پريشب عروسي يكي از دوستهام بود كه خانواده بسيار سنتي دارن وهنوز عروسيهاشون شبيه عروسي هاي چند سال پيش والبته دربعضي جهات مدرن تر.
يه دختر 14 يا 15 ساله همراه خانوادش كنار ميزما نشسته بود . خيلي جالب بود. يه رژ لب صورتي زده بود و احساس مي كرد خيييييييييلي فرق كرده و زيبا شده. زير چشمي نگاه مي كرد ببينه كسي نگاش مي كنه؟ توجه كسي و جلب مي كنه؟ يه لبخند محو، سكوت همراه با كمي طنازي ودرعين حال دستپاچگي اي بچگونه ش من و برد در عالم نوجوانيم كه خيلي از دخترا اونموقع اينطوري بودن و الان كلا نسلشون منقرض شده و اين يكي كه شبيه نوجوون هاي 15 سال پيش بود انقدر نادر بود كه كاملا توجه من و جلب كرد. خلاصه من همه عروسي و ول كرده بودم و رفته بودم تو نخ اين دخترك ونمي دونستم دلم بسوزه، بخندم يا غصه شو بخورم. بعضي وقتها هم خوبه كه بعضي چيزها عوض مي شن. |
شادی جون منم همین جورم تو عروسی ها :21: :p ببین چه دختر خوفیم :d
آریانا تو اون موقع میدونستی نخ سیگار چند هست :d من از قیمت ها یادم نیست..این ژله کوچولو ها الان هم هست ..اینا فک 5 اومن بود... یادمه با 50 تومن کاغذی خیلی چیزی میشد بخری :o:o:o:o:o:o دیروز داشتم بستی کیم میخوردم یادم افتاد اونوقت ها بعد با چوبش دکتر بازی میکردیم :21: میرفتم در خونه دختر همسایه مون اجازه میگرفتیم ..قابلمه و کاسه مونو ور میداشتیم میرفتیم خاله بازی..آب میرختیم توش میگفتیم آش بهش :d بعد هم میخوردیم:17::42:..دیروز به این فکر میکردم خوب تا حالا مریض نشده بودیم..انگار معده مون میدونسته بچه یم اگه میکروب خوردیم باید نابودش کنه :63::35: |
من یادمه بچگیامون زنگ در خونه مردمو می زدیم ..
بعدش الفرار ..............:d وای وای یادمه بعضی وقتا دسمون نمی رسید , از چوب کمک می گرفتیم فک می کردیم زنگ زدن و فرار کردن ته ِ همه ی کار بدای دنیاس .......... هوووووووووووووووووووم یادش بخیر |
نقل قول:
|
نقل قول:
به خدا من دختر خوبی شدم :d |
آخی , الان که دیگه کار بد نمیکنی غزل جان؟ با توجه به اینکه فهمیدی کارای بدتریم هست
اریانا چقد از این جملت خندیدم از این کش رفتنا حرف نزن بد اموزی داره برا غزل :dو مینا :d تا کوچیکیم ارزوی بزرگ شدن داریم همین که بزرگ میشیم میگم کاش اون موقع بود راستی جدای از اپارتمان نشینی کسی دیه از بچه ها زنگ در خونه نمیزنه همه با کامپیوتر پلی استیشین مشغولن تو خونه هاشون بچه ها فک کنتین الان با این قد وقوارمون بریم زنگ بزنیم بعدش در ریم :24::24: |
سلاااااااااااااااااام
|
نیمه دوم دهه شصت
من عاچق دهه ی خودمم
دهه ی شصت .... آلوهای اون پیرمرد بقال کنار در پشتی مدرسه ... مدرسه ی موش ها .. جودی ابوت ... آنه شرلی ... خونه مادربزرگه ... هادی و هدی .... بعضی هاشون الان داره باز پخش میشه تابستونای وحشتناک داغ .. زمستونای وحشتناک سرد ... چکمه های پلاستی قرمزم که توی برف می پوشیدمو عاشقش بودم......... بخاری ارج ... یادش بخیر پیت قرمز نفت گوشه ی حیاط .... و..... و......... و................. با این که بچگیام خیلــــــــی سختی کشیدم ولی همیشه دوس دارم نیمه ی پر لیوانو ببینــــــم من عاچق دهه ی خودمم .. {شیت شدن} دهه ی شصت .... با تموم زشتی ها و زیبایی هاش ... با همه ی سختیا و شیرینیاش ..................... غزل |
[IMG]http://*****************/images/45x8y4kg82xt04fdcqid.jpg[/IMG]
واییییییییییییییییییی بچه ها .. چقد کتابای مدرسمو دوس داشتم اون وقتا ... مخصوصا فارسی رو .... http://www.qalamro.com/images/smilies/%28243%29.gif |
یادشششششششششششش بخیر http://www.ibna.ir/images/docs/000048/n00048131-b.jpg اینم لینکهای دانلودش دانلود قسمت اول دانلود قسمت دوم دانلود قسمت سوم |
اکنون ساعت 09:05 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)