پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   ادبیات طنز (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=54)
-   -   کاریکلماتور (http://p30city.net/showthread.php?t=2803)

k@vir 08-10-2008 02:55 PM

طراح طنزاندیشی که خودنویسش را با سیاهی شب پر میکند
 
پرویز شاپور ، پنجم اسفند 1303 از در ورودی زندگی وارد و پانزدهم مرداد 1378 از در خروجی آن خارج شد. میان این دو در، انسانی می زیست که با نوشته ها و طرح هایش، جانوران و گیاهان و اشیا را احضار می کرد و به خدمت مهربانی در می آورد. انسانی که قلبش پر جمعیت ترین شهر دنیا بود.:53::53:



قسمتی از اتوبیوگرافی پرویز شاپور :

در دوره تحصیل به علت وضع خراب مالی ناگزیر بودم خودنویسم را از سیاهی شب پر کنم و روزی که می خواستم به مجلس ختم یکی از هم کلاسی هایم بروم به علت نداشتن لباس تیره رنگ ناگزیر شدم سایه ام را راهی مجلس کنم زیرا هنوز به این مرحله از تکامل نرسیده بودم که با سیاهی شب برای خودم لباس رسمی بدوزم و در جشن تولد ماه شرکت نمایم.

....

آدم محتاطی هستم به این جهت هر وقت می خواهم به مانعی فکر کنم قبلا اطرافم را به دقت نگاه میکنم که گربه ای در آن نزدیکی نباشد که به پیشانی ام پنچه بکشد.
مخفی نماند پاهایم همه شب به خواب می رود به طوری که شب ها ناگزیرم دوتا ساعت شماطه دار یکی بالای سرم بگذارم و یکی پایین پایم.
از وقتی کلیه ام سنگ آورده از جوی که می پرم شکمم صدای جغجغه ای را می دهد که در بچگی داشتم.
بهترین منظره ای که در زندگی ام دیده ام در یک شب تابستانی بود که ماه از حرکت بازمانده بود و تمام ستاره ها جمع شده بودند و آن را هل می دادند.
دردناکترین خاطره زندگیم موقعی اتفاق افتاد که داشتم به ماهی فکر میکردم ولی فراموش کردم به آب هم فکر کنم در نتیجه ماهی فکرم درگذشت و مرا برای همیشه مصیبت زده گذاشت.

تصمیم دارم پس از مرگم رونوشت سنگ قبرم را محض اطلاع پسرم با پست سفارشی برای او بفرستم.




( کتاب قلبم را با قلبت میزان میکنم /کاریکلماتور پرویز شاپور رو تازه خریدم :)، کتاب شامل نوشته هایی از بزرگان و دوستان پرویز شاپور در مورد او و آثارش و همچنین مجموعه ای کامل از کاریلکاتور های پرویز شاپور به همراه تصاویر طراحی شده توسط خود شاپور و در آخر هم پرویز شاپور به روایت تصویر که شامل عکس هایی از این هنرمند بزرگ و دوست داشتنیه. راستی کتاب مال انتشارات مرواریده....:30:در ادامه این تاپیک سعی میکنم بیشتر نوشته های این کتاب رو بزارم;) )

k@vir 08-13-2008 04:22 PM

گرسنگی ، پرنده را از پرواز سیر می کند.
نگاهم با سرعت شهاب به چشمت اصابت کرد.
آتش تا بی نهایت از آب می ترسد.
باران در خروجی ابر را ، اشکریزان پشت سر می گذارد.
عاشق سگی هستم که در کویر سر در پی گربه نمی گذارد.
باد نوزیده، آرزوهایم برباد رفت.

پرویز شاپور

دانه کولانه 08-13-2008 04:47 PM

خسته نباشيد ادامه بديد كاريكلماتورهايي كه انتخاب ميكنيد جالب هستند
-------------------------------
خانوم براي ميهمان‏هايش سنگ تمام گذاشت. تمام دندان ميهمان‏ها ريخت.

جواني که آرزوهايش بر باد رفته بود، از اداره هواشناسي شکايت کرد.

خيلي خجالت کشيدم. همين روزها نمايشگاه مي‏زنم بياييد تماشا.

