتواند برایش کاری کند.افسردگی و ناامیدی جانی موجب عصبانیت پدرخوانده میشود به همین خاطر سعی می کند با یک سیلی و چند جمله حرف،او را از آن حالت خارج کند.
در این لحظه سانی وارد اتاق میشود.پدرخوانده متوجه آمدن او شده و از حرکاتش میشود این طور برداشت کرد که قصد دارد مسیر حرفهایش را عوض کند.با مکثی کوتاه گفتگویش را با جانی ادامه می دهد.
دن ویتو رو به جانی: "وقت واسه خانوادت میزاری؟"
جانی: "بله.زیاد"
دن ویتو:"خوبه.چون مردی که واسه خوانوادش وقت نزاره، مرد واقعی نیست"
در بین ادای این جمله، دن ویتونگاهی کوتاه میاندازد به عقبش و به سمت سانی.وای چه نگاهی!!


بله.سانی!خودشه!طرف حساب اصلیه دن ویتو،سانی ست نه جانی.مثل اینکه پدرخوانده از وضع او مطلع است و میداند که بر خلاف خودش آدم خانواده دوستی نیست و با این حرفها خواسته تلنگری به او زده باشد.در واقع به جانی گفت تا سانی بشنود.

nae 05-30-2010 12:23 AM

چی دیگه میشه گفت این عکس با آدم حرف میزنه


nae 05-30-2010 12:23 AM

صحنه ای ماندگار از فیلم " داستان های عامه پسند ( تارانتینو 1994)"

گروه کوچکی از آدم های نشئه ، بالای سر میا (اوما تورمن ) جمع شده اند که بعد از استنشاق مقداری هروئین دچار شوک شده است . لنس ( اریک استولتز) فروشنده مواد مخدر به وینسنت (جان تراولتا) می گوید :"باید آدرنالین رو مستقیم توی قلبش تزریق کنی " وینسنت می گوید :" خب بعدش چی ؟" لنس جواب می دهد :" خودم هم بدم نمیاد بدونم !"
بینندگان فیلم ، خوب می دانند که اگر وینسنت نتواند زندگی را به میا ، همسر رئیس ترسناکش برگرداند ، چه بلایی بر سرش خواهد آمد. با این حال ، آنها هم مثل لنس نمی دانند این تزریق آدرنالین چه اثری دارد . اما بر عکس ، کارگردان فیلم ، تارانتینو ، از همه چیز خبر داشت . استولتز می گوید :" یادمه موقع تمرین کوئنتین می گفت :(مثل اینه که به یک پلنگ شلیک بکنی ، یا مثلا یه ببر رو توی تله بندازی ، جانور قبل از آروم شدن ، چند لحظه عین دیوونه ها به خودش می پیچه . ) همینطور بعد از هربرداشت ما رو وادار می کرد که واکنش شدیدتر و دیوانه وارتری از خودمون نشون بدیم و ما رو مدام برای رسیدن به حالت جنون آمیزتر تحریک می کرد که واقعا نتیجه داد . چون وقتی اوما زنده میشه و یه گوشه می نشینه ، تماشاگر هم همون احساس آسایشی رو میکنه که ماها داشتیم " سر تمرین ، خود تارانتینو بعضی از این حالات را برای گروه بازی می کرد . استولتز می گوید:" یادم میاد کوئنتین همینطور کف اتاق پیچ و تاب می خورد . اون و اوما تورمن به نوبت حرکت ها رو تمرین می کردند . " پلان تزریق آدرنالین در حقیقت برعکس گرفته شد .استولتز می گوید :"شروع پلان در اصل موقعیه که سوزن توی سینه اوما تورمنه و بعد جان تراولتا اونو بیرون می کشه." برای پرینت نهایی ، این حرکت به صورت معکوس مورد استفاده قرار گرفت . اما چیزی که هیچگاه کاملا مشخص نشد این بود که ایا کل قضیه از لحاظ پزشکی صحت دارد یا خیر ؟ استولتز با خنده می گوید : " فکر کنم همه مون این سئوال را از تارانتینو کردیم و حداقل من یکی قانع شدم که حقیقت داره . البته بعید نیست سرمون رو شیره مالیده باشه ، اما اهمیتی نداره ،چون حسابی تفریح کردیم !"

nae 05-30-2010 12:25 AM


nae 05-30-2010 12:26 AM

some like it hot
سکانس هايه درون قطار اين فيلم واقعا خنده داره گفتگويه جويه به جری ميگويد هی به خودت
بگو دختری تا بتونی جلويه خودت را در مقابله اين دختران بگيری و پشت سره هم اين جمله رو تکرار
ميکند که ما رژيم داريم نه شيرينی نه خامه ايی (منظور ارتباط با دختران هست)و در ادامه
جری به او ميگويد اگر در مخمصه ايی افتادی منظور اگه دختری پيشت اومد و نتونستی خودت
رو کنترل کنی ترمزه خطر را بکش و ميبينيم که يکی از دختران پيشه جويه ميآد و يک مهمانی
ترتيب ميدهد و سپس همين طور بر تعداد دختران افزوده شده و شروع ميکنند به قلقلکه
جويه که جويه نميتواند جلويه خود و آن ها رو بگیرد و بعد ترمزه خطر را بکشد

سکاسنه ديگره فيلم که من واقعا از آن لذت بردم سکاسنی هست که جويه به فکر خودش
به جری رو دست زده و با شوگر برايه شنا به ساحل ميرود اما جويه زيرک تر از او خود
رو شبيه مرده رويايی شوگر ميکند و به ساحل ميرود و حسابی برايه شوگر لاف ميزند
در ادامه جويه برايه ضده حال زدن به جری سعی دارد زودتر خود و شوگر را به اتاق برساند
اما جری با زيرکی هر چه تمام تر زودتر به هتل ميرسه و در حاليکه که حمام هست
جلويه آن دو سبز ميشود

سکانسه ديگيری که بعد از ديدنه اين فيلم من هنوز به فکر آن ميوفتم و خندم ميگيره
سکانسه رقصه تانگو جری در لباس زنان با نامزه دهن گشادش است مخصوصا لحظاتی که يک
گل رو از دهن همديگر جابه جا ميکنند يا حرکاتی که انجام ميدهند هم واقعا شيرين است

nae 05-30-2010 12:27 AM

صحنه ای ماندگار از فیلم " از نفس افتاده"

ژان پل بلموندو ، در نقش یک تبهکار مجنون ، لحظه ای بیرون یک سالن نمایش فیلم می ایستد و با شیفتگی و ستایش به پوستری از همفری بوگارت چشم می دوزد ( پوستر فیلم " هرچه قوی تر باشند ، سخت تر به زمین می خورند" که بوگارت در آن نقش قهرمانانه ای نداشت ) او متواضعانه زیر لب می گوید : "بوگی" غوطه ور در انعکاس تصویر خود در شیشه و در تصویر بت محبوب خود ، ابری از دود غلیظ از دهان بیرون می دهد و لب پایین خود را با انگشت شست نوازش می دهد . گویی پایان دوران طلایی قهرمانان خشن و بدون رو در بایستی سینما را اعلام می کند .


http://upload.wikimedia.org/wikipedi...leyesbogey.jpg

nae 05-30-2010 01:08 PM

از فیلم مالنا _ ساخته جوزپه تورناتوره
با بازی مونیکا بلوچی در نقش مالنا

این سکانس رو باید از زوایای مختلف دید .

http://upload.iranblog.com/6/1269224874.jpg

در هنگام ورود مالنا به دروازه شهر _ همزمان با سوال رناتو که میپرسه
_ اون کیه
و جواب دوستش که میگه _ مالنا ، زیباترین زن در کاستلکوتو...
و صدای کف زدن و هورا کشیدن مردم که در پایان صحبت های موسولینی انجام میشه به طوری با این صحنه تلفیق میشه که انگار دارن به افتخار ورود مالنا ، زیباترین دختر شهر دست میزنن .

nae 06-25-2010 01:04 PM

هامون- داریوش مهرجویی
حمید هامون با بازی به یادماندنی مرحوم خسرو شکیبایی به همراه وکیلش(عزت الله انتظامی) به دادگاه خانواده می رود، چون همسرش(بیتا فرهی) در خواست طلاق داده. حمید هامون که عصبانی شده فریاد می کشد:
“من این زن رو طلاق نمیدم، این زن سهم منه، حق منه، عشق منه!”