حواسم را باد خيال برده است و کاغذهايم را باد پنکه
قلم اما محکم در دستم نشسته است از اين بادها نمي لرزد

دارم ياد مي گيرم که بعضي از خاطرات را تا کنم و در جيب کتم بگذارم اما کتي ندارم
دارم ياد مي گيرم که بعضي از خاطرات را تا کنم و در جيب کتم بگذارم اما کتي ندارم
اين قشنگه به نظرم :‌
خدا اشک را آفريد تا آتش دروني را خاموش کند .
همچنين اين :
براي اينکه آدم خوشبيني شود، بيني اش را عمل کرد.


k@vir 08-15-2008 09:17 PM

به اندازه ای سرمایی هستم که در جهنم هم پالتو می پوشم.
در حاصل جمع سکوت ها فریاد می کشم.
فریاد ریشه در سکوت دارد.
وقتی بهار در خروجی زندگی را پشت سر می گذارد، پاییز لبخند می زند.

پرویز شاپور

k@vir 08-15-2008 09:25 PM

رنگین کمان
 
رنگین کمان های عاشق در آغوش هم دایره کامل ترسیم می کنند.
رنگین کمان از قطرات باران پذیرایی شاهانه می کند.
شب از دیدن رنگین کمان محروم است.
وقتی به رنگین کمان نگاه میکنم از خوشحالی اشک هفت رنگ می ریزم.
رنگین کمان به طور نامرئی سقوط می کند.
در خشکسالی نسل رنگین کمان ها منقرض می شود.
ای کاش می توانستم در گردهمایی رنگین کمان ها شرکت کنم.

پرویز شاپور

دانه کولانه 08-16-2008 09:10 PM

كاريكلماتور caricalamature
 
كاريكلماتور caricalamature

دستمال آبی ام خیس خورده و بوته هایی از گل قالی.
غم ها خبر شدند و آمدند.



آنها كه سر ندارند از كله شدن باكي ندارند .
از وقتي شنيدم زندگي چشم به هم زدني است ديگه پلك نمي زنم .
ــ زندگي را چه عرض كنم ، ولي مرگ خيلي چيزها را عوض مي كند .
معمولا” آنها كه به تنهايي پناه مي برند ، خيلي سرشان شلوغ است .
همه تشنه محبت اند و ما گرسنه يك قرص نان
حميد شاد

يك روز دو چشمش با هم قهر كردند و از آنروز به بعد بينوا لوچ شد .
ــ مترسك عروسكي كه زير خط فقر زندگي مي كند .
سحر اشراقي

k@vir 08-29-2008 04:37 PM

نمی شود با لبخند ساختگی ، کلاه سر شادی گذاشت.
فریاد نجواها را قتل عام می کند.
ستارگان شکوفه های شب هستند.
سیاه از نژاد شب است.
هیچ سقفی به اندازه ابر چکه نمی کند.
عزرائیل نشانی چشمه آب حیات را به کسی نمی دهد.

پرویز شاپور

امیر عباس انصاری 11-15-2008 02:05 AM

کاریکلماتور
 
کاریکلماتور
ــ سگي كه سر در پي گربه مي گذارد با سد معبر درخت روبرو مي شود .
ــ برگ زرد پاييزي در آغوش برگ سبز بهاري كلروفيل مي نوشد .
ــ ايستادگي جنگل ، طوفان بادپا را زمين گير مي كند .
ــ عاشق صندلي هستم كه به استقبال آدم خسته مي شتابد .
ــ شب پشت شيشه انتظار خاموش شدن چراغ را مي كشد .
ــ به عقيده سگ درخت سد معبر مي كند .
پرويز شاپور

امیر عباس انصاری 11-15-2008 02:07 AM

کاریکلماتور
 
ــ قلب انسان مانند سنگ آسياب است . اگر درون آن گندم نريزيد خودش خود را می سايد .
ــ هر وقت پرنده خيالش را به پرواز در می آوُرد صدای سگهای شکاری بلند می شد !
ــ برای اينکه قلبش يخ نزند با گرمای عشق گرم نگه می دارد .
ــ زمستان را دوست دارم چون با او به انتظار بهار می نشينم .
ــ در زمستان بعضی ها به جای برف پول پارو می کنند !
ــ آنقدر غم روی دلش ستگينی کرد که دلش شکست !
ــ فرسوده شدن بهتر از زنگ زدن است !
ــ با گل يخ به استقبال زمستان رفت .
شيندخت