nae 06-25-2010 01:04 PM

اعتراض- مسعود کیمیاییصحنه های آغازین فیلم که همزمان با تیتراژ ابتدایی، مرحوم مهدی فتحی یک مونولوگ فوق العاده زیبا و تاریخی در سینمای ایران را ثبت می کند. او همراه با موسیقی بی نظیر مجید انتظامی می گوید:
“صلوات برای سلامتی امیرعلی، ما کاری به حکم نداریم، حکم رو کاغذ برای محکمه است. اصلیت حکم مال خداست. .... گل ریزون می کنیم واسه کسی که آزاد میشه از این چهار دیواری... که همه دنیا چهاردیواریه.... یک مرد که واسه شرف و ناموس، دوازده سال کشیده، وجدانش بالاتر از این پولاست..... سلامتی سه تن، ناموس و رفیق و وطن، سلامتی سه کس، زندانی و سرباز و بی کس، سلامتی باغبونی که زمستونشو از بهارش بیش تر دوست داره، سلامتی آزادی، سلامتی زندونی های بی ملاقاتی.....”

nae 06-25-2010 01:05 PM

گفتم چند تا سکانس وطنی هم باشه!

nae 06-25-2010 01:06 PM

آژانس شیشه ای-ابراهیم حاتمی کیا
اصغر(با بازی اصغر نقی زاده) به همراه چند رزمنده ی سابق موتورسوار به هواخواهی از حاج کاظم(پرویز پرستویی) به محل آژانس آمدند. حاج کاظم به اصغر میگه به رفقای موتوریت بگو: “دود اون موتوری ها، عباس و امثال عباس رو خفه می کنه!”

nae 06-25-2010 01:06 PM

مادر-مرحوم علی حاتمی
سکانس به یادماندنی تاریخ سینمای ایران که مادر فیلم رو به احتضار است و فریماه فرجامی مشغول دیکته گفتن به اکبر عبدی است: “مادر.... مادر مُرد!” امین تاریخ و محمدعلی کشاورز و حمید جبلی هم در این سکانس تأثرآور و تکان دهنده حاضرند.

nae 06-25-2010 01:07 PM

یک بوس کوچولو- بهمن فرمان آرا
سعدی(با بازی رضا کیانیان) در کلانتری راجع به کتابش با مأمور پلیس صحبت می کند. مأمور می گوید من نام کتاب شما را تاکنون نشنیده ام. سعدی با غرور می گوید خوب من این کتاب را چهل سال پیش نوشته ام. مأمور جواب می دهد که ویکتور هوگو هم 100 سال پیش بینوایان را نوشت ولی من آن را خوانده ام!

nae 06-25-2010 01:07 PM

سگ کشی-بهرام بیضایی
سکانس پایانی فیلم که چهار مرد به سوی مجید مظفری می روند تا او را مثل یک سگ بکشند!

nae 06-25-2010 01:07 PM

کلاه قرمزی-طهماسب
آقای مجری (طهماسب) و فاطمه معتمدآریا روی نیمکت پارک نشسته اند و از رفتن کلاه قرمزی ناراحت هستند. آقای مجری با ناراحتی و بغض می گوید که ای کاش کلاه قرمزی نمی رفت و در عروسی ما شرکت می کرد که ناگهان کلاه قرمزی از پشت نیمکت بیرون می آید و می گوید: عروسی؟

مرد تنهای شب 06-25-2010 01:12 PM

سکانس اخر فیلم وسترن کلاسیک سینما خوب "بد"زشت"که کلینت ایستوود"لی وان کلیف وایلای والاک در قبرستان متروکه برای تصاحب گنج باقیمانده ارتش که در قبری است به دوئل می پردازند...
موسیقی زیبای اینو موریکونه بر زیبائی این سکانس افزوده ....
یادی هم کنیم از سرجیو لئونه کارگردان بزرگ سینما...روحش شاد.

nae 06-25-2010 01:15 PM

واقعا به سکانس خوبی اشاره کردی
خیلی زیباست
بزرگانی امثال سرجو لئونه نمی میمیرند هیچوقت

مرد تنهای شب 06-25-2010 01:47 PM

درسته این بزرگان هیچگاه نخواهند مرد ...
توی جائی می خواندم که یکی از افتخارات بزرگ استانلی کوبریک این بود که هیچگاه اسکار نگرفت!!.همانطور که هیچکاک بزرگ نگرفت..اینها جاودانه خواهند بود..
......
سکانسی از فیلم مصائب مسیح به کارگردانی مل گیبسون که مسیح صلیب به دوش توی کوچه ای می خوره زمین وحضرت مریم هم نظاره گر این صحنه است که با دیدن این صحنه به یاد کودکی حضرت عیسی می افته که خیلی زیبا این صحنه کار شده!