ــ در جواني به كودكي اش فكر مي كرد و در پيري به جواني . اما مرگ فرصت نداد خوب به پيري اش بينديشد .
ــ در سكوت شبانه ، هنگام ربودن دل مشغول از عاشق ، از دست سگ نگهبان هيچ كاري برنمي آيند .
ــ خروسي كه ساعت دقيق نداشته باشد ، خود به خود بي محل مي شود .
ــ سراب براي يك مسافر خسته و تشنه ، يك حقيقت بزرگ است .
قلبم مثل يك بمب ساعتي ، در زماني معين مرا ترور خواهد كرد .
ــ خورشيد آرزوي ديدن ماه و ستاره ها را به گور مي برد .

ــ بعضي ها ، بالاخانه را اجاره مي دهند كه با درآمد حاصل از آن ،‌زيرزميني را اجاره كنند .
ــ برنده شدن صد باره را چه عرض كنم ولي قبول باختن دوباره ،‌غير قابل تحمل است .
ــ آنها كه پا از گليم خود فراتر نمي نهند به چيزي بيرون از حد خود چشم ندارند !
ــ بعضي ها ، فكر مي كنند وجود ندارند و بعضي وجودي ندارند كه فكر كنند .
واقعيت « اين » است و حقيقت « آن » ولي اكثريت به اين و آن كاري ندارند .
ــ گره ابرو با لبخندي باز مي شود ،‌اما سعي كنيد « كار » گره نخورد .
ــ اكثراً دليلي نمي بينند ، شايد به اين دليل كه ديده نمي شوند .
ــ خلاصه كنم ، زندگي را نمي شود خلاصه كرد .
ــ از ما گفتن ، تا چه كسي بشنود ؟ .....
حميد شاد
طنزوكاريكاتور

امیر عباس انصاری 11-15-2008 02:08 AM

کاریکلماتور
 
گربه بي دست و پا در جنگل هم نمي تواند از درخت بالا برود .
ــ فكر پرنده محبوس حاصل جمع بلند پروازي ها است .
ــ براي نام نويسي روي سنگ قبر يك عمر فرصت داريم .
ــ سطل زباله سالن غذا خوري سگ و گربه است .
ــ پرنده تير خورده همسفر سقوط است .
پرويز شاپور

ــ آب از هم آغوشي قطرات باران سرچشمه مي گيرد .
ــ آب تشنه سلامتي ماهي را به خطر مي افكند .
ــ گورستان سالن غذا خوري حشرات است .
ــ قطرات باران در آغوش هم آب مي شوند .
ــ فاصله بين دوباران را اب پر مي كند .
پرويز شاپور

يكي مي گفت : آخرين چيزي كه به زندگي معنا مي دهد مرگ است .
ــ زندگي را چه عرض كنم ولي مرگ ، براي هيچكس كم نمي گذارد .
ــ در يك جامعه مصرفي ،‌همه وجود مرگ را از ياد مي برند .
ــ مرگ ، پلي است كه بعداً از آن خواهيم گذشت ....
ــ مرگ ، يك پاي زندگي است .
ــ مرگ همه كاره زندگي است .
حميد شاد
طنزوكاريكاتور

ــ يكي مي گفت : زندگي ، دكمه بازگشت ندارد ، مرگ را چه عرض كنم ...
ــ مرگ هم مثل زندگي وجود داره ، هرچند كه نخواهيم از آن حرف بزنيم .
ــ زندگي آدم را به بازي مي گيرد و مرگ بازي را تمام مي كند .
ــ زندگي در مقابل مرگ حرفي براي گفتن ندارد ، اميد چرا ...
ــ مرگ ، رفيق گرمابه و گلستان زندگي است .
ــ مرگ حقه و همه به حقشون مي رسن .
ــ مرگ همه چيز را ختم به خير مي كند ، خير پيش ....
حميد شاد
طنزوكاريكاتور

از دزدها خيلي مي ترسيد ، زندگي به دزدي وادارش كرد، حالا از مردم مي ترسيد .
ــ اولين باري كه دچار حمله فلبي شد ، آخرين بار بود .
ــ چشم در اثر خستگي آب ريزش بيني پيدا كرد .
ــ جيرجيرك هر شب براي باغچه درددل مي كند .
ــ آخرين ادوكلني كه استفاده مي كنم ،‌كافور بود .


اکنون ساعت 10:46 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)