nae 06-25-2010 02:00 PM

سکانسی تو فیلم ویردیانا که ویردیانا میره تو حیاط خونه و میبینه یکی از مسنخدمهای خونه داره شیر گاو رو می دوشه و به ویردیانا می خواد یاد بده و ویردیانا نمی تونه این کار رو کنه که تو فیلم فوق العاده پر معنی بود

nae 06-25-2010 02:15 PM

یه سکانس تو فیلم لولیتای استنلی کوبریک که خیلی دوسش دارم صحنه ایه که مادر لولیتا لولیتا رو می خواد بفرسته مدرسه شبانه روزی تا راحت شه و لولیتا آخرین لحظه بدو بدو میاد پیش هامبرت و بغلش می کنه و میگه dont forget me

خلی این سکانس رو دوس دارم

یا اون سکانسی که مادر لولیتا دفترچه ی یادداشت هامبرت که قایمش می کرد و میگیره و می خونه و می فهمه که هامبت عاشق لولیتا هست و از اون چقدر بدش میاد و با گریه میره تو خیابون و ماشین زیرش میگیره و میمیره

gray_wolf 01-02-2011 05:43 PM

سکانس ماندگار
 
به نظر من یکی از ماندگار ترین صحنه های سینمایی صحنه ترور لئوناردو دی کاپریو تو فیلم جدامانده اسکورسیزیه:o

KHatun 04-22-2011 10:25 PM

...یکی از تاثیرگذارتری صحنه هایی که دیدم. فیلمِ هوش مصنوعی اسپیلبرگ. سکانس پایانی...فکر کنم برای تنها فیلمی که گریه کردم همین بود...خوب یادمه...

GhaZaL.Mr 10-03-2011 12:42 AM

God Father III
 
3 فایل پیوست
نقل قول:

نوشته اصلی توسط nae (پست 154812)
Godfather III
مایکل
: من شما رو به اینجا دعوت کردم تا شروع به کار پسرم در اپرا رو جشن بگیریم در اپرای کاوالاریا ( Cavallaria) رستیکانا
پسر: پدر . کاوالریا ( Cavalleria) رستیکانا
مایکل: کاوالریا. فکر کنم بلیط من مال یه اپرای دیگه ست . من مدت هاست که در نیویورک بودم
بعد پسر مایکل به مایکل میگه : پدر برات یه هدیه دارم موسیقی ای که طبق منابع معتبر مال شهر کرلئونه است
موسیقی خیلی زیبا , کاتی که به گذشته و تصویر رقص مایکل و همسر اولش در سیسیل میخوره و ناراحتی مایکل

http://i36.tinypic.com/161yi4j.jpg

این سکانس ُ عجیب دوست دارم
تموم امروز داشتم گوش میدادم. موسیقی فوق العاده ای ِ .

با بازی ِ فوق العاده پاچینو .. فقط با نگاه ... با نگاهش کلی حرف می زنه !

God Father III (youtube)
Brucia la luna brucia la terra


دانه کولانه 10-03-2011 12:47 AM

خیلی خوشم از مکالمه شهاب حسینی و ترانه علیدوستی توی درباره الی داخل ماشین میاد ...جایی که حسینی در مورد طلاق زن قبلیش میگه


یه پایان بد بهتر از یه بد بی پایانه
و
الی یه خورده این حرف رو با وضعیت خودش مقایسه میکنه و کمی با مکث میگه


واقعا ...


وضعیت و احوالاتی که بعدها میفهمی چی بوده و چرا گفته واقعا ...


خود جمله_هه به قدر کافی قشنگ هست مکث ترانه و واقعنش و جریاناتش هم تکمیلش میکنه ....

bigbang 10-24-2012 01:54 AM

روبوکاپ
 
یکی از سکانس هایی که جداً خوشم اومد در فیلم روبوکاپ اون لحظه ای هست که روبوکاپ برای اولین بار سوار ماشین میشه و راه میفته و موسیقی فاخر و بسیار زیبای فیلم ، باقی سکانس هایی که خوشم اومد رو در تصویر میگذارم تا لذت ببرید .

http://upload.tehran98.com/images/5b...i7ndb2y4m3.jpg





و همچنین صحنه هایی که از فیلم روبوکاپ 2 ...



اکنون ساعت 10:16 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